eitaa logo
فرصت زندگی
202 دنبال‌کننده
1هزار عکس
811 ویدیو
10 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ی از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
توی دنیای عجیبی که یه ورزشکار حجابشو برمی‌داره تا جلب توجه کنه، توی دنیایی که یه ورزشکار مدال نگرفته و بدپوشش با وزیر ورزش عکس یادگاری می‌گیره، و بعد استوی دهن کجی به نظام میذاره، ⚜💎تو سلما باش💎⚜ سلما باش و ثابت کن شرافت به سن و شهرت نیست. https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
گفتین به یاد مهسا، گفتیم دروغه گفتین برای زن، گفتیم شعاره گفتین به نام اعتراض، گفتیم اغتشاشه گفتین و گفتیم اما چیزی که گفته نشد این بود: _چه بچه‌ها که توی این چهل روز در حسرت پدر بی‌گناهشون سر به گریبان شدند. _چه پدر و مادرا که توی این چهل روز بی‌پسر شدن. _چه زن‌ها که توی این چهل روز بی‌تکیه‌گاه و معشوق شدن. و امروز وقتی آب گل‌آلود دروغ‌نگارها شفاف شد، فتنه نقاب انداخت و به روش ترورهای کور منافقای اول انقلاب زن و بچه و بی‌گناه رو پرپر کرد. حالا شماها که داد خونخواهی از مظلوم می‌زدین، بسم‌الله این‌همه مظلوم کشته شده. ببینم چند روز عزا می‌گیرین و چند تا هشتگ و توییت می‌زنین. https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روسری روی سرت سنگین بود؟ تحمل یک وجب باقی مونده از پوشش رو نداشتی؟ تویی که اون روزای اول می‌گفتی ما می‌خوایم پوشش اجباری نباشه، پس ریختن توی خیابون حق ماست، ببین. تویی که می‌گفتی چرا هتاک و فحاش رو زدن، پس حق دارن آتیش بزنن، ببین. تویی که می‌گفتی چرا اینقدر توی خیابونامون پرِ بسیجیه، پس حق دارن تیکه پاره‌شون کنن، ببین. ببین عزیز دلم، ببین درست وقتی که دست امنتیا و بسیجیامون بنده آروم کردن همون حق‌دارا بودن، جون زن و بچه و بی‌گناه به خطر افتاد. امنیت اتفاقی نیست. اتفاقی نیست که فقط یه داعشی تونست نفوذ کنه و امشب تو توی شهرت بدون ترس خوابیدی. اتفاق نیست که امروز سر جهاد نکاحت دست به دست نمیشی. یه گره محکم به شالت بزن تا حالا که این‌همه خون پاش ریخته شده، با عقب رفتنش پا روی خون کسی نگذاشته باشی. https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
🔴 بی شرفی دختر ۱۵ ساله رو بعد از چند شب زیر نظر گرفتن در حالیکه داشته دیوار نویسی می‌کرده بعد از جمع آوری اطلاعات مورد نظر دستگیر میکنن پدر می آورده می رسونده، مجهزش می‌کرده و بعدم برمی گشته دنبالش پدر شرکت نفتی، حقوق ماهانه ۴۰ میلیون، چند سفر به ترکیه در چند ماه اخیر و دیدارهای مشکوک به پدر میگن بیا اعتراف بنویس و بگو دخترت کاره ای نیست میگه به من چه، دخترم رو گرفتید، اون باید بنویسه اجازه داد دخترش تو بازداشتگاه بمونه و پرونده دار بشه و دادگاهی و چه بسا زندانی تا خودش شب راحت بخوابه و تابعیت و گرین کارت بگیره با همچنین موجوداتی طرفیم که فقط خودش رو در نظر میگیره به فکر منافع جامعه که هیچ به فکر منافع خانواده خودش هم نیست 🔴به پویش مردمی بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانشگاه سبزوار میخاستن پسرا وارد سلف دخترابشن دختر چادری ها نزاشتن👆👆👆👆 زنده باد زن آزاده ایرانی: هیز تویی هرزه تویی زن آزاده منم
34.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 | " اعتراض می‌کنم " ----------------- ننگ بر کسی که کفته زنده نیست زن! ما که قرن هاست گفته ایم زندگیست زن! ●|باصدای: مُجال ●|اِدیت : رسولات ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فرصت زندگی
🔹🔶🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶 🔶 🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸 📓رمان امنیتی #رفیق 📓 🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
🔹🔶🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶 🔶 🔸 🔸 📓رمان امنیتی 📓 🖋 به قلم: - آقا مرصاد! شمام ماموریتت همونه که گفتم. اگه قصد تخلیه داشت جلبش کن. هماهنگ شده و دسترسی لازم رو داری. - به روی چشمم. یا زهرا. - ابراهیمی جان؛ شمام که از قبل توجیه شدی. با من هماهنگ باش. صدای ابراهیمی از میان تظاهرات به سختی شنیده می‌شد: - چشم. یا زهرا. حسین نگاهی به امید انداخت که پشت سیستم بود و کمیل که ایستاده بود کنارش. به امید گفت: امید جان؛ تو هم مثل همیشه پشتیبانی مخابراتی عملیات رو انجام می‌دی. با من هم مرتبط باش و خبر تازه‌ای شد درجریانم بذار. امید از جایش بلند شد و لبخند زد: - درخدمتم آقا. یا زهرا. کمیل طاقتش تمام شد: - پس من چی حاجی؟ من چکار کنم؟ - تو با خودم بیا. لب‌های کمیل به خنده باز شد؛ طوری که کنار چشمانش چروک افتاد و دندان‌هایش پیدا شدند. گردنش را کج کرد و گفت: - غلامتم حاجی! یا زهرا! * نیازی چند پوشه و وسایل مورد نیازش را در سامسونت رمزدار گذاشت و درش را بست. گوشی غیرکاری‌اش را در آورد و برای بهزاد پیام داد: - یه یادگاری به دکتر بخش دادم که بتونی بهش سر بزنی و ازش تشکر کنی. نگاهی به اتاق کارش کرد، سرش را به چپ و راست تکان داد و از اتاق خارج شد. داشت تندتند در راهرو قدم برمی‌داشت که مرصاد را دید؛ مرصاد با دیدن نیازی، ایستاد و احترام گذاشت: - سلام قربان. نیازی حتی نایستاد تا جواب مرصاد را بدهد؛ سر تکان داد و زیر لب سلامی پراند. مرصاد با دیدن این واکنش نیازی تعجب نکرد و لبخند زد. پیام نیازی که برای بهزاد رسید، میان حرص خوردن و اخمش لبخند زد. دوتا کوکتل‌مولوتف و اسلحه کمری‌ای که داشت را گذاشت داخل کوله‌اش و در آینه مسافرخانه، به چهره جدیدش نگاه کرد. ریش پرپشتِ جوگندمی و سر کچلش از او بهزادی دیگر ساخته بود یا شاید وحیدی دیگر؛ فرقی نمی‌کرد. خیلی وقت بود که برایش اهمیتی نداشت نامش چه باشد؛ هویت برایش تبدیل شده بود به یک قراردادِ بی‌اعتبار. کوله‌اش را در گونیِ بزرگی انداخت و لباس مندرسی پوشید؛ گونی را انداخت روی کولش و دوباره در آینه نگاه کرد: دارم میام سراغت حاج حسین! و الفِ «حاج حسین» را کشید. * رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/2937 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 🔶 🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶🔹🔶
فرصت زندگی
🔹🔶🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶 🔶 🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸 📓رمان امنیتی #رفیق 📓 🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
🔹🔶🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶 🔶 🔸 🔸 📓رمان امنیتی 📓 🖋 به قلم: *** - بپیچ توی یه کوچه‌ها؛ این‌جا یهو به سرنوشت اون ماشینه دچار می‌شیم! حسین این را گفت و با چشم، به پرایدی اشاره کرد که وارونه وسط خیابان افتاده بود و در آتش می‌سوخت. کمیل ماشین را روشن کرد و با تاسف سر تکان داد: - بیچاره صاحبش! فردا بیاد ببینه اینا به بهانه آزادی و تغییر حکومت زدن ماشینش رو سوزوندن چه حالی می‌شه...آخرشم چیزی تغییر نمی‌کنه، فقط اون بنده خداست که ماشینش رو از دست داده! حسین آه کشید. کمیل به سختی ماشین را از جای پارک درآورد و سعی کرد راهش را در خیابان‌های تنگ مرکز شهر باز کند. زیر لب غُر زد: - بابام همیشه می‌گفت من کلاهمم وسط شهر بیفته نمی‌رم برش دارم، برای همین می‌گفت. خیابوناش تنگه، همیشه خدا هم ترافیکه. آدم خفه می‌شه. خواست بپیچد داخل یک کوچه که دید کیوسک تلفن را از جا در آورده و انداخته اند ورودی کوچه. چاره نداشت؛ پایش را گذاشت روی گاز و محکم زد به کیوسک. صدای خراشیده شدن بدنه آهنی کیوسک روی آسفالت خیابان، در هیاهو گم شد. حسین آرام گفت: - حیف بیت‌المال که زدن نابودش کردن! کمیل کیوسک را کنار زد و انداخت داخل جوی آب کنار خیابان؛ نزدیک شمشادها. وارد کوچه که شد، حسین گفت جلوتر نرود و همان‌جا پارک کند. پشت سر هم صابری و ابراهیمی را در بی‌سیم صدا می‌زد؛ اما جوابی نمی‌گرفت. کمیل گفت: - نباید خانم صابری رو می‌فرستادید دنبال یه جاسوس آموزش‌دیده مثل سارا. حسین یک بار دیگر صابری را صدا زد و وقتی جواب نگرفت، پاسخ کمیل را داد: - اولاً صابری خودش رو توی جریان دانشگاه صنعتی ثابت کرد. دوماً به عباس سپردم صابری رو پوشش بده؛ سوماً هرچی خدا بخواد همون می‌شه. این سومی از دوتای اولی مهم‌تر بود. کمیل خواست حرفی بزند که همراه شخصی‌اش زنگ خورد؛ مادرش بود. حسین رویش را برگرداند و دوباره صابری را پیج کرد؛ می‌خواست کمیل هنگام صحبت کردن راحت باشد. کمیل تماس را وصل کرد و از جایش کمی نیم‌خیز شد: - سلام مادر! خوبید ان‌شاءالله؟ صدای مادر کمیل کمی دلخور بود: - سلام عزیزم. می‌دونی چند شبه نیومدی خونه؟ شبا کجا می‌خوابی؟ نمی‌گی ما دلمون تنگ می‌شه و نگرانت می‌شیم؟ کمیل می‌دانست راه دیگری ندارد جز این که زبان بریزد و مادرش را راضی کند: - دورتون بگردم، شما که شرایط من رو می‌دونید. ببخشید دیگه...اصلاً این ماموریتم تموم بشه، میام یه ماه مرخصی می‌گیرم نوکری شما و بابا رو می‌کنم. خوبه؟ رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/2937 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 🔶 🔹🔶 🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶 🔶🔹🔶🔹🔶 🔹🔶🔹🔶🔹🔶
42.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ طوفان دکتر خانعلی زاده در شبکه ۳ 🔰 شما چطور جرئت می کنید حرف از حقوق زنان بزنید؟؟؟ 🔹 ایران مدعی نقض حقوق بشر در اروپاست. ❌دیدن این ۴ دقیقه بر هر ایرانی است. ❗️تا می تونیم وظیفمونه فوروارد، پست و استوری کنید مبادا کسی این حرفا رو بهش نرسه. از ما با شما
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 کشیدن چادر از سر یک خانم سالخورده در تهران 🔹چند جوان هنگام خروج یک خانم سالخورده از مترو، چادر را سر وی کشیدند و به وی فحاشی کردند. این بانو بعد از درد و دل با حافظان امنیت، از آن‌ها برای حفظ امنیت کشور تشکر می‌کند. @sedaye_dokhtarane_enghelab
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حمله شدید رهبر به غرب دفاع طوفانی امام خامنه ای از زن