eitaa logo
جهادتبیین
67 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
9 فایل
تبیین مهمترین عرصۀ جهاد از نظر مقام معظم رهبری(مدّظله العالی) جهاد تبیین، مهم‌ترین عرصه جهاد است؛ زیرا اکنون دشمن با هزاران دستگاه رسانه‌ای و خبری دست به جنگ روانی زده است تا با وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها، رابطه مؤمنانه مؤمنین را قطع کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اخلاق رحمانی
animation.gif
89.8K
🟢 یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجهِ الْحُسَینِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام. 🟡 علامه طباطبائی (قدس سره): استادما‌مى‌‌فرمودند:...درب خانه امام حسين علیه السلام را بايد زد و به وى توسل نمود ولى از طريق حضرت ابوالفضل عليه السّلام 📚ثمرات حیات، ج1، ص: 165 🔴 میلاد عبد صالح الهی حضرت عباس بن علی (علیهما السلام) و روز جانباز را تبریک عرض می کنیم https://eitaa.com/akhlagherahmany
هدایت شده از اخلاق رحمانی
🏴 اهميت توسل به سيدالشهدا 🩸در این ایام و لیالی (دهه اول مـاه محـرم) بهتـرین چیـز،همـان توّجـه و توّسـل بـه سیدالشــهداء (علیه السلام) اســت. 🩸مرحــوم اســتاد قاضــی می فرمودنــد: «حضــوردر مجــالس سیدالشهداء وتوّسل به ایشان در این ایام،اهم ازهمه امور، حّتی مسـتحبات است که اگر موجب ترک نمازشب هم بشود، باز عزاداری اهم است». 🩸 و می فرمودنـد: «از راه سیدالشهداء می توان به مقصد رسید و توّسل به حضرت ابوالفضل بـاب و کلیـد این در است». 🩸مرحوم استاد قاضی [هم ] از این راه ،به مقصد نائل گشته بودند. 📚برگرفته از کتاب ، ج 3، ص 98
هدایت شده از اخلاق رحمانی
🔹گفتی و نگفتی!🔹 🔸'...شيخ عربى كه در ايام سال براى تبليغ به قبايل عرب مى رفت نقل می کرد: 🔹زمانی عبورم به قبيله اى افتاد كه در كنار دجله زندگى مى كردند که همه سنّى مذهب بودند... بر شيخ قبيله وارد شدم مردى خوب و باصفا بود، كمالاتى در وى يافتم و با وى مأنوس شدم. او نيز به من اظهار علاقه مى نمود ... 🔸تا اين كه روزى ... پرسيد: از چه قبيله اى هستيد و شيخ شما كيست؟ گفتم: من ... در نجف به سر مى برم. شيخى داريم داراى صفات والايى است به نام على و از سخاوت و شجاعت و عبادت و مهمان نوازى و ساير كمالات حضرت على ـ عليه السّلام ـ برايش گفتم، اما او درك نكرد كه مرادم كيست... 🔹تا آن كه آمد و شد من به آن محل و انس با شيخ قبيله مكرر شد و هر بار از كمالات شيخ ما سؤال مى كرد. 🔸از بس فريفته حضرتش ـ عليه السّلام ـ شده بود، تصميم گرفتم اين بار كه به آن جا مى روم، حقيقت امر را به او بگويم، و به مذهب جعفرى راهنماييش كنم... به آن جا رفتم شيخ را نيافتم... سراغ او را گرفتم، گفتند: از دنيا رفته. بسيار متأثر شدم. سر قبرش رفتم و فاتحه خواندم و همان جا قدرى خوابم برد. ♦️در خواب ديدم: نردبانى در ميان قبر اوست وارد قبر شدم، فضايى ديدم و تختى كه شيخ قبيله روى آن نشسته بود، ... سلام كردم، تا چشمش به من افتاد مرحبا گفت و [با این تعبیر] گلايه كرد: "گفتى و نگفتى!" (كنايه از اين كه چرا حقيقت را نگفتى؟) ♦️پرسيدم اين دو نفر كه با تو هستند كيستند؟ گفت: اين دو به من درس ولايت مى دهند. 📚برگرفته از کتاب ، ج1، ص 64🌱