در پارک نشسته بود
و به لباس های کهنه فرزندش نگاه می کرد.
ماشین لوکسی جلوی پارک ایستاد
و مرد شیک پوشی از آن پیاده شد.
در ماشین را برای همسرش که پسرکی در آغوش داشت باز کرد.
با حسرت به آنها نگاه کرد
و از ته دل آه کشید.
آنها کودک را روی تاب گذاشتند.
خدایا ، پسرک عقب مانده ذهنی بود.
با نگاه به جستجوی فرزندش پرداخت.
او را یافت که با شادی
از پله های سرسره بالا می رفت.
چشمانش را بست و از ته دل خدا را شکر کرد.
#ناشکر_نباش
♥
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯