#روز_سوم
روز سوم شد به یاد آن سه ساله دختری ...
که غذای هر شبش سیلی و اشک و ناله بود
با پدر حرفی نزد ؛ از "درد پهلو"، "درد سر"
وضع بابا را که دید آمد به لب جانش چه زود
گفت بابا : دخت شامی روسری سر میکند
دخترت که مو ندارد ؛ غُصه "معجر" چه سود ...
#رقیهیبنتالحسين
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯