🌹🌷🍃🌹🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#رمضان
#سبک_زندگی
#سی_جزء_سی_نکته
#جزء_هفتم
#نکته_دوم
🔰مراحل قبل از نزول عذاب:
💢وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ (42)
💢فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (43)
💢 فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ (44- انعام)
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🔰هر چند عذابهایی که خداوند در اثر کفر و نافرمانی مردم بر سر آنها نازل میکند به صورت دفعی و آنی است؛ اما مقدماتی دارد که پس از طی آنها عذاب واقع میشود.
🔰این بخش از آیات به این بحث پرداخته و قانون خدا را قدم به قدم شرح میدهد.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔰گام اول گرفتار کردن به سختیها و ناملایمات زندگی است به این منظور که افراد با گرفتار شدن در این فشارها از غیر خدا دل کنده و رو به او کنند و او را بخوانند « فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ »؛ اما اینها چنان سنگدل و فریفته شیطان شدهاند که این فشارها و شکهای حیات بخش هم نمیتواند روح مرده آنها را زنده کند.
🔰گام بعدی سرازیر کردن نعمتهای
آسمانی و زمینی و زیر زمینی به سوی اینهاست تا برای موفقیتهای خود در عرصههای مختلف صنعتی، کشاورزی، فضایی و اتمی جشنها بگیرند و بر خود ببالند و بر دیگران مباهات کنند. اما آنها با این نعمتها هم بیدار نشدند😔.
🔰گام آخر: در حالی که اینها غرق در شادیاند و دیگر دلیلی برای کفرشان ندارند؛ ناگهان عذاب ما نازل شده و بساط آنها را جمع میکند. 😔
@gadamgadamtabandegi
قدم قدم تا بندگی
عرض سلام وادب محضر همراهان بزرگوار ♻️آن شاالله از امروز با رمان #تنها_میان_داعش در خدمتتان خواهیم
#با_ولایت_تا_شهادت
#بصیرت_افزایی
#رمان
#تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
#به_قلم_فاطمه_ولی نژاد
♻️وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش!
چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت : « من همیشه تو رو گول میزنم ! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی !» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری ! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت !ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
ادامه دارد👌.....
https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
باعرض سلام وادب محضر تمام بزرگواران وعرض عذر خواهی بابت غیبت طولانی 💐
ان شاالله در لبیک به فرمان #رهبری در جهت#جهاد_تبیین با برنامه های متنوع وپربار در خدمتتان خواهیم بود.
👇👇👇👇👇
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
#امتحانات_الهی
#تنها_میان_داعش
#رزق_معنوی
#لذت_بندگی
#سرطان_اصلاحات
#نفوذ_در_مجلس(سیاسی)
#مهدویت
#شرح_دعای_عهد
#همراه_با_تفسیر_روان_آیات
#شهدا
#نهج_البلاغه_خوانی
#پاسخ_به_شبهات
#اتاق_فکر_آمریکا(سیاسی)
#خواص_بی_بصیرت(سیاسی)
پس با ما همراه باشید☺️☺️☺️
@gadamgadamtabandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#با_ولایت_تا_شهادت
#بصیرت_افزایی
#موشن_گرافی
#احکام_به_زبان_ساده
♻️مُفطِرات روزه یا همون مُبطِلات روزه
😉احکام به زبان ساده و بیان طنز
https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
قدم قدم تا بندگی
#امتحانات_الهی #جلسه_سی_و_پنجم ♻️شما با مربی بدنسازی کار کردید یا نه بله ؟ ما بخاطر مجروحیت
#امتحانات_الهی
#جلسه_سی_و_شش
✴️ آقا اینهمه امتحان هارو شما مثال میرنی از بلا و سختی مثال میزنی ، میدونی که ما از بلا و سختی بدمون میاد سختمونه
👈نمیشه یکمی بلاهاش کمتر باشه؟؟؟
البته که میشه
👈 شما میتونید امتحان های الهی رو رقیقش کنید ، بلاهاشو کم کنید ، سختی هاشو کم کنید ، میخوایم برگردیم به سخنان امیرالمومنین علی علیه السلام ، با چی؟؟؟👇
✅ با استغفار؛
🔹، خودت تواضع بکن نگذار خدا با بلا گردنتو بشکنه
🔹خودت قشنگ سجده طولانی انجام بده بگو خدایا خاکتم ، سجده هاتو طولانی نگهدار ، ذکر استغفارتو زیاد کن
همون اول بحث امتحان فلسفش اینه که تو خودتو بشناسی
☝️🙏تو خودت از قبل دستتو ببر بالا
https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
⭕️ نگذار بزننت تا تسلیم بشی ،
خودآگاهی پیدا کن اعتراف کن خدا ازت انتظاری نداره
بلافاصله میفرماید ملائکه نزنید بچمو
👈🔺روزانه چندمرتبه استغفار میکنید ؟
👈🔺 یکی از ذکرهایی که بلا و گرفتاری رو تو زندگی کم میکنه استغفاره
زندگیت پیچید بهم تسبیح و بردار شروع کن استغفار گفتن البته بدون تسبیحم اشکال نداره استغفار کن
استغفرالله ربی و اتوب الیه...خدایا من میدونم در کل بدیام ، گرفتاریامو زیادتر میکنه من از بدیام عذرخواهی میکنم
❇️ امیرالمومنین میفرمایند به تک تک گناهاتم اعتراف بکنی دیگه چه شود
خدایا من آدم مغروریم قبول دارم منو ببخش ضعیفم ،
خدایا من کمبود محبت دارم
حب مقام دارم توجه مردم و میخوام من ضعیفم منو ببخش
👈👈 دونه دونه استغفار کن یکدفعه میبینی با یک شیب ملایم یا حتی شیب تندی گرفتاریهات شروع میکنه به کاهش یافتن ولی در کل امتحان ادامه داره ها
https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669