eitaa logo
فرصت زندگی
204 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
878 ویدیو
12 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹🔶🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶 🔶 🔸 🔸 📓رمان امنیتی 📓 🖋 به قلم: نگاهش را از روی همان کافه برنداشت. فکر کرد شاید سارا رفته باشد داخل کافه و حالا بیرون بیاید؛ اما خبری نشد. ده دقیقه بعد، چشمش به پیش‌خدمت کافه افتاد که از مغازه‌اش بیرون آمد و یک کیسه پلاستیکی را داخل یکی از سطل زباله‌های فرودگاه انداخت. به مغازه مشکوک شد. صدای حسین را شنید که گزارش موقعیت می‌خواست. نمی‌دانست با چه رویی بگوید سارا را گم کرده است. با شرمندگی گفت: - گمش کردم حاج آقا. انگار آب شده رفته تو زمین! صدای حسین کمی بالا رفت: - یعنی چی که گمش کردی؟ - نمی‌دونم حاجی. چندبار ضدتعقیب زد. خیلی حرفه‌ایه! - من این حرفا حالیم نمی‌شه کمیل! یا پیداش کن، یا برو خودت رو گم و گور کن! مفهومه؟ کمیل خودش را مستحق سرزنش می‌دانست. نفس عمیقی کشید و گفت: - چشم آقا! صبر کرد تا سالن کمی خلوت شود. می‌خواست ببیند کسی سراغ کیسه می‌آید یا نه. مدتی گذشت و خبری نشد. طوری که جلب توجه نکند، کیسه را از سطل زباله درآورد. قدم‌زنان رفت تا ماشینش. داخل ماشین نشست و کیسه را باز کرد. از چیزی که دید خشکش زد: چادر عربی و پوشیه سارا داخل آن بود؛ به همراه کیف دستی کوچکش. از داخل کیف دستی چیزی پیدا نکرد جز چند قلم لوازم آرایشی و آینه. پاسپورت سارا هم یک پاسپورت اماراتی بود با یک به اسم امینه یعقوب مالک. عکس پاسپورتش هم شباهت چندانی با آنچه اویس فرستاده بود نداشت. با حرص نفسش را بیرون داد و وسایل داخل کیسه را روی صندلی کمک راننده انداخت: - گندش بزنن! بطری آب را از داشبورد برداشت و چند جرعه نوشید. یا حسین گفت و سرش را به صندلی تکیه داد. چند ثانیه فکر کرد و از جا جهید. باید می‌رفت سراغ دوربین‌های فرودگاه. شاید هم بد نبود سری به همان کافه بزند. از ماشین پیاده شد و دوباره قدم به سالن فرودگاه گذاشت. چند قدم به کافه نزدیک شد و آن را با دقت برانداز کرد. فضای تاریکی داشت. مثل همان کافه که بار اول با ارمیا در آن قرار گذاشت. *** یک کافه جمع و جور با فضایی قهوه‌ای و نیمه‌تاریک و پر از زوج‌های جوانی که احتمالا مشتری ثابتش بودند. وقتی کمیل وارد شد، می‌دانست باید دنبال جوانی با مو و ریش خرمایی و ژاکت سبز یشمی بگردد که پالتویش را روی صندلی خالی کنار میزش انداخته است. ارمیا را راحت از روی همین نشانه‌ها پیدا کرد. برای این که ارمیا بشناسدش، صندلی را عقب کشید و به آلمانی گفت: - فقط درحد خوردن یه قهوه کنارتون می‌شینم. ارمیا لبخند زد. کمیل نشست اما نمی‌دانست چطور با ارمیا ارتباط برقرار کند. آهنگ ملایم کافه داشت اعصابش را خش می‌زد. چقدر آهنگش آشنا بود! ارمیا انگار فهمیده باشد کمیل توجهش به آهنگ جلب شده، گفت: - صاحب اینجا عاشق موسیقی‌‌های این گروهه. حتما باید آهنگاشونو شنیده باشی. خیلی معروفن! کمیل فکر کرد شاید همین هم برای شروع صحبت بد نباشد. اهل موسیقی نبود اما سعی کرد باز هم به ذهنش فشار بیاورد: - آره خیلی آشناس. - این یکی از آهنگای آلبوم باغ مخفیه. یه آهنگ ایرلندی. کمیل سرش را تکان داد: - حالا حرف حسابش چیه؟ رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/2937 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 🔶 🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حی علی العزا که محرم رسیده است. بسم الله
به عقیله بنی هاشم تا قبل از روز عاشورا حسادت می‌کنم. می‌دانی چرا؟ تا آن روز با آنکه مصیبت زیادی دیده بود، مردانی اطرافش بودند که همه جا همراهیش می‌کردند. بانوی مجلله‌ای بود بین قهرمانان و شیر مردان. زن وقتی ببیند مردهایی غیور اطرافش هستند که به او اهمیت می‌دهند، احترام می‌کنند و اجازه نمی‌دهند چشمان هرز دنبالش باشد، حس شاهزادگی دارد؛ حس خاص بودن؛ حس شخصیت؛ حالا عده‌ای به خاطر اینکه این حس‌های زیبای زنانه مانع دست درازیشان می‌شود، ارزش‌ها را وارونه می‌کنند. شاید چند روزی جواب دهد اما ظرافت و لطافت منبع ناز بود زنانه می‌گوید، آن حس‌های شیرین همیشه مطلوب یک زن باقی می‌ماند. مردان سرزمین غیوران، به روشن‌فکرنمایی طمع‌کنندگان دست حمایتتان را از زن‌های اطرافتان کوتاه نکنید. علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ♨️دعای فرج در روز 👌 بسیار شنیدنی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
خوب است یادآوری درد این روزها و یزیدیان زمان و حامیانشان👇 السلام علی الخد التریب
🔴 وداع دردناک مادر فلسطینی با پسر ۱۹ ساله‌اش "فتحی ابوحماده" 🔻فتحی تنها فرزند این خانواده بود که خداوند ۱۵ سال بعد ازدواج او را به آن‌ها بخشیده بود. این نوجوان فلسطینی در حمله روز گذشته جنگنده‌های اسرائیلی به غزه به شهادت رسید. 🔴به پویش بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
🔞 تصاویری دردناک از کودکان شهید فلسطینی در حمله دیشب رژیم کودک‌کش اسرائیل به نوار غزه بشهادت رسیدند تصویر یکی از این کودکان اگر اوکراین بود تیتر یک رسانه های دنیا بخصوص رسانه های اصلاحطلبان در داخل میشد . اما اینجا انسانیت ذبح میشود و همه سکوت میکنند چون پای جنایتکاران صهیون در میان است. 🔴به پویش بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
4.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اوکراین: شصت و چند روز فلسطین: شصت و چند سال 🔹هرچند که علت مقاومت و جنگشان فرسنگ‌ها با هم متفاوت است، اما اگر شما امروز عکس پروفایلتان را پرچم اوکراین می‌گذارید و در مقابل فلسطین «به ما چه؟» می‌گویید، یا اسیر دست رسانه و تبلیغاتید یا وارد دعاوی حُبّ و بغضی با حاکمیت فعلی ایران شده‌اید! 🔴به پویش بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
🔴 معاویـــه، توییـــــتر و تله‌گــــــرام ⚠ معاویه، توییتر و تله‌گرام نداشت، امّا با جنگ روانیِ عمروعاص و رسانه‌هایش کاری کرد که اهل شام وقتی خبر شهادت علی در محراب عبادت را شنیدند، می‌گفتند: مگر علی نماز هم می‌خواند!؟ ⚡ معاویه نسلی را با دروغ و بغض علی(ع) تربیت کرد، همان‌هایی که پس از عاشورا با ورود کاروان خاندان (ع) به شهر شام فرزندان علی(ع) را کافر و خارجی می‌خواندند. 🔔 قدرت رسانه، آن هم رسانه‌ای که در خدمت خواص زیرک باشد، از صدها لشکر بیشتر است. 🔗 @jangenaarm #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh