✡ آشنایی با یک سند مهم تاریخی (٢)
1⃣ متن اصلی خاطرات سرّی #اردشیر_ریپورتر به دو زبان انگلیسی و گُجراتی است و آنچه در دست ما است، منتخبی از آن است که به فارسی ترجمه شده. اردشیرجی این خاطرات را بهقصد انتشار نگاشته و لذا در آن هنوز نیز زبان رمز و ابهام حاکم است؛ هرچند بسیاری از مسائل پسپرده آشکار شده و گاه به صراحت بیان گردیده است. علیرغم تمایل اردشیرجی، این خاطرات تاکنون توسط پسرش انتشار نیافته و این نخستینبار است که این سند منحصر بهفرد تاریخی در دسترس عموم قرار میگیرد.
2⃣ نخستین اطلاع از این خاطرات زمانی آشکار شد که #محمدرضا_پهلوی دستور چاپ گزارش معامله شکر با انگلیس، که شاپورجی واسطه آن بود، را در روزنامه اطلاعات صادر کرد. متعاقب آن، شاپورجی به دیدار فردوست رفت و بخشی از اسناد سرّی #اینتلیجنس_سرویس را در اختیار او گذارد تا محمدرضا پهلوی دِین خود را به شاپورجی دقیقاً بشناسد.
3⃣ در همین زمان خاطرات اردشیرجی در اختیار محمدرضا پهلوی قرار گرفت و تصمیم شاپورجی دال بر انتشار آن به اطلاع وی رسید. میتوانیم تصور کنیم که شاه مغرور بهشدت هراسان شد و با وساطت لرد #ویکتور_روچیلد بالاخره مقرر شد که تنها مقاله کوتاهی به قلم چمن پینچر در روزنامه دیلی اکسپرس انتشار یابد و اصل خاطرات همچنان سرّی بماند.
4⃣ براساس این توافق متن خاطرات اردشیرجی همچنان مکتوم ماند تا سلطنت محمدرضا پهلوی و محصول تلاش ۴٠ساله اردشیرجی با توفان انقلاب اسلامی بر باد رفت. پس از انقلاب، شاپورجی که رویای اعادهی این سلطنت را در سر داشت و هدایت فعال توطئههای ضدانقلابی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران را بهدست گرفته بود، نشر خاطرات پدر را صلاح ندید، ولی سرنوشت چنین بود که نسخهای از آن در آرشیوهای سرّی ارگانهای اطلاعاتی شاه محفوظ بماند و امروز به چاپ برسد.
5⃣ سند حاضر واجد #ارزش_تاریخی فوقالعاده است و [علیرغم وجود توهینها و تهمتهای ناروا به علما و روحانیون و اقوام مختلف ایرانی، و تعاریف غلوآمیز و کاذب پیرامون شخصیت رضاخان قلدر] ما خود را محق نمیدانیم که آن را سانسور کنیم و لذا متن کامل آن را (که در ١٩ صفحهٔ دستنویس در اختیار ماست)، در ادامه صرفاً برای استفادهٔ پژوهشگران تاریخ معاصر ایران منتشر میکنیم:
✍ عبدالله شهبازی