هدایت شده از یاران
📚 کتاب #مهاجر_سرزمین_آفتاب
در محورهای #تاریخ_ادبیات_مهاجرت و #مقاومت و #ایران، #ژاپن، #عشق، #اسلام
در ارومیه مورد نقد و بررسی قرار گرفت
🔰 پیوند خبر #ایرنا:
https://www.irna.ir/news/85336516/%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%AC%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B4%D8%AF
🇮🇷 #یادان
هدایت شده از یاران
🙏ملاطفت امام خميني (ره) با شاعر عاشورائي مرحوم خوشدل تهراني
🔹به دستور امام خميني(ره)، خانه خوشدل به او بازگردانده شد و حاج احمد آفا از طرف امام به عيادت خوشدل در بيمارستان رفت و هزينه بيمارستان خوشدل را که آن زمان 60 هزار تومان تومان مي شد از طرف امام پرداخت گرديد و از خودش هم دلجويي شد.
🔹در خرداد سال ۱۳۶۹ همزمان با نخستين سالگرد ارتحال بنيانگذار جمهوري اسلامي، از تبريز عازم مشهد مقدس براي شرکت در اولين کنگره شعر طلاب بودم که در تهران پياده شدم و به حوزه هنري رفتم ... قرار بود عصر با قطار راهي مشهد شويم. در حوزه موفق شدم مرحوم محمدعلي مرداني شاعر اهل ببت (ع) را ببينم که ساعتي در خدمتش نشستم.
ايشان عنايت خاص امام خميني(ره) آن بزرگ مرد ايمان و علم و جهاد و عرفان و ذوق و هنر و ادب را نسبت به شاعران متعهد يادآور شد و ماجراي جالب مرحوم علي اکبر خوشدل تهراني را نقل کرد که خلاصه اش اين است:
خوشدل تهراني سراينده آن غزل عاشورائي معروفي است که مطلعش اين است:
بزرگ فلسفه نهضت حسين اين است
که مرگ سرخ به از زندگي ننگين است
نه ظلم کن به کسي ني به زير ظلم برو
که اين پيام حسين است و منطق دين است
که در اوايل دهه چهل سروده و مشهور شده بود درست زماني که قيام ۱۵ خرداد به رهبري امام خميني اتفاق افتاد ... و خوشدل با اين شعر نزد انقلابيون و علماء و در محافل ديني و هيئتهاي مذهبي مشهور گرديد... تا اينکه سالها گذشت ... کار آيينه کاري حرم امام رضا (ع) پايان يافت و از سوي آستانه قدس رضوي با همکاري دربار پهلوي مسابقه اي اعلام شد که شاعران شعر بسرايند ... مرحوم خوشدل در اين مسابقه شرکت کرد و شعري سرود و مقام اول شد و از سوي دربار يک قطعه زمين در شمران به عنوان جايزه به او تعلق گرفت! بعدها خانه اي ساخت و ازدواج کرد البته زمان ازدواج سن و سالي از او گذشته بود و با ما دوست هيئتي در تهران بود.
تا اينکه انقلاب اسلامي پيروز شد و خانه خوشدل در ليست زمينهاي طاغوتي بود و توسط هيئت ۷ نفره مصادره گرديد!
خوشدل که چند بچه قد و نيم قد و کوچک هم داشت، مجبور شد مستاجر شود و چون زمينش از سوي رژيم طاغوت اعطاء شده بود، در آن ايام بحبوحه انقلاب و آشفتگي اوضاع، صدايش به جايي نرسيد و هيچ کس هم نتوانست از او دفاع کند... ما در هيئتهاي عزاداري تهران پولي جمع کرديم و در اختيارش گذاشتيم تا کمي سرو و سامان بگيرد. چند ماهي گذشت و مرحوم خوشدل به شدت بيمار شد و مدت طولاني به گوشه بيمارستان افتاد! تا اينکه ايام محرم سال 58 رسيد. ما تعدادي از سردسته هاي هيئتهاي عزاداري تهران، به ديدار امام خميني رفتيم. امام در ابتداي سخنان خود همان دو بيت از غزل معروف خوشدل را خواند! حال همه ما به دو جهت متحول شد هم به نام امام حسين (ع) و هم به خاطر سرگذشت غم انگيز مرحوم خوشدل....
امام سوال کرد آيا آقاي خوشدل هم در بين شماهاست؟!... هيچ کس چيزي نگفت! امام فرمود: خدا خيرش دهد آقاي خوشدل را به خاطر اين شعرش.
در اين حال يکي از پير غلامان حسيني تهران اجازه خواست و ماجراي تاسف برانگيز خوشدل را به عرض امام رساند. امام با شنيدن ماجرا، بسيار ناراحت شد و ابروهايش را درهم کشيد و متاثر شد و بلافاصله فرزندش حاج احمد آقا را صدا کرد و دستور داد کار خوشدل را زود پيگيري و حل کند! ... رنگ ما همه باز شد و همه در خدمت امام به گريه افتاديم.
خلاصه همان روز به دستور امام خميني(ره)، خانه خوشدل به او بازگردانده شد و حاج احمد آفا از طرف امام به عيادت خوشدل در بيمارستان رفت و هزينه بيمارستان خوشدل را که آن زمان ۶۰ هزار تومان تومان مي شد از طرف امام پرداخت گرديد و از خودش هم دلجويي شد و سرو و سامان يافت و با خانواده اش به همان خانه برگشت!
امام در همان ديدار فرمود: آقاي خوشدل با اين شعرش خدمتي بزرگ به مکتب عاشورايي سيدالشهداء (ع) و انقلاب اسلامي ما کرده است.
مرحوم مرداني گفت: در اين ديدار ديگر موضوع ديگري مطرح نشد و حتي عزاداري ديگري هم نشد. همه ما از اين اتفاق خوب خدايي خوشحال شديم و اشک مي ريختيم. بعدها مرحوم خوشدل خيلي هم انقلابي تر شد و اشعاري در موضوع انقلاب و امام و شهداء سرود و حتي در جبهه ها هم حضور يافت.
رحمت خدا به روان ملکوتي امام خميني، خوشدل و محمدعلي مرداني باد.
من که آن زمان ۲۸ سال داشتم اکنون (۱۳۹۵) بعد از گذشت ۲۶ سال از آن ديدارم با مرحوم استاد محمدعلي مرداني، آن ماجراي سراسر حکمت و حماسه را نقل مي کنم. شکر خدا.
✍مصطفي قليزاده عليار
اروميه/ ۱۵ مهر ۱۳۹۵
🇮🇷#یادان