▫️یک اطلاعیه کاملا عادی(!) و اطلاعیه ای که داستان شد
🔻ماجرای جنجال رسانه ای ضدانقلاب برای ثبت نام درس خارج فرزند رهبرانقلاب چه بود؟!
✍ همزمان با انتشار اطلاعیه ای (برای دیدن اطلاعیه اینجا کلیک کنید) در رسانه های مختلف حوزوی از جمله #صدای_حوزه با عنوان "ثبتنام درس خارج استاد سید مجتبی خامنهای در سال تحصیلی 1401- 1402"، یک #خبرگزاری_حوزوی، به هر دلیل، از لفظ "آیت الله" در تیتر خبر ثبت نام درس خارج فرزند رهبرانقلاب استفاده کرد و رسانه های #ضدانقلاب با سرعت و شدت مثال زدنی در جهت #کاشت دوباره سه #انگاره در اذهان مخاطبین به تکاپو افتادند:
1⃣ سید مجتبی یک شبه آیت الله شد.
2⃣ این اقدام در راستای پروژه موروثی شدن ولایت فقیه در حکومت ایران است.
3⃣ تطبیق این اقدام با هشدار اخیر یکی از #سران_فتنه 88 با مضمون "دیدید راست می گفت"
➖ این در حالی بود که استاد سید مجتبی خامنه ای در این ۱۳ سال بدون تشریفات و تبلیغات، درس خارج فقه و اصول مستمری در قم داشته است و علی رغم جوسازی های ضدانقلاب و طبق مشی رهبری عزیز مانند سایر فرزندان ایشان، هیچ پست حکومتی نداشته و حتی به ندرت در تصاویر و دیدارها میتوان شاهد حضور وی بود.
➖ ناگفته پیداست که اتهام تلاش برای #موروثی کردن #ولایت_فقیه در ایران اتهامی خام و بدون فکت و دیتا و صرفا محصول خیال پردازی های امثال #مخملباف و #نوری_زاده و شبکه های ماهواره ای نظیر BBC و ایران اینترنشنال می باشد که آشکارا برای #موساد و #سعودی کار می کنند.
🆔 @sedayehowzeh
#تربیت_فرزند
❤هميشه كودك نيست كه به مادر می چسبد ، بلكه مادرانی هم هستند كه حاضر نيستند لحظه ای از فرزندشان جدا شوند(فرزندشان چه کودک باشد چه بزرگسال)
❤مادر چسبنده هميشه نگران است كه اگر فرزندش در کنار او نباشد ، خطری او را تهديد می کند .
❤مادر چسبنده به فرزندش اجازه رشد و پختگی نمی دهد چون :
❤هميشه حضور مستقيم دارد و به جای فرزندش مشكلات را حل می کند .
❤مادر چسبنده ، به دلیل نگرانی و اضطراب همیشگی ، لذتی از رابطه با فرزندش نمی برد .
♦️چسبندگی يك اختلال ارتباطی ست ، نه مهربانی.
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
🏠 @nasimemehr110 🌷
فرصت زندگی
🔹🔶🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶 🔶 🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸 📓رمان امنیتی #رفیق 📓 🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
🔹🔶🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶
🔹🔶
🔶
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸
📓رمان امنیتی #رفیق 📓
🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
#پارت51
حسین: خدا خیرتون بده. فقط مواظب باشید لو نرید.
صابری: چشم.
حسین داشت با خودش فکر میکرد چطور ممکن است دو نفر ناشناس، بدون کارت دانشجویی وارد دانشگاه شوند و حراست هم اعتراضی نکند؟ امید از چهره حسین این سوال را خواند و به سوالِ نپرسیدهاش پاسخ داد:
- قربان احتمالاً کارت دانشجویی جعلی داشتن. الان هم فصل امتحاناته، چون دانشگاه از شهر دوره، خیلی از دانشجوها با این که خوابگاهی هم نیستن میرن خوابگاه با دوستاشون درس بخونن و همونجا میمونن. پس خیلی غیرعادی نیست که شیدا و صدف هم همچین بهونهای داشته باشن.
حسین سرش را بالا آورد و با چشمانی گشاد شده پرسید:
- تو اینا رو از کجا میدونی؟
امید: خودمم توی همون دانشگاه درس خوندم حاجی!
حسین سر تکان داد و خیره به نقشه دانشگاه، گفت:
- اینا یه برنامه حسابی برای دانشگاه دارن و معلوم نیست تاحالا چندتا مثل شیدا و صدف رو وارد دانشگاه کردن به این بهونه. راستی از عباس خبری نشد؟
تا اسم عباس را آورد، صدای عباس را از بیسیمش شنید:
- حاجی جان کمیل اینجا چیکار میکنه؟
حسین با شنیدن این جمله، ناگهان از جایش بلند شد و ایستاد. صدایش ناخواسته کمی بالا رفت:
- یعنی چی؟ کمیل چرا اونجاست؟ مطمئنی خودشه؟
عباس از لحن حسین جا خورده بود. دوباره نگاهی به اطرافش انداخت و گفت:
- مطمئنم خودشه! درسته که فاصله داره؛ ولی من میشناسمش! یه پسره اومد در خونه و چندتا جعبه از ماشینش درآورد و رفت تو، پشت سرش هم کمیل!
حسین فهمید همان پسری که احتمال میرفت حسام باشد، باغ بهزاد را به مقصد همان خانه ترک کرده و احتمالاً چیزی که عباس باید به دانشگاه ببرد، همان جعبههاست.
عباس که متوجه سکوت حسین شده بود، دوباره پرسید:
- جریان چیه قربان؟
حسین دوباره شقیقههایش را ماساژ داد. این که معلوم نبود چه اتفاق شومی در دانشگاه صنعتی بیفتد، عذابش میداد. با توجه به گزارشی که کمیل از تجهیزات داخل خانه داده بود، میتوانست حدس بزند اتفاق وحشتناکی در پیش است. صدایش خستهتر از قبل بود؛ اما محکمتر و بلندتر:
- عباس جان، من نمیدونم؛ ولی اون جعبهها نباید به دانشگاه صنعتی برسه. یه فکری بکن، چه میدونم تصادف کن... یا هرچی...
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#فاطمه_شکیبا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/2937
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
🔶
🔹🔶
🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶
🔹🔶
🔶
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸
📓رمان امنیتی #رفیق 📓
🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
#پارت52
عباس چند ثانیه فکر کرد. تصادف کردن انتخاب خوبی نبود؛ ممکن بود مجید یک ماشین دیگر بگیرد و به راهش ادامه دهد. سرش را روی فرمان گذاشت و چشمانش را بست. یادش آمد روز تولد حضرت زهراست. از بچگی، پدر یادش داده بود هر وقت و هر جا که گیر افتاد و نمیدانست چه کند، پنج صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها بفرستد. حالا هم یکی از همان وقتها بود:
- اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک... .
مثل همیشه جواب داد. اصلاً انگار با آمدن نامِ حضرت مادر، هیچ گرهی جرأت عرض اندام نداشت. عباس سر از فرمان برداشت و روی خط کمیل رفت:
- کمیل، همین الان برو دانشگاه صنعتی، هماهنگ کن با نگهبانی؛ من که رسیدم، یه بهونه جور کنین و ماشینم رو تفتیش کنین. باید دستگیر بشیم.
کمیل: باشه عباس جان، پس من منتظرتم. فقط به نظرت به سوخت رفتنت میارزه؟ اگه دستگیر بشی دیگه روت حساب نمیکنن!
عباس ساکت ماند؛ منتظر بود حسین حرفی بزند. حسین چندبار نفس عمیق کشید و به حرف آمد:
- اشکال نداره. ما وظیفهمون اینه که جلوی خسارت و ناامنی رو بگیریم.
و روی صندلی پشت سرش رها شد، چشمانش را بست و سرش را به پشتی صندلی تکیه داد. بدون این که چشمانش را باز کند، با صدای گرفتهاش امید را مخاطب قرار داد:
- از الان فیلم تمام دوربینهای دانشگاه صنعتی باید روی مانیتور باشه و من ببینم.
***
‼️پنجم: یار دبستانیِ من... .‼️
عباس بیشتر از مجید حرص و جوش میخورد. دائم دستِ دستبند خوردهاش را تکان میداد و همزمان با صدای گوشخراش برخورد حلقه دستبند با لوله شوفاژ، فریاد میزد و زمین و زمان را ناسزا میگفت:
- بابا چرا تو مملکت به این بزرگی گیر دادین به من؟ اصلاً مگه من چیکار کردم؟ الان ننهم دق میکنه از نگرانی! چرا حرف حالیتون نمیشه؟
مجید؛ اما ساکت و بیصدا در خودش جمع شده بود و جرأت حرف زدن نداشت؛ مخصوصاً که عباس او را مقصر میدانست و هربار او را هم مورد عنایت قرار میداد:
- ببین داداش چی گذاشتی تو دامنمون؟ الان من میشم سابقهدار. تا بیام اثبات کنم اینا دستهگل جنابعالی بوده و من ازش خبر نداشتم، معلوم نیست چندسال برام حبس بریدن. ننه و آقامو چکار کنم؟ ای خدا بگم چکارت کنه! آخه تو رو چه به حمل سلاح سرد؟
مجید سمت دیگر شوفاژ کز کرده بود و حرفی نمیزد؛ نمیدانست چه بگوید. از دستگیر شدن میترسید؛ چون حسام برایش از ماموران امنیتی ایران غول ساخته بود. با خودش میگفت دستگیر که بشود، با همان چک اول مُقُر میآید و بعد هم حتماً حکمش اعدام است. بخاطر همین فکرهای پریشان بود که داشت به خودش میلرزید و فقط سعی داشت جلوی گریهاش را بگیرد. صدای شعار دادن دانشجویان و شکستن شیشه و دزدگیر ماشینها، کمکم داشت بلند میشد و مجید، امید داشت شاید همکلاسیهای معترضش به دادشان برسند.
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#فاطمه_شکیبا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/2937
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
🔶
🔹🔶
🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶🔹🔶
و باز هم شهدا شرمندهایم.
توی کشورای دنیا به بازماندگان جنگ و خانوادههاشون احترام بیاندازهای میذارن.
محض همرنگ جماعت شدن هم که شده آدم باشیم👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حرمت چادری که حفظ نشد، ماجرای هتک حرمت به خانواده شهید خادم صادق در شیراز چه بود؟
▪️همسر شهید خادم صادق:روز گذشته ششم شهریورماه با دخترم برای خرید وارد یکی از پاساژهای سینماسعدی شدیم. در حال دیدن مغازهها بودیم که دیدیم دو خانم بدحجاب نزدیکمان در حال خرید هستند، به یکی از انها که شال از روی سرش افتاده بود گفتم " خانم شالتان را بپوشید" و همین یک جمله سبب شد تا رکیکترین الفاظ را به من و دخترم بگویند و به ما فحاشی کنند.
▪️دخترم که بسیار ناراحت شده بود، خطاب به آنها گفت" این کار شما هنجارشکنی است" و همین یک جمله کافی بود تا مشت و لگد بر سرمان هوار شود. متاسفانه بوتیکداران و افراد عبوری هم روز گذشته فقط شاهد ماجرا بودند و هیچیک واکنشی نشان ندادند و این دو بانوی جوان چادر و حجاب را از سر دخترم برداشتند تا در نهایت با وساطت یک مرد مسن ماجرا تمام شد.
🔴به کمپین فصل بیداری بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1635647570C3725f53a3d
🔴مقتدی صدر از سیاست کنار کشید
🔹رهبر جریان صدر عراق امروز پس از بیانیه آیتالله حائری، اعلام کرد که هیچ زمانی ادعای رهبری و مرجعیت نداشته و برای همیشه از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری میکند.
⏪آیت الله محمد صادق صدر (پدرِ مقتدی صدر) قبلا گفته بودن: بعد از من از آیت الله العظمی شیخ کاظم حائری اطاعت کنید
🔸آیت الله سید کاظم حائری هم امروز اعلام کرد بهدلیل کهولت سن از مرجعیت انصراف میدهد و از طرفدارانش خواست که از آیتالله خامنهای اطلاعت کنند.
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همزمان با ناآرامیها در منطقه سبز بغداد بعد از خداحافظی مقتدی صدر از سیاست، «صابرین نیوز» با انتشار ویدئویی از تخلیه کارمندان سفارت آمریکا به وسیله بالگرد خبر داد.
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌آتش زدن تصاوير سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید ابومهدي المهندس در بصره توسط فتنه گران جریان صدر
🔴آخرین اخبار #اربعین 1401
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
آیتالله حائری ضمن انصراف از مرجعیت: از آیتالله خامنهای اطاعت کنید
آیتالله «سید کاظم حسینی حائری» از مراجع تقلید شیعیان عراق در بیانیهای اعلام کرد بهدلیل ناتوانی جسمی و بیماری، از مرجعیت انصراف میدهد.
آیتالله حائری مقلدان خود و شیعیان را به تبعیت و اطاعت از آیتالله خامنهای دعوت کرده و ایشان را شایستهترین فرد برای رهبری امت اسلام دانستند.
در این بیانیه همچنین آمده است: هر کسی بخواهد با بهرهبردن از نام دو شهید صدر میان مردم عراق اختلاف بیندازد و در حالی که فاقد درجه اجتهاد و دیگر شرایط لازم است بخواهد رهبری شرعی را بر عهده بگیرد، از صدریها نیست.
آیتالله حائری ادامه حضور اشغالگران آمریکایی در خاک عراق را نیز از بزرگترین حرامها نزد خداوند دانست.
پس از بیانیه کوبنده ایشون که غیر مستقیم به مقتدی صدر هم اشاره داشت ،مقتدی صدر در بیانیهای از عرصه سیاست کناره گیری کرد 😂😂
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13