eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
188.6هزار عکس
130.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صحبت‌های مهم رهبر انقلاب درباره نقش علما در نهضت ملی شدن نفت 🔹 تاریخ بخوانیم، تاریخ بدانیم، تادیخ عرصه عبرت است 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 شورش "زن، زندگی، آزادی" ضددینی و ضدملی ترین جریان سیاسی اجتماعی در چند قرن اخیر ایران بود. 🔹ضددین بود چون علنا با نمادهای دینی به مقابله برخاست و ضدملی بود چون ابایی از طرح تجزیه ایران نداشت. «امیرحسین ثابتی» 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
♦️میخ شبکه سه به تابوت جریان رسانه‌ای منافقین داخلی و ضدانقلاب خارجی 🔹قرار بود که آنتن صداوسیما بعد از اینکه گروهی از سلبریتی‌ها نقاب از چهره برداشتند، خالی شود و شبکه سه برفک پخش کند. دو قله مهم پایانی بود بر دلخوشی و توهمات ضدانقلاب؛ اول پوشش با کیفیت جام‌جهانی و دوم برنامه پُرچهره و اتفاق متنوع نوروزی شبکه سه سیما. 🔹مجموعه آمارهای تلوبیون و پیام‌رسان‌های داخلی نشان می‌دهد که بیننده شبکه سه با وجود هجمه‌های گسترده ضدانقلاب تفاوتی نکرده است و مانند گذشته انتخاب اول مردم است و ضد انقلاب روی تَلی از توهمات می‌رقصیدند. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
از شهدای مدافع امنیت عذرخواهیم که فردی در نظام پست مربی تیم ملی را می‌گیرد که علنا به این نظام مقدس که طبق دستور امام حفظش از اوجب واجبات است، توهین می‌کند و با براندازان مخرج مشترک کامل دارد. فردا دوباره تیم ملی سرود ملی نخواند گلایه نکنید، مربیشان یادشان داده 👤سید علیرضا آل‌داود 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 اصلاح‌طلبا ذوق زده شدن که ببینید خرازی و عراقچی رفتن سوریه. آره عزیزان، بنای نظام ازبین بردن فاصله‌های کاذب سیاسی و استفاده از همه ظرفیت‌های درون کشوره، چیزی که شما وقتی دولت دستتون باشه شعور درکش رو ندارید 😉 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من اینا رو میبینم بجای خنده به حال سینمای ایران افسوس میخورم ! یه مشت دلقک بیسواد مزدور ! یه جوری میگه ما می‌خوایم نوروز رو زنده نگه داریم؛ انگار ما احمقیم و یادمون رفته سر شب یلدا چه توهین هایی به مردمی که جشن گرفتن میدادن! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴تعداد زیادی پیام به دست ما رسیده مبنی بر عدم واریز حقوق اسفند ماه معلمان، ای کاش هرچه سریعتر مشکل این قشر زحمت‌کش و واقعا مهم رو مسئولین در دستور کار قرار بدن 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش‌وپرورش: واریزِ حقوق معلمان از نیم ساعت پیش آغاز شده است. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ وقتی بچه بودم، منزلمان محله ی شاه‌عبدالعظیم بود. آن وقت‌ها قطار راه‌آهن به‌صورت امروز نبود. فقط همین قطار تهران _ ‌شاه‌عبدالعظیم بود. من می‌دیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچه‌ها دورش جمع می‌شوند و آن را تماشا می‌کنند و به زبان حال می‌گویند: «ببین چه موجود عجیبی‌ است!» معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با نظر تعظیم، تکریم، احترام و اعجاب به او نگاه می‌کردند. تا این که کم‌کم ساعت حرکت قطار می‌رسید و قطار راه می‌افتاد. همین که راه می‌افتاد، بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند. من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند و اگر باید برایش شگفتی قائل بود، شگفتی بیشتر، وقتی‌ است که حرکت می‌کند. این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی بعضی جوامع است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است، مورد احترام است. تا ساکت است، مورد تعظیم و تجلیل است. اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نه‌تنها کسی کمکش نمی‌کند، بلکه سنگ است که به‌ طرف او پرتاب می‌شود و این نشانه ی یک جامعه ی بیمار است. ولی یک جامعه زنده و سالم، تنها برای کسانی احترام قائل است که متکلم هستند نه ساکت؛ متحرکند نه ساکن؛ باخبرترند نه بی‌خبرتر. 🌱 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌲 نعمتی به نام /روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕 ……………………………………… 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
♦️ اگر به میهمانی گرگ می‌روی، سگت را با خود ببر! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀🌸🍀 پدر و مادرها بچه هایشان را لوس نكنند. امام باقر (درود خدا بر او) فرمود: «شرّ الآباءِ مَنْ دَعاهُ الْبِرُّ اِلَی الاِْفراطِ.» بدترین پدر و مادرها کسانی هستند كه بچه‌ را لوس بار بیاورند. ❌هر چه بچه‌ می‌خواهد می‌خرند! هی می‌گویند اگر نخرم عقده‌ای می‌شود! بچه دلش می‌خواهد! اگر هر چه خواست برایش خریدی و روزی چیزی خواست و نخریدی یا نتوانستی بخری، ضربه ی روحی می خورد. ✅ بچه‌ها باید با مشكلات آشنا شوند. بچه باید كمی هم سختی بکشد. این پدر و مادرهایی كه هر چه بچه‌ها می‌خواهند برایشان می‌خرند، بچه هایشان را لوس بار می آورند. كسی كه بچه‌اش را لوس بار بیاورد به فرموده ی امام باقر، بدترین است. بدترین پدر و مادر آن كسی است كه علاقه به بچه‌اش او را به زیاده روی بكشد. ─┅═ঊঈ🍃🌳🍃ঊঈ═┅─ /خانوادگی ─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۱۰۴: پروین مدام غر می زد که چرا چیزی نمی خورم. خب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۱۰۵: تقه ای به در خورد. حسام آرام وارد اتاق شد و در را پشت سرش بست. آرام و مهربان مقابل ایستاد و صورتم را میان دستانش قاب گرفت. ــــ عجب دختر لوسی داریم! گریه می کنی خانومی؟ با دو انگشت شستش، اشک هایم را پاک کرد. ـــ نشنیدی می گن پشت سر مسافر، گریه شگون نداره؟ اختیار باران چشمانم را نداشتم. بی وقفه می بارید. با هق هق گفتم: _ می ترسم امیرمهدی! می ترسم! سرش را جلوتر آورد و جلوی صورتم کج کرد. _ دقت کردی هر وقت می خوای سرم رو شیره بمالی، امیرمهدی صدام می زنی؟! امیر مهدی یا حسام، چه فرقی داشت وقتی من این مرد را عاشقانه دوست داشتم. اشک ریختم و به چشمانش خیره شدم. نرم و آرام گفت: ـــ قول می دم شهید نشم. خوبه؟ قول! چشمانش را بست و میان دو ابرویم، بوسه ای نرم کاشت. پیشانی به پیشانی ام تکیه داد و تمام احساسم را شعله ور کرد. صدای غم انگیزش به جانم نشست. قول! با نجوایی لرزان خواستم تا آیه ای برایم بخواند. بغضش را مهار کرد و زیبا خواند: ـــ «فَاللهُ خیرٌ حافظاً و هُوَ اَرحَمُ الرّاحمین.» پیشانی از پیشانی ام گرفت، دست زیر چانه ام گذاشت، سرم را بالا آورد و گفت: «حالا بخند!» چاره ای وجود نداشت. بغضم را قورت می دادم اما اشک هایم تا در حیاط همراهیشان کردند. حیاطی که در آن تاریکی شب و پرسه ی بی مهابای نور مهتاب، دست در دست روشنایی چراغ های پایه بلند باغ، دلم را میان مشت سرمایش می‌فشرد. پروین قرآن به دست، حسام را به خدا می سپرد و دانیال، دست از سر شوخی برنمی‌داشت. چشمان فاطمه خانم غم داشت و من فقط دل سیر می‌کردم از تماشایش. سحر که می آمد حسام هم‌ عازم می شد. کاش این شب بی سحر می‌ماند. فاطمه خانم، گرم مرا به آغوش کشید. نگاهم در چشمان مهربان حسام قفل شد. مادرش اشاره ای به حسام کرد و کنار گوشم زمزمه کرد برای «سلامتیش دعا کن» و من چشم از او بر نمی داشتم. ته ریش و موهای مشکی اش که این بار کج شانه شده بودند و لبخند شیرینش، هیبت مردانه و چهار شانه اش را دلنشین می‌کرد و من باید دل می کندم از این تصویر. فاطمه خانم باز هم صورتم را بوسید و من دریای تلاطم را در وجودش حس کردم. «جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود/ شور آن واقعه در جان پسرها باقی است» بعد از رفتنشان بیدار ماندم. چمباتمه روی تخت نشستم و چشم دوختم به باغ در قاب پنجره ی اتاق و دانه های تسبیح فیروزه ای همدم لحظاتم بودند با ذکر صلوات. مؤذن، الله اکبر سر داد. حالا حسام مسافر عراق بود و همه ی قلبم خلاصه می‌شد در نفس هایش. مسیری جز کنار آمدن، پیش رویم نمی دیدم. روزها به جانماز و تماشای تلویزیون پناه می بردم و شب ها به تسبیح فیروزه ای. هر چند روز یک بار، با تماس های دانیال من هم صدای او را می‌شنیدم و چند کلمه با تکه ی جدا شده ی وجودم حرف می زدم. او از بهشتی می گفت و این که جایم خالی است و تنش سلامت. اما دلم قرار نمی‌گرفت. هر روز چشمم به تلویزیون و صحن امام حسین بود و نجوایی صدایم می‌زد که شاید فرصت کم باشد، بیا بین الحرمین ارزش تماشا دارد. عاشورا آمد و دانیال، بیرق عزا بر سر در خانه زد، پروین نذری پزان به راه انداخت و نذری ها را پخش کردیم. مادرم اشک می ریخت در عزای روز عاشورا. به روزهای پایانی محرم نزدیک می شدیم و من بی قرارتر از همیشه، دلخوش می کردم به مکالمه های چند دقیقه ای با حسام. صدایش معجون آرامش بود و روحم، پر می کشید برای نمازی که اقتدا کنم به او که با حرف هایش، دل می برد از من، که سرگردانی بودم پنجه در پنجه ی مرگ. حالا دیگر تمرکز برنامه های تلویزیونی روی پیاده روی اربعین بود. دلم پر می کشید و سکون و رخوت را دور می کرد. فرصت برای زندگی کم بود. دست و پا می زدم برای دیدار بین الحرمین. آسمان پاییز، گرگ و میش عصرش را به رخ می‌کشید. گم شده در گرمکن طوسی رنگ حسام که آخرین بار در خانه مان جا گذاشته بود، در کنار دانیال، چشم از صفحه ی تلویزیون و مستندش در مورد اربعین بر نمی‌داشتم. ⏪ ادامه دارد... ................................. 🌳 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌧 الگوی بارش تجمعی تا پایان تعطیلات نوروز 🔹بارشهای بهاره سراسر غرب،شمال، شمالغرب،جنوب غرب، مرکز، شمالشرق را در خواهد گرفت 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بارش‌های گسترده در روز اول عید در سطح کشور فعالیت‌ سامانه‌ی بارش‌زا در سطح کشور همچنان ادامه دارد. در دامنه‌های جنوبی البرز نیز شاهد بارش‌های پراکنده خواهیم بود. در روز اول عید نیز بارش‌های گسترده‌ای را در سطح کشور خواهیم داشت و در غالب مناطق کشور شاهد بارش خواهیم بود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
❣ حال دلت را دست آدم ها نسپار نگذار افسار به دست به هرکجا بِکشندت نگذار با حرف هایشان امیدت را نا امید کنند اجازه نده رفت و آمدشان بشود دلیل غم و شادی ات زندگی ات را در دستان خودت نگه دار، محکم و وفادار محبت کن و مهربانی را هدف خودت قرار بده تا مدیون دل و روح و احساسات خودت نشوی عقل حسابگرت را هم ناظر کن که مبادا به بیراهه روی این کلیشه ها را تکرار میکنم که برسم به یک کلام حرف حساب "عزیز من، لطفا فرش زیر پای آدم ها نباش، تابلو فرش زیبایی باش که بر دیوار دلشان قابت کنند" 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هیچ درختی به خاطر پناه دادن به کبوترها بی بار و برگ نشده است ... تکیه گاه باشیم مهربانی سخت نیست ... 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ. ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ. گفتند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ. گفتند : ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ. ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ. گفتند : ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ. ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ. گفتند : ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر یهودی ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ. ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجریهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 چه زیبامیگفت: اگریادکسی هستیم این هنراوست،نه هنرما چقدرزيباست كسی رادوست بداريم نه برای نياز نه ازروی اجبار ونه ازروی تنهايی فقط برای اينكه رادارد 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🐳هنوز دو قورت و نيمش باقي مانده🐳 🐳مي گويند حضرت سليمان زبان همه جانداران را مي دانست ، روزي از خدا خواست تا يك روز تمام مخلوقات خدا را دعوت كند . 🐳از خدا پيغام رسيد ، مهماني خوب است ولي هيچ كس نمي تواند از همه مخلوقات خدا يك وعده پذيرائي كند . 🐳حضرت سليمان به همه آنها كه در فرمانش بودند دستور داد تا براي جمع آوري غذا بكوشند و قرارگذاشت كه فلان روز در ساحل دريا وعده مهماني است. 🐳روزي كه مهماني بود به اندازه يك كوه خوراكي جمع شده بود . در شروع مهماني يك ماهي بزرگ سرش را از آب بيرون آورد و گفت : خوراك مرا بدهيد . 🐳يك گوسفند در دهان ماهي انداختند . ماهي گفت : من سير نشدم . بعد يك شتر آوردند ولي ماهي سير نشده بود . 🐳حضرت سليمان گفت : او يك وعده غذا مهمان است آنقدر به او غذا بدهيد تا سير شود . 🐳كم كم هر چه خوراكي در ساحل بود به ماهي دادند ولي ماهي سير نشده بود . خدمتكاران از ماهي پرسيدند : مگر يك وعده غذاي تو چقدر است ؟‌ 🐳ماهي گفت : خوراك من در هر وعده سه قورت است و اين چيزهائي كه من خورده ام فقط به انداره نيم قورت بود و هنوز دو قورت ونيمش باقي مانده است . 🐳ماجرا را براي سليمان تعريف كردند و پرسيدند چه كار كنيم هنوز مهمانها نيامده اند و غذاها تمام شده و اين ماهي هنوز سير نشده . 🐳حضرت سليمان در فكر بود كه مورچه پيري به او گفت : ران يك ملخ را به دريا بياندازيد و اسمش را بگذاريد آبگوشت و به ماهي بگوئيد دو قورت و نيمش را آبگوشت بخورد . 🐳از آن موقع اين ضرب المثل بوجود آمده و اگر فردي به قصد خير خواهي به كسي محبت كند و فرد محبت شونده طمع كند و مانند طلبكار رفتار كند مي گويند : عجب آدم طمعكاري است تازه هنوز دو قورت ونيمش هم باقي است . 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
زمان زود میگذرد... بی‌بی ها هم یک روز نی‌نی بودند، فقط گذر زمان نقطه هایشان را جا به جا کرده است! پس از "لحظه لحظه" زندگیتون لذت ببرید 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔘داستان کوتاه پیکی به محضر خواجه نظام الملک وارد شد و نامه ای تقدیم نمود. خواجه با خواندن نامه چنان گریست که حاضران در مجلس ناراحت شدند. در نامه نوشته بود؛ خیل اسبان شما در فلان ولایت، مشغول چرا بوده که پرندگان بزرگی مثل عقاب بر آنان حمله کرده اند و اسبها وحشتزده دویده اند و ناگاه بعضی شان به دره ای سقوط کرده اند و بیست اسب کشته شده اند. گفتند : عمرخواجه دراز باد. مال دنیاست که کم و زیاد می شود. خودتان را اذیت نکنید. خواجه نظام الملک،وزیر اعظم سلاجقه، اشکهایش را پاک کرد و پاسخ داد : از بابت تلف شدن مال و ثروت نگریستم. به یاد ایام جوانی افتادم که از شهرم طوس قصد حرکت به نیشابور برای جستن کار و شغل داشتم. پدرم هرچه کرد نتوانست اسبی برایم بخرد. استری فراهم کرد و خجالت بسیار داشت. منهم شرمگین بودم که مرکبی حقیر داشتم و با آن رفتن به درگاه امیران موجب خجالت بود. پدر و مادرم در درگاه ایستادند، شرمگین، بدرقه ام کردند و دستها را بالا بردند و دعا کردند خدایا به این فرزند ما برکت بده، از خزانه غیبت به او ببخش ... امروز چهل سال از آن وقت گذشته. ثروت و املاک من به لطف الهی چنان فراوان شده که الان نمی دانم این خیل اسبها کجا هستند و تلف شدن بیست راس از آنها ابدا خللی به دستگاه زندگی ام نیست، که صدها برابر آن را دارا شده ام و همه اینها به برکت دعای والدینم و توجه الهی است . 📚جوامع الحکایات ✍محمد عوفی ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای می‌خرد شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همون کشکت را بساب. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📗پندی از کتاب مثنوی معنوی "خویش بین چون از کسی جرمی بدید آتشی در وی ز دوزخ شد پدید حمیت دین نامد او آن کبر را ننگرد در خویش نفس گبر را حمیت دین را نشانی دیگر است که از آن آتش جهانی اخضر است " 💠انسان خودبین تا از کسی خطایی ببیند, زود برآشفته می شود و چون آتش عزم سوزاندن می کند. این لهیبی از آتش جهنم است که از درون او سر می کشد. او خودبینیِ خویش را حمیت دینی نام می دهد و نفس خطاکارش به چشمش نمی آید. در حالی که غیرت دینی نشانه اش چنین نیست. غیرت دینی آتشی است که گرمی می دهد و جهان را سرسبز و آباد می کند... 📚کتاب مثنوی معنوی مولانا دفتر اول 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff