eitaa logo
قدم قدم تا بندگی
587 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا این کانال در جهت لبیک به فرمان#جهاد_تبیین مقام معظم#رهبری تشکیل شده است. مباحث کانا( سیاسی،مذهبی،فرهنگی) لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
مشاهده در ایتا
دانلود
ازش پرسیدم که شما رزمندهٔ اسلامید؟! گفت ، نه عزیزم! ما شرمندهٔ اسلامیم. از اون روز فکر می‌کردم که شرمنده اسلام یک رده بالاتر از رزمنده اسلامه ! تا اینکه شهید شد !!.... سردار https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
خدایا برای قیامت و برزخمان روی هیچ چیزی نمیتوانیم حساب باز کنیم جز لطف و کرم و بخششت. هر چه هست از توست و ادعایی نداریم در موردش. هیچِ هیچِ هیچیم و تویی تمام هستی‌امان. با جود و کرم و غفرانت با ما رفتار کن نه با اعمال ما🤲 https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدم قدم تا بندگی
#امتحانات_الهی #جلسه_ چهلم ✅آقا اولیای خدا رو چجوری بشناسیم ؟ هر دل سالمی بو بکشه میفهمه کی ولی
جلسه_چهل و یکم ⭕️گفتیم آقا اگر یه کسی دلش نادرست بود چی ؟ نمیگیره کی ولیّ خداست ؟ نخیر. نمیگیره. درست نمیشه ... هرچی بهش بگی درست نمیشه 🔹➰ ولایت شوخی نداره ؛ اگر بخوای تکبر نداشته باشی راهش چیه ؟ 👈 تکبر مقابل ولایت نداشته باش. 🔹 تا خدا این تکبر نداشتنتو قبول کنه . اصلا اگر تکبر داشتی یا نداشتی امتحانت با ولایته حالا به اون نکته ظریف برسیم 📍فهرستشو عرض کنم 🔹فلسفه اول امتحان اینه که خودتو بشناسی ، بشناسی چه ایرادایی داری اعتراف کنی ، اصلاح کنی ، رشد کنی 🔹فلسفه دومش چیه اینکه تکبر ازت گرفته بشه ؛ چیکارکنیم امتحانامون آسون بشه، تکبرتو کمتر کن ، حالا تکبرمونو چجوری کمتر کنیم ؟باعبادت👉 چجوری محکمتر کمتر کنیم ؟👇 با ولایت ، با دوست داشتن دوستان خدا ، ولی خدا ✅ این فهرست ، فهرست بچه شیعه هاست https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
🔮 یکی از ویژگی های امتحانات الهی چیه; یادتون هست ؟ گفتم خدا میخواد امتحان بگیره یه جاهایی رو از " جهل " ما استفاده میکنه امتحان میگیره همه چیو برای ما شفاف نمیکنه تا امتحان بگیره ، 🔺 اگر بخواد همه چیو شفاف بکنه که امتحان نیست مثال هم زدیم . درس ۲۲ رو مجدد بخونید تا خوب بنشینه بر ذهن و‌دل اونکه نشد امتحان https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
🔺 اینو بگم که امتحان شفاف نمیشه امتحان توش پیچیدگی داره 💟 امیرالمومنین می‌فرمایند میدونی چرا خدا پیچیده امتحان میگیره❓❓ برای اینکه حال متکبرین و بگیره ، اگر کسی متکبر باشه؛ یکمی تو امتحانش پیچیدگی باشه غر میزنه یکمی تو امتحانش پیچیدگی باشه بهونه میاره ، دبه میکنه خدا هم میفرماید من دبه برات درست میکنم ، من اصلا زمینه ایجاد میکنم تو دبه بیاری😊 https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
💠 رفقا امتحان های خدا با پیچیدگیه ، اینجاست که مفهوم شکل میگیره امتحان های خدا مثل روز روشن نیست که☺️ میپیچوندش ؛ ❇️ یکدفعه ای تو باید به یه کسی محبت بکنی که بتو بدی کرده ، یکدفعه ای تو باید به کسی محبت بکنی که شایسته ش نیست ، یکدفعه ای باید به کسی محبت بکنی که نمیدونی چقد آدم خوبیه ... 💟پیچیده‌‌ست وگرنه امتحان نمیشه عزیز من https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
اونوقته که تا کمی حواس آدم به این پیچیدگی نباشه ؛ زود غر میزنه زود از فرصت سوءاستفاده می‌کنه و از اون گوشه ی جهلش زمین میخوره .. به همین راحتی . میشود زمین نخورد ..و به همین راحتی میشود زمین خورد .. دانسته ها کافی نیست. هر کسی به خودش رجوع کنه. آیا ذره ای تکبر درونش هست یا نه! نشانه ش رو گفتیم https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️از بین شکستنی ها هیچ وقت دور و بر دل آدما نچرخید، چون در اون صورت، با خود طرف نه، بلکه با خداش طرفید! https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
با خدا حرف بزن چون اون تنها کسیه که به کسی چیزی نمیگه... https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
خدا همیشه تو همین حوالیه... تو نفس به نفسِ لحظه هات، بند بندِ ثانیه هات، بشمار نبض بودنت رو، خدا رو احساس میکنی...! الهی و ربی من لی غیرک😔😭 https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
قدم قدم تا بندگی
👇👇👇👇
نژاد ♻️و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم فکرش به‌هم ریخته و دیگر نمی‌داند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفس‌هایش را می‌شنیدم. انگار سقوط یک روزه موصل و تکریت و جاده‌هایی که یکی پس از دیگری بسته می‌شد، حساب کار را دستش داده بود که به‌جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!» و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به آمرلی را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بی‌تابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت می‌مونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید! این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب نیمه شعبان رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را می‌سوزانَد. لباس عروسم در کمد مانده و حیدر ده‌ها کیلومتر آن طرف‌تر که آخرین راه دسترسی از کرکوک هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد. آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ داعش گریخته و به چشم خود دیده بود داعشی‌ها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریده‌اند. همین کیسه‌های آرد و جعبه‌های روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بسته‌شدن جاده‌ها آذوقه مردم تمام نشود. از لحظه‌ای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای دفاع در اطراف شهر مستقر شده و مُسن‌ترها وضعیت مردم را سر و سامان می‌دادند. حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش می‌گرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب می‌فهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمی‌تواند با من صحبت کند. احتمالاً او هم رؤیای وصال‌مان را لحظه لحظه تصور می‌کرد و ذره ذره می‌سوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در محاصره داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت. به گمانم حنجره‌اش را با تیغ غیرت بریده بودند که نفسش هم بریده بالا می‌آمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت می‌کرد تا نفس‌های خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم می‌خوان مقاومت کنن.» به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لب‌هایی که از شدت گریه می‌لرزید، ساکت شدم و این‌بار نغمه گریه‌هایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم. شاید اولین بار بود گریه حیدر را می‌شنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که به‌سختی شنیده می‌شد، پرسید :«نمی‌ترسی که؟» مگر می‌شد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور می‌توانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَه‌لَه می‌زد. فهمید از حمایتش ناامید شده‌ام که گریه‌اش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! به‌خدا قسم می‌خورم تا لحظه‌ای که من زنده هستم، نمی‌ذارم دست داعش به تو برسه! با دست قمر بنی هاشم (علیه‌السلام) داعش رو نابود می‌کنیم!» احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیت‌الله سیستانی حکم جهاد داده؛ امروز امام جمعه کربلا اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچه‌هاشو رسوندم بغداد و خودم اومدم ثبت نام کنم. به‌خدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو می‌شکنیم!» نمی‌توانستم وعده‌هایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز می‌خواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کمر داعش رو از پشت می‌شکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً حیدری بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید. نبض نفس‌هایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرم‌تر شد و هوای عاشقی به سرش زد :«فکر می‌کنی وقتی یه مرد می‌بینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد... ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
یک سلام شهدایی
وقتے رایحه یاد تو به خیال من رسوخ مے ڪند، تڪ تک ویرانه هاے قلبم را آذین مے بندم، برای تصور تو؛ عزیز ترین میهمان ناخوانده من... کی آمدنت را به ما هدیه مے ڪنی؟! ‌ https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
من آمدم به امید تو، تو هم خدایی کن ... خداےمن https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
『♥️』 و قسم به آن روزی که قلبت را میشکنند و جز خدایت مرحمی نخواهی یافت... https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
#مناسبتی #روز_ارتش #عکس_نوشت 🇮🇷 ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتشی از دل جامعه با فرهنگ ناب است که جانش را برای ملت می‌دهد، هویت این ارتش با سایر ارتش‌ها تفاوت دارد، سیل، زلزله، کرونا و... نشان داد که ارتش تا چه حد #جان_فدای ملت است. 🌸 ۲۹ فروردین روز #ارتش جمهوری اسلامی ایران گرامی باد 🌸 https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669