🔰 حکایت مهندس و سنگ‌ریزه‌های زندگی ما! 🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن 💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجت‌الاسلام راجی 🔹#جزء_بیست_و_پنجم 🔹#داستان_بیست_و_پنجم 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir

🔴کرامت زن در نگاه امام خمینی 🔹اگر زنان تلاش کنند برای دوسوال هستی شناسی از خودشان پاسخ دهند در خیلی از فتنه ها راه درست را تشخیص می‌دهند. 🔻هدف خدای مهربان از خلقت زن چه بود است ؟ 🔻خدایی که استعدادها و زیبایی های مادی ومعنوی را برای زن بخشیده چه دستور العمل هایی برای شکوفا کردن استعدادها و مراقبت از این زیبایی ها به او داده است ؟ ✍عالیه سادات ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر حجاب ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی👇🏻 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057

#پند_علما 🔰مرنج و مرنجان 💔 مرنج و مرنجان جمله‌ای کوتاه است ولی بار معنوی بالایی دارد و حیطه اخلاق را هدف قرار داده است.به قول آقای #دولابی خلاصه تمام #علم_اخلاق در همین دو کلمه مرنج ومرنجان است. داستان زیر به توصیه شیخ #حسنعلی_نخودکی اشاره دارد: آخوند ملاعلی همدانی که از علمای طراز اول همدان است روزی در مشهد خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد.حاج شیخ حسنعلی در جواب می‌گوید: «مرنج و مرنجان». مرحوم آخوند ملاعلی همدانی می‌گوید: خب «#مرنجان» راحت است، ما کاری می‌کنیم که خودمان را بسازیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم، اهانت به کسی نمی‌کنیم، غیبت کسی را نمی‌کنیم و این را می‌شود انجام داد، اما «#مرنج» را چکار کنیم؟ کسی به ما بدی می‌کند، غیبتمان را می‌کند، پولمان را می‌خورد، قهراً انسان رنجش پیدا می‌کند. می‌شود چنین چیزی که انسان نرنجد؟ فرمودند: «بله» گفت: «چطور؟» فرمود: «#خودت‌را‌کسی‌‌ندان»، عیب کار ما همین‌جا است. ما خودمان را کسی می‌دانیم. به ثروتمان، به علممان، به ریاستمان، به هر چیزی می‌بالیم. لذا هیچ کس جرات ندارد به ما تو بگوید. برمال جمال خویشتن غره مشو کان را به شبی‌برند و آن را به تبی 📚 موعظه خوبان، ص 71

🔎مسئول ترجمه عملیاتی "اگر_بدانند" در بیانات رهبر انقلاب کجاست؟ _خیلی از کسانی که کشف حجاب می‌کنند نمی‌دانند این را؛ #اگر_بدانند که پشت این کاری که اینها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند. _من می‌دانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دین‌اند، اهل تضرع‌اند، اهل ماه رمضان‌اند، اهل گریه و دعا هستند؛ #توجه_ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است.جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن دنبال این قضیه است. #اگر_بدانند حتماً نمی‌کنند. به هر حال این مسئله قطعاً حل خواهد شد.(رهبر انقلاب؛ ۱۴۰۲/۱/۱۵) ◽به راستی ترجمه عملیاتی و تاکتیکی عبارت "#اگر_بدانند"، چیست و مسئولیتش متوجه کیست و کدام نهاد است؟ باز هم متولیان امر و آن ده بیست تا نهاد مربوطه دورخیز کرده اند و مترصد حادثه هستند یا باید منتظر طرح مخفی و پشتیبان باشیم؟ خوب می دانیم که ۱.تذکر و ۲.تبیین و ۳.روایت، مکمل یکدیگرند. ▫️طرح حجاب و عفاف و تذکر قانونی #فراجا با همت و هوشمندی بالای سردار رادان در حال اجراست و امیدواریم که تجربه خوبی در کنترل بی‌حجابی و بدحجابی را شاهد باشیم. اما نکته اینجاست که لاین کنترل و مدیریت بحث #حجاب بایستی به موازات لاین‌های فرهنگی و رسانه ای پیش برود تا از میزان مقاومت کاسته و به میزان همراهی و موافقت بیفزاید. ▫️واژه به واژه فرمایشات مقام معظم رهبری را بایستی تبدیل به راهبرد عملیاتی کرد. اگر عبارت "کشف حجاب، حرام سیاسی و شرعی است"، به درستی به طرح حجاب و عفاف فراجا ترجمه می‌شود، توامان و قبل از وقوع حادثه بایستی شاهد ترجمه عملیاتی و پیاده‌سازی عبارت "#گر_بدانند" باشیم. ▫️تذکر سازمان یافته و ورود حکومتی بایستی چهره نیمه نرم_نیمه سخت و بدون تنش را حفظ کند تا احترام به قانون نهادینه شود. از طرفی برای فرسایشی نشدن ماجرا، #بین‌الاذهانی_شدن، اقناع حداکثری، کاهش مقاومت و #پذیرش_فرهنگی_مساله، بایستی پیوست‌های رسانه‌ای و فرهنگی تمیزی را با دال مرکزی "تقویت دانایی مردم" استارت زد. ▫️ارتقاء آگاهی و تقویت دانایی عمومی در باب پشت صحنه کشف حجاب طبق فرمایشات رهبرانقلاب، مساوی ایجاد #خاکریزهای_ذهنی و فرهنگی و تبدیل مساله از یک موضوع فرعی و سلیقه‌ای و کم‌خاصیت به یک باور دینی رایج و #تعصب_سیاسی_باخاصیت و پرجاذبه در برابر یک #دیگری_دور و درکمین خواهد بود بشرط کارگردانی هوشمندانه. ▫️قطعا بعد اجرای این طرح، پچ پچ ها و نق‌زدن ها و حتی تعریف و تمجیدها در مدارس و دانشگاه‌ها و ادارات و عموم جامعه هم استارت خورده و ادراک و ذهنیت بخشی از جامعه، مثبت یا منفی درگیر شده است. به تعبیری، (common sense)، ارتکاز و عقل عرفی هر جامعه، #نقطه_شروع تقویت یا تضعیف آن جامعه محسوب می‌شود که بایستی متناسب با تغییرات، بازتنظیم و اقناع و همراه شود. ▫️در همین راستا بایستی ساعات و روزها و میزهایی تعریف شود که به بهانه تبیین و #تقویت_دانایی و حل گره‌های ذهنی نوجوانان و جوانان این مرز و بوم، مدیران و کارشناسان ارشد جامعه به بدنه جامعه نزدیک تر شوند. تیم های مستندسازی و فیلم سازی و #خلاقیت‌های_رسانه‌ای هم سریعتر فعال شوند و واکنش واقعی و چه بسا همراهی حداکثری مردم را به تصویر کشیده و #روایت_درست از باورهای مردم ایران را بازنمایی کنند. ✍علیرضامحمدلو 🆔@asre_Tabyin

🎥وضعیت عقلانیت جامعه ایرانی نگران کننده است، از روشنفکر تا مسئول عوامانه حرف از شنود در پیام‌رسان‌های ایرانی می‌زنند اما نمی‌بینند که ▪️ایلان ماسک مالک توییتر می‌گوید:"سازمان‌های مختلف دولتی به همه چیزهایی که در توییتر می‌گذشت دسترسی کامل داشتند، از جمله به پیام‌های مستقیم کاربران. 👤مهدی پناهی

🔺اول سمیه و حالا مرجان؛ دو زن ایرانی که هر دو توسط همسران سوئدی کشته شدند! ▪️مقایسه کنید اگه این اتفاق در ایران و برای دختران سوئدی توسط همسران ایرانی رخ میداد. ▪️اما شما در #رسانه های خارجی و فارسی زبان هیچ خبری رو در این باره نمی بینید. ✍ سید حسین واحدی نسب

🔴 دو دقیقه‌ی طوفانی (پیشنهاد تیتر با شما) 🔻 فتنه ۱۴۰۱، اتحاد سران طاغوت علیه ایران 🔻 نگاه متفاوت ما با حضرت آقا! 🔻 پمپاژ امید در جامعه 🔻 دید امیدوارانه مقام معظم رهبری به آینده ناشی از چیست؟! 🔻 کمیت دشمنان یا کیفیت دوستان؟! 🔻 اختلاس مالی یا اهتمام کاری؟! ❤️

"چشم نخواهی بست تا انحراف را تغییر دهی" اینک این شما و این امر امام حسینی که عمری برایش به سر و سینه زدید. ⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡ https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739

💎⚜💎⚜💎⚜💎⚜💎 پیش از اینها فکر می کردم خدا خانه ای دارد کنار ابر ها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس، خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق کوچکی از از تاج او هر ستاره پولکی از تاج او اطلس پیراهن او آسمان نقش  روی دامن او  کهکشان رعد و برق شب طنین خنده اش سیل و طوفان نعره ی توفنده اش دکمه ی پیراهن او، آفتاب برق تیر و خنجر او، ماهتاب هیچ کس از جای او آگاه نیست هیچ کس را در حضورش راه نیست پیش از اینها خاطرم دلگیر  بود از خدا  در ذهنم این تصویربود آن خدا بی رحم بود و خشمگین خانه اش در آسمان دور از زمین بود، اما در میان ما نبود مهربان و ساده و زیبا نبود در دل او دوستی جایی نداشت مهربانی هیچ معنایی نداشت ... هر چه می پرسیدم از خود از خدا از زمین از آسمان از ابرها زود  می گفتند: این کار خداست پرس و جو از کار او کاری خطاست هر چه می پرسی جوابش آتش است آب اگر خوردی جوابش آتش است تا ببندی چشم کورت می کند تا شدی نزدیک دورت می کند کج گشودی دست، سنگت می کند کج نهادی پای  لنگت می کند تا خطا کردی عذابت می دهد در میان آتش آبت می کند با همین قصه دلم مشغول بود خواب هایم خواب  دیو و غول  بود خواب می دیدم که غرق آتشم در دهان شعله های سرکشم در دهان اژدهایی خشمگین بر سرم باران گرز آتشین محو می شد نعره هایم بی صدا در طنین خنده ی خشم خدا... نیت من در نماز و در دعا ترس بود و وحشت از خشم خدا هر چه می کردم همه از ترس بود مثل از بر کردن یک درس بود ... مثل تمرین  حساب و هندسه مثل تنبیه مدیر مدرسه تلخ، مثل خنده ای بی حوصله سخت، مثل حل صد ها مسئله مثل تکلیف ریاضی سخت بود مثل صرف فعل ماضی سخت بود تا که یک شب دست در دست پدر راه افتادم به قصد یک سفر در میان راه، در یک روستا خانه ای دیدیم، خوب و آشنا زود  پرسیدم: پدر! اینجا کجاست؟ گفت: اینجا، خانه ی خوب خداست! گفت: اینجا می‌شود یک لحظه ماند گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند با وضویی دست و رویی تازه کرد با دل خود، گفتگویی تازه کرد گفتمش پس آن خدای خشمگین خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟ گفت :آری خانه ی او بی ریاست فرش هایش از گلیم و بوریاست مهربان و ساده و بی کینه است مثل نوری در دل آیینه است عادت او نیست خشم و دشمنی نام  او نور و نشانش روشنی خشم، نامی از نشانی های اوست حالتی از مهربانی های اوست قهر او از آشتی شیرین تر است مثل قهر مهربان مادر است دوستی را دوست معنی می دهد قهر هم با دوست معنی می دهد هیچ کس با دشمن خود قهر نیست قهر او هم یک نشان از دوستی است تازه فهمیدم خدایم این خداست این خدای مهربان و آشناست دوستی از من به من نزدیک تر از رگ گردن به من نزدیک تر! آن خدای پیش از این را باد برد نام او راهم دلم از یاد برد آن خدا مثل خیال و خواب بود چون حبابی نقش روی آب بود می توانم بعد از این با این خدا دوست باشم دوست، پاک و بی ریا می توان با این خدا پرواز کرد سفره ی دل را برایش باز کرد می توان در باره ی گل حرف زد صاف و ساده مثل بلبل حرف زد چکه چکه  مثل باران  راز گفت با دو قطره صد هزاران  راز گفت می توان  با او صمیمی حرف زد مثل یاران قدیمی حرف زد می توان تصنیفی از پرواز خواند با الفبای سکوت آواز خواند می توان مثل علف ها حرف زد با زبانی بی الفبا حرف زد می توان در باره ی هر چیز گفت می توان شعری خیال انگیز گفت مثل این شعر روان و آشنا: پیش از اینها فکر می کردم خدا ... قیصر امین پور 💎⚜💎⚜💎⚜💎⚜ https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739

در شهر آزادی اسیر این و آن است در خانه‌ام آزادی‌ام را دوست دارم

. ♦️آخرین مکالمه تلفنی شهید حسن عزیز با مادر ♦️ |مامان بخند . . . | 📍بخشی از برنامه ماجرای امروز . #مادر_شهید | #شهید_حسن_مختارزاده #ماجرا_امروز ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]