داستانک دنیا
❇️نه به حکومت آخوندی؛
یکی بود یکی نبود توی دنیای کبود🌑،زیر سایه جنگ و جمود،قلدری آقایی می کرد.🇺🇸
روی پانزده میلیون سرخپوست کُشی ایستاده بود و سر چهارکوچه سرزمین ها کابوی گری در می آورد؛ هیچ سرنوشتی از ور دستش رد نمی شد مگر اینکه سیاه و خونی زمین گیر می شد.با حیله هایی که دوخته بود قلدر کمونیست را هم ذلیل و چندتکه کرده بود.
جاپایش یک جا خوب باز شده بود واز همه جا بهتر می چاپید.
خاک و آب ما پر بود از قدرت؛ جان می داد برای کِش دادن قلدری ها؛تا آخر دنیا؛ هم می توانست بخورد؛ هم ببرد؛ هم از آنجا چهار ستون منطقه را تکان بدهد.
⚡️حین بدمستی امپریالیسم ،در آسمان تقدیر ستاره ای زد و یک تکه نفس الهی نشست روی زمین؛بعد از سالها آقایی قلدرها،با چند کلام از جنس طلا،نشست توی دل آدمها.
دل دادند به دلی که دل نداده بود به غیر خدا.
کمر گنده لات مجنونِ مست از خون هایِ مکیده به دست ملت شکست.
صدای شکستن مهره هایش همه جا پیچید.
چند دهه گذشت ؛ چند دهه راه ها بسته شد برطمع استعمار.چند دهه گذشت وهر شب توی رویاها خواب استعمار می دید.
سالها گذشت..
حالا که دندان های کرم خورده اش دارد می ریزد و از درد کمر به خودش می نالد مزدورهایِ از پشت،خنجرکش ِ مثلا ایرانی را اجیر کرده تا انتقام کمر شکسته اش را بگیرند.
صدای نحسش که حالا پر از تُن ذلیل مردگی است از حلقوم رسانه هایی بیرون زده که دستشان در جیب قارون های آدم نمای عرب است و روحشان در انحصار شیطان مجسم؛ تا حقوق شان کم شود با دلقک بازی های شرورانه دل ارباب را بدست می آورند و چهار پاپاسی پول کثیف به جیب می زنند.نه در هشت ساله ی مقدس ایرانی ها،داغی دیده اند و نه از کثرت مشکلات حرصی خورده اند.از وطن فروشی که خسته می شوند روی ماسه های مدیترانه لم می دهند با لیموناد و عکس هایش را استوری می کنند برای غصه خوارهایی که همیشه مرغ همسایه برایشان غاز است.
کِی دلشان برای ما سوخته؛نه نان شان از گندم این مملکت است نه دلی اینجا گذاشتند که برایش بسوزند.نان می خورند به نرخ روز.یک روز هاشمی دشمن درجه یکشان است.یک روز احمدی نژاد.آفتاب که از مغرب می زند هاشمی می شود ناجی امت و احمدی نژاد هم الهه عدالت.
گفتند و نوشتند وخناسانه در گره های رسانه ای شان دمیدند که
تا ۱۴۰۰با روحانی✌️
گفتند و بیانیه دادند و روی دیوارها نوشتند :
نه به حکومت آخوندی.
آخرش هم زدند و رقصیدند و خندیدند و گفتند:
ما گفتیم به روحانی رای بدید تا این مملکت زودتر نابود بشه .
سحر پاشیدند و طلسم کردند و آخرش هم یاس!
دوباره کارگران قلدرِ کمر شکسته دلسوز شده اند برای مادر وطن ؛ می گویند :
❌رای نده.
❌رای نده تا تتمه ی اقتصاد مملکتت را هم به باد دهیم.
❌رای نده تا چشم رجوی و فیصل را روشن کنیم.
❌رای نده تا سهم حقوق قلم به دستان مزدور از سفارت قلدران بیشتر شود.
❌رای نده تا چند قدم به سوریه شدن نزدیکتر شوی.
❌رای نده تا لشکر رجوی و داعش مثل بتمن یاجوج و ماجوج طور از دیوارهای مرز بخیزند و نجات تان دهند.
❌رای نده تا رفقای شیطان و کینه توزهای سردار چشمک بزنند و قند توی دلشان آب شود.
❌رای نده...
✍ره جو
✅من رای میدم
#انتخابات
#ایران_قوی
🔹گاهی با دوستان🔹
@gahneveshtha