eitaa logo
فرصت زندگی
212 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
873 ویدیو
12 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_106 هرچه بیش‌تر پیش می‌رفتم، به‌دلیل مطالعات زی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 -سلام تسنیم‌خانم خوش‌اومدید! لبخند کمرنگی بر لبم نشست: -سلام ممنونم! وارد کلبه شدم. خنکای دلنشین حاصل‌از کولرگازی به صورتم خورد و باعث شد لبخندم عمیق شود. نگاهی کلی به کلبه انداختم. ترکیب فرش قرمزِ وسط سالن و مبل نسکافه‌ای‌رنگ اطراف آن گرمای روح‌بخشی به خانه می‌بخشید. -خانم‌ها رفتند بیرون الان دیگه برمی‌گردند. به پشت سرم نگاه کردم. مرد خطاب به من و بردیا تعارف کرد تا روی مبل‌ها بشینیم. مطابق حرفش عمل کردیم و اوهم به آشپزخانه رفت. -عجب جای خوشگلیه! یه‌بار خانوادگی برای تفریح بیایم یه‌همچین خونه‌ای بگیریم! -آره فقط باید بزرگتراز اینجا باشه! مردی که هنوز نامش را نمی‌دانستم با سه‌لیوان شربت کنارمان آمد. پس‌از اینکه جلوی هرکداممان یک‌لیوان گذاشت، خودش روبه‌رویمان نشست. نگاه کوتاهی به من انداخت و لب‌بازکرد: -به بردیاخان گفتم من محسنم نیروی همراه شما. خانم‌ها، سمائی و شهریاری‌هم هستند که الان می‌رسند. قرار است امشب، در این‌کلبه، این‌مأمورها توجیهمان کنند که ببینیم در مهمانی فردا باید چه‌کارهایی انجام دهیم. شربتم را به دهانم نزدیک کردم که صدای اذان در خانه پیچید. گوشی بردیا بود! محسن با خنده‌ای روبه بردیا گفت: -به نفعمونه که از فردا گوشیتو تنظیم کنی تا اذان نگه وگرنه فرداشب همه به مهمونی خدا دعوت میشن! همگی با حرفش خندیدیم! ارمیا در میان خنده‌اش جواب داد: -چه لحظه پرشکوهی...! کمی خنده‌اش را جمع کرد و ادامه داد: -نگران نباشید حواسم هست! صدای در بلند شد. محسن ایستاد و به‌سمت در رفت. برای لحظه‌ای ابتدا، کمی لای در را باز کرد و نگاهی به افراد پشت در انداخت؛ سپس کامل بازش کرد. دوخانم چادری همراه با پاکتی از انواع میوه و همینطور غذا وارد خانه شدند. محسن پاکت‌ها را از دستشان گرفت و گفت: -چرا انقدر خرید کردید؟ یه‌چیزی درست می‌کردیم برای شام حالا! ✍م.خوانساری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازگشت به پارت اول👇 https://eitaa.com/forsatezendegi/4821 🦋 🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_107 -سلام تسنیم‌خانم خوش‌اومدید! لبخند کمرنگ
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 -شام برای صرفه‌جویی در وقت و میوه‌هم برای مهمونا... بالأخره باید یه‌بهانه‌ای برای گشتنمون باشه دیگه! محسن با لحن خاصی پرسید: -چی‌شد؟! همه‌جا سفید بود؟! همان‌خانم جواب داد: -اینطوری نگید! بالأخره ماهم باید به موقعیت اطرافمون یه‌تسلطی داشته باشیم؛ وگرنه که به کار درست بودن شما و بچه‌ها واقفیم. محسن ابرویی بالا انداخت و به‌طرف آشپزخانه رفت. خانم‌ها به‌طرف ما نگاه کردند و به سمتمان آمدند. پس‌از سلام و خوش‌آمد گویی کلی به هردوی ما، آن‌خانمی که جواب می‌داد دست مرا فشرد و با لبخندی خطاب به هردوی ما لب‌باز کرد: -سمائی هستم و ایشونم خانم شهریاری. و همزمان به خانم کنارش اشاره کرد. لبخندی زده و "خوشوقتم"ی گفتم. سری تکان و با حفظ همان لبخند ادامه داد: -امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم! -ان‌شاءالله که همینطوره! با جواب بردیا دست مرا رها کرد و با اشاره به اتاقی پشت‌سر ما، روبه من گفت: -شربتتو خوردی بیا اون اتاق برای استراحت! اونجا اتاق ماست! سری به نشانه فهمیدم تکان دادم و تشکر کردم. رفتند به سمت همان اتاق و ماهم نشستیم. لیوان شربتم را برداشتم. -منم برم بپرسم اتاق ما کجاست لباسمو عوض کنم و نماز بخونم. بردیا این را با خنده گفت و به سمت آشپزخانه رفت. شربتم را سرکشیده و عطر و طعم بهارنارنجش را به جان کشیدم. ایستادم و با برداشتن کیف‌دستی و چمدان کوچکم به‌طرف اتاق رفتم. دوتقه به در زدم، با شنیدن "بفرمایید" وارد اتاق شدم و زود در را پشت‌سرم بستم. شهریاری جلوی لب‌تابی نشسته و موهای بلندش را شانه میزد. نگاهم کرد با لبخند عمیقی گفت: -خوش‌اومدی! متقابلا تشکر گرمی تحویلش دادم و چمدان و کیفم را گوشه‌ای از اتاق گذاشتم. سمائی درحال نماز خواندن بود. روبه شهریاری پرسیدم: -کجا میتونم وضو بگیرم؟ با ابرو اشاره‌ای به طرف دیگر اتاق کرد و گفت: ✍م.خوانساری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازگشت به پارت اول👇 https://eitaa.com/forsatezendegi/4821 🦋 🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 منتظر نقد و نظرات با ارزشتون هستم👇 https://6w9.ir/Harf_10582246
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
574.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنی با انجمن روانشناسان آمریکا: گفتند قبل از ریاست جمهوری اش دوره‌های تراپی را تمام کرده است اما ... گویا ناتوانی‌اش در مطیع کردن ایران و استکبارستیزی ایرانی ها، جنونش را برگردانده؛ اختلال‌هایش را درمان کنید؛ حتی شاید لازم باشد بستری شود. شاهدش حرف‌های ضد و نقیض و عجیبش است. مردک متوهم هر روز چیزی می‌پراند. یک روز حرفی با ایران ندارد؛ فردا همه‌ی ایران را تهدید می‌کند؛ بعدتر ادعا می‌کند هفته‌ی بعد با ایران مذاکره مستقیم خواهد کرد؛ حتی بدون آنکه بخندد می گوید: یک باره هسته ایِ ایران را نابود کردم؛ فردایش تحریم های جدید اعلام می کند. یک روز جلوی دوربین ها مهلت تا فردا می گیرد و روز بعد، دو هفته زمان لازم دارد تا نظرش را در مورد جنگی که موفق به تظاهر بی طرفی در آن نشده، بگوید. حالا از نظر روانشناسی، کسی که دقیقا پشتِ این حرف ها، به خاک همان کشور مستقل، حمله نظامی می کند، به چه اختلالات روانی مبتلاست؟ از انجمن روانشناسان آمریکا خواهشمندم با جدیت درمان آن دیوانه ی قدرت به دست را از سر بگیرند؛ جهانی بازیچه رفتار جنون آمیز و متوهمانه این فرد است؛ جهان را به آرامش برسانید با درمان کسی که در دور قبلی ریاست جمهوری اش هزارن دروغ در پرونده اش ثبت کرده است. https://eitaa.com/forsatezendegi
حافظه من میگه توماج صالحی هم با آزاد شد تا زمان جنگ تحمیلی ما با اسرائیل، دوباره لگد به کشور و مردمش بزنه. جناب وکیل این پروژه نخ‌نما شده؛ هر چند کم نداریم ساده لوح‌هایی رو که وقتی پوست موز می‌بینن، میگن: آه باز باید بخوریم زمین. بیا این بار حرمت اهل بیت رو نگه دار و راه دیگه‌ای رو واسه عوام‌فریبی انتخاب کن. https://eitaa.com/forsatezendegi
هفته هیئتی با محوریت عزت_نفس.zip
حجم: 18.37M
🔹️طرح هفته هیئتی با محوریت عزت نفس🔹️ 🔰نوجوان امروز با ضعف در عزت نفس، فشار اجتماعی، بحران هویت و مقایسه‌های فضای مجازی مواجه‌ است. 🔰هیئت می‌تواند فضایی برای رشد روانی نوجوانان فراهم کند، به شرط آنکه برنامه‌ها متناسب با نیازهای روان‌شناختی و زبانی آن‌ها طراحی شوند. 🔺️هدف کلی طرح: افزایش عزت نفس نوجوانان از طریق تبیین مفاهیم عاشورا در قالب مشارکت فعال و بازی‌محور. 🔺️اهداف جزئی: • آشنایی نوجوانان با مفاهیم خودپذیری، اعتماد به نفس، احساس ارزشمندی، مسئولیت‌پذیری، انعطاف‌پذیری، مرز سالم و چالش دیدگاه مثبت. • افزایش مشارکت نوجوانان در فعالیت‌های هیئتی معنادار و هدفمند. • تلفیق مفاهیم روان‌شناسی رشد با قصه‌های عاشورایی. 🔺️شرح ایده: در این طرح، طی ۷ شب، هر شب یکی از مؤلفه‌های عزت نفس مطرح می‌شود و به آن از زاویه یکی از شخصیت‌های کربلا پرداخته می‌شود. این مسیر با گفت‌وگو، داستان‌گویی، بازی گروهی، تمرین فردی و «شب‌نامه» همراه است. ⚫️ سرای راهبردی نورهان 🇮🇷 https://eitaa.com/noorhan_strategic_house