#نادرشاه_و_لشکر_کشی_به_ هندوستان!
✍🏻می گویند وقتی نادر شاه برای تسخیر هندوستان اقدام به لشگر کشی نمود ، نمیدانست که در این جنگ موفق می شود یا خیر....
در میان راه در حالیکه خود جلوی سپاه حرکت می کرد پسر بچه ای را دید که کنار جاده ایستاده است.
از او پرسید: اسمت چیست؟
پسر گفت: فتح الله...
نادر شاه این اسم را به فال نیک گرفت و با خود گفت: حتما در این جنگ فتح با اوست.
بعد پرسید: اسم پدرت چیست؟
پسر گفت: نصرالله...
باز نادر شاه خوشحال شد و با خود اندیشید که از طرف خدا در این جنگ یاری خواهد شد.
مجددا از پسر اسم برادرش را پرسید و او جواب داد: اسدالله...
نادر شاه خیلی خوشش آمد و دست درجیب کرد و دو سکه طلا به پسر داد.
پسر از گرفتن آن امتناع کرد و گفت : پدرم مرا می زند که این سکه ها را از کجا آورده ام؟
اطرافیان نادرشاه گفتند: خوب ... بگو که نادرشاه اینها را بمن داده است.
پسر گفت : آن وقت مرا بیشتر می زند
گفتند : چرا؟...
گفت: می گوید اگر نادرشاه می داد دو کیسه زر میداد نه دو تا سکه...
👈🏻نادرشاه خندید و دستور داد دو کیسه سکه طلا به او بدهند.😊
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯