قدم قدم تا بندگی
#نفوذ_در_مجلس (۵۷) ⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️ 💢 رفتار شناسی و عملکرد خط #نفوذ_در_مجلس ششم: 6⃣ #لوایح_دو
#نفوذ_در_مجلس (۵۸)
⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️⛔️⚠️
💢 رفتار شناسی و عملکرد خط #نفوذ_در_مجلس ششم:
6⃣ #لوایح_دوقلو :
🔻 خروج از حاکمیت دیگر تهدید #اصلاح_طلبان و جریانات نفوذی به رد احتمالی #لوایح_دوقلو بود، #علی_تاجرنیا عضو ارشد حزب مشارکت در مصاحبه ای با روزنامه حیات نو در تاریخ ۷ آذر ۱۳۸۱ تصریح می کند که (اگر ما نتوانیم به خواسته خود در تصویب و تائید لوایح [دوقلو] برسیم طبیعتاً راهی جز این نداریم که برای ماندن یا نماندن در حاکمیت فکری بکنیم)
🔻 #رفراندوم تهدید دیگر جریان اصلاحات و نفوذی های #دشمنان برای جلوگیری از رد احتمالی لوایح از سوی شورای نگهبان بود؛ پایگاه اطلاع رسانی رویداد ارگان خبری حزب مشارکت در مصاحبه با #عبدالکریم_سروش برای اولین بار این تهدید را مطرح می کند، سروش در مصاحبه خود تصریح می کند که در صورت عدم تائید لوایح از سوی شورای نگهبان (می توان #رفراندوم را نیز مورد توجه قرار داد.)
🔻 #محسن_میردامادی رئیس وقت کمیسیون امنیت ملّی مجلس ششم نیز با استقبال از این اظهارات تصریح می کند:
(طبق قانون می توان در مسائل مهم، تقاضای همه پرسی کرد.)
🔻 #محمدرضا_خاتمی دبیرکل حزب مشارکت و نائب رئیس وقت مجلس ششم نیز با تهدید شورای نگهبان و با اشاره به رد احتمالی لوایح از سوی این شورا تاکید کرد:
(اگر [ #لوایح_دوقلو ] از سوی شورای نگهبان رد شود، #رفراندوم را پیشنهاد می کنیم.)
#ادامه_دارد
@gadamgadamtabandegi
#بصیرت_افزایی
#با_ولایت_تا_شهادت
#جانم_فدای_رهبر
❌ نقشه برای کیش و مات کردن #رهبرانقلاب
💢 مرحوم آیتالله حائری شیرازی:
🔻در شطرنج، شاه سفید یا سیاه را نمیکُشند؛ ماتش میکنند که نتواند حرکت کند. وقتی حرکت نکرد، باخته است
🔻اجانب دنبال این نیستند که رهبر ما را ترور کنند، بلکه دنبال این هستند که ماتش کنند؛ انفعال در او ایجاد کنند
درصدد این هستند که حرفش اثر نکند. فرمانش اثر نکند. یعنی راههای حرکت او را ببندند. جلوی تحرکش را ببندند. از هر راهی برود، کیش بشود، از هر نقطهای بخواهد حرکت کند، راهها را بر او ببندند. آنها دنبال این هستند که مطلبی از ایشان صادر بشود، اما واقع نشود!
💢 مثلاً
بگوید «اقتصاد مقاومتی»، اما هیچ گوشی بدهکار نباشد و هیچ تغییری نکند!
بگوید «همدلی و همزبانی»، اما همانطور که افراد بودند، باشند!
اگر این طور شد، این #بزرگترینضرر است. بزرگترین خطر در جمهوری اسلامی این است که رهبر در یک موردی حرف بزند و یکچیز دیگر از آب دربیاید
💢 این «کیش» شدن است؛
اگر تکرار شد، «مات» شدن است و ما نباید بگذاریم، کار به اینجا بکشد.
📚منبع: تمثیلات سیاسی اجتماعی آیت الله حائری شیرازی، ص۴۳
@gadamgadamtabandegi
🤣 باهم #بخندیم
تنها، اولین، بهترین، ویژه ترین و خاص ترین کلا رسانه ترین رسانه رسانه طنز آذربایجان غربی😊
روزمرگی های یک خبرنگار طنزنویسی که گلیم باف شد☺
مودور سونیا بدیع
ارتباط با مودور ↘️
@sonia_badiee
#درشهرم
https://eitaa.com/darshahramm
📖 با ما قرآن کریم را ختم کنید
🔰 شما هم میتوانید هر شب دوصفحه از قرآن کریم را در کانال خبرگزاریبسیجآذربایجانغربی قرائت کنید و به این ترتیب در ختم سراسری بسیجیان استان همراه شوید.
#آدرس_خبرگزاری_بسیج_آذربایجان_غربی ↙️
🔺@basijnews_azgh
#سلام_امام_زمانم
عشق آن دارم که تا آید نفس
از جمال دلبرم گویم فقط
حق پرستم، مقتدایم مهدی است
تا ابد از سرورم گویم فقط
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@gadamgadamtabandegi
#با_خدا_باش_پادشاهی_کن
#رزق_معنوی
#یک_آیه_یک_درس
مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد.
جلوی آنها یک جلد #قرآن_مجید و مقداری پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا پول را...؟!🤔
1⃣ اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کنید:
نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم
پس پول را میگیرم که فایدهی آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و پول را انتخاب کرد.
2⃣ سپس از کشاورزی که پیش او کار میکرد خواست یکی را انتخاب کند:
کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم
اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلا پول را انتخاب میکنم.
3⃣ سپس از آشپز پرسید که قرآن را انتخاب میکنید یا پول را؟
آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم
بنابراین پول را بر میگزینم...
4⃣✅ نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود[این پسر خیلی فقیر بود]
مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب میکنی تا غذا بخری یا به جای این کفش پارهی خود کفش جدیدی بخری
پسر گفت: درست است که من نیاز دارم کفش نو بخرم یا اینکه مرغی بخرم و با مادرم میل کنم ؛ ولی من قرآن را انتخاب میکنم ، چرا که مادرم گفته است:
*یک کلمه از جانب خداوند تبارک و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرینتر است*
قرآن را برداشت ؛ بوسهای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن دو پاکت دید:
در یکی از آنها ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت
در دیگری وصیتنامهای بود که ایشان را وارث تمام اموال و دارایی مرد ثروتمند قلمداد میکرد.
مـــــــرد ثروتمند گفــــــت:
💠هر کسی گمانش نسبت به خداوند خوب باشد خدا او را ناامید نمیکند.💠
👇👇👇👇👇👇👇
گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟!؟🤔
آيه 124 سوره مباركه «طه» رويگردانی و اعراض از ذكر و ياد خدا را عامل اصلی تنگدستی و سختی در زندگی انسان معرفی میكند:
*«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»*
پس تلاش کنیم از خدا و قرآن فاصله نگیریم.
*سعی کنیم یه جوری زندگی کنیم*
*که خداراضی باشه نه بندهی خدا*
@gadamgadamtabandegi
#تلنگرانه
🔻مورچه نَر بود یا ماده
🔹شیخ احمـد جامی بر بالای منبر گفت: مردم هرچه می خواهید از من سوال کنید. زنی از میان جمعیت فریاد زد ای مـرد ادعا ی بیهـوده نکن ، خداوند رسـوایت خواهـد کرد ، هیچ کس جز علی علیه السلام نمی تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند.
🔸شیخ گفت اگر سؤال داری بپرس. زن سـوال کرد مورچه ای که بر سر راه سلیمان نبی آمد نر بود یا ماده؟ شیخ گفت سؤال دیگر نداشتی!؟ این دیگر چه سؤالی است؟ من که نبودم ببینم نر بوده یا ماده.
🔹زن گفت نیاز نبود که آنجا باشی ، اگر کمی با قـرآن آشنا بودی می دانستی. درسوره نمل آمده است که قالت نمله مشخص می شـود مورچه ماده بوده.
🔸مردم هم به جهل شیخ وزیرکی زن خندیدند. شیخ با عصبانیت گفت: ای زن با اجازه شوهـرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمـده ای که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بی اجازه آمدهای، خدا خودت را لعن کند.
🔹زن پرسید: ای شیخ بگو بدانیم آیا آن زن بااجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود ، علی علیه السلام رفته بود و یا بدون اجـازه؟ شیخ بیچـاره نتوانست جواب گوید.
📚 الغدیر ، علامه امینی
#امام_علی_داستان
#سلام_صبحتون_بخیر_زندگتون_پر_از_خیر
#برکت_الهی_باد_۲۴_مرداد_۱۴۰۲ 💐🌸
@gadamgadamtabandegi
🔻ملک الشعرای صبا(محمود خان صبا)
📜 روزی ملک الشعرای صبا در خلوت فتحعلیشاه قاجار به حضور نشسته بود، فتحعلیشاه که گاه شعر میگفت یکی از اشعار خود را در حضور ملک الشعرای صبا با آب و تاب بسیار خواند.
📜 شاه قاجار پس از پایان خواندن شعر خود، از ملک الشعرای دربار پرسید: شعر ما چگونه بود؟
📜 صبا که مردی بسیار رکگو بود در پاسخ گفت: شعر بسیار بدی بود، حضرت خاقان بهتر است که حاکمی کند و شاعری را به چاکران بسپارد.
📜 ملک الشعرا چون این گفت، فتحعلیشاه سخت آشفته و متغیر شد و دستور داد که ملک الشعرای صبا را در طویله محبوس کنند.مدتی گذشت و شاه قاجار دستور آزادی صبا را صادرکرد.
📜 ملک الشعرای صبا مدتی پس از آزادی روزی به حضور شاه قاجار شرفیاب شده بود و فتحعلیشاه نیز بار دیگر یکی از اشعار خود برای ملک الشعرا بخواند و از صبا نظر خواست، این بار صبا بدون اینکه پاسخی به نظر خواهی خاقان دهد سر به زیر افکند و راه خروج از اتاق را در پیش گرفت.
📜 خاقان از ملک الشعرای صبا پرسید: کجا میروی ؟ من از تو نظر خواستم؟
📜 ملک الشعرای صبا لب گشود و فقط به گفتن این جمله بسنده کرد که: قربان به طویله میروم.,,
@gadamgadamtabandegi