فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 چهار کلمه حرف،
یک دنیا #امید !
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
وقتی بچه بودم، منزلمان محله ی شاهعبدالعظیم بود. آن وقتها قطار راهآهن بهصورت امروز نبود. فقط همین قطار تهران _ شاهعبدالعظیم بود.
من میدیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچهها دورش جمع میشوند و آن را تماشا میکنند و به زبان حال میگویند: «ببین چه موجود عجیبی است!»
معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با نظر تعظیم، تکریم، احترام و اعجاب به او نگاه میکردند.
تا این که کمکم ساعت حرکت قطار میرسید و قطار راه میافتاد. همین که راه میافتاد، بچهها میدویدند، سنگ برمیداشتند و قطار را مورد حمله قرار میدادند.
من تعجب میکردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمیزنند و اگر باید برایش شگفتی قائل بود، شگفتی بیشتر، وقتی است که حرکت میکند.
این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم.
دیدم این قانون کلی زندگی بعضی جوامع است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است، مورد احترام است. تا ساکت است، مورد تعظیم و تجلیل است.
اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نهتنها کسی کمکش نمیکند، بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب میشود و این نشانه ی یک جامعه ی بیمار است.
ولی یک جامعه زنده و سالم، تنها برای کسانی احترام قائل است که متکلم هستند نه ساکت؛ متحرکند نه ساکن؛ باخبرترند نه بیخبرتر.
🌱 #داستانک
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌲 نعمتی به نام #استقلال
#فانوس
/روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕
………………………………………
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
♦️ اگر به میهمانی گرگ میروی،
سگت را با خود ببر!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀🌸🍀
پدر و مادرها بچه هایشان را لوس نكنند.
امام باقر (درود خدا بر او) فرمود:
«شرّ الآباءِ مَنْ دَعاهُ الْبِرُّ اِلَی الاِْفراطِ.»
بدترین پدر و مادرها کسانی هستند كه بچه را لوس بار بیاورند.
❌هر چه بچه میخواهد میخرند! هی میگویند اگر نخرم عقدهای میشود! بچه دلش میخواهد!
اگر هر چه خواست برایش خریدی و روزی چیزی خواست و نخریدی یا نتوانستی بخری، ضربه ی روحی می خورد.
✅ بچهها باید با مشكلات آشنا شوند. بچه باید كمی هم سختی بکشد.
این پدر و مادرهایی كه هر چه بچهها میخواهند برایشان میخرند، بچه هایشان را لوس بار می آورند.
كسی كه بچهاش را لوس بار بیاورد به فرموده ی امام باقر، بدترین است.
بدترین پدر و مادر آن كسی است كه علاقه به بچهاش او را به زیاده روی بكشد.
─┅═ঊঈ🍃🌳🍃ঊঈ═┅─
#باغچه
/خانوادگی
─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۱۰۴: پروین مدام غر می زد که چرا چیزی نمی خورم. خب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم»
⏪ بخش ۱۰۵:
تقه ای به در خورد. حسام آرام وارد اتاق شد و در را پشت سرش بست. آرام و مهربان مقابل ایستاد و صورتم را میان دستانش قاب گرفت.
ــــ عجب دختر لوسی داریم! گریه می کنی خانومی؟
با دو انگشت شستش، اشک هایم را پاک کرد.
ـــ نشنیدی می گن پشت سر مسافر، گریه شگون نداره؟
اختیار باران چشمانم را نداشتم. بی وقفه می بارید.
با هق هق گفتم:
_ می ترسم امیرمهدی! می ترسم!
سرش را جلوتر آورد و جلوی صورتم کج کرد.
_ دقت کردی هر وقت می خوای سرم رو شیره بمالی، امیرمهدی صدام می زنی؟!
امیر مهدی یا حسام، چه فرقی داشت وقتی من این مرد را عاشقانه دوست داشتم. اشک ریختم و به چشمانش خیره شدم. نرم و آرام گفت:
ـــ قول می دم شهید نشم. خوبه؟
قول!
چشمانش را بست و میان دو ابرویم، بوسه ای نرم کاشت. پیشانی به پیشانی ام تکیه داد و تمام احساسم را شعله ور کرد. صدای غم انگیزش به جانم نشست.
قول!
با نجوایی لرزان خواستم تا آیه ای برایم بخواند. بغضش را مهار کرد و زیبا خواند:
ـــ «فَاللهُ خیرٌ حافظاً و هُوَ اَرحَمُ الرّاحمین.»
پیشانی از پیشانی ام گرفت، دست زیر چانه ام گذاشت، سرم را بالا آورد و گفت:
«حالا بخند!»
چاره ای وجود نداشت. بغضم را قورت می دادم اما اشک هایم تا در حیاط همراهیشان کردند. حیاطی که در آن تاریکی شب و پرسه ی بی مهابای نور مهتاب، دست در دست روشنایی چراغ های پایه بلند باغ، دلم را میان مشت سرمایش میفشرد.
پروین قرآن به دست، حسام را به خدا می سپرد و دانیال، دست از سر شوخی برنمیداشت. چشمان فاطمه خانم غم داشت و من فقط دل سیر میکردم از تماشایش. سحر که می آمد حسام هم عازم می شد. کاش این شب بی سحر میماند. فاطمه خانم، گرم مرا به آغوش کشید. نگاهم در چشمان مهربان حسام قفل شد. مادرش اشاره ای به حسام کرد و کنار گوشم زمزمه کرد برای «سلامتیش دعا کن» و من چشم از او بر نمی داشتم. ته ریش و موهای مشکی اش که این بار کج شانه شده بودند و لبخند شیرینش، هیبت مردانه و چهار شانه اش را دلنشین میکرد و من باید دل می کندم از این تصویر.
فاطمه خانم باز هم صورتم را بوسید و من دریای تلاطم را در وجودش حس کردم.
«جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود/
شور آن واقعه در جان پسرها باقی است»
بعد از رفتنشان بیدار ماندم. چمباتمه روی تخت نشستم و چشم دوختم به باغ در قاب پنجره ی اتاق و دانه های تسبیح فیروزه ای همدم لحظاتم بودند با ذکر صلوات. مؤذن، الله اکبر سر داد. حالا حسام مسافر عراق بود و همه ی قلبم خلاصه میشد در نفس هایش. مسیری جز کنار آمدن، پیش رویم نمی دیدم.
روزها به جانماز و تماشای تلویزیون پناه می بردم و شب ها به تسبیح فیروزه ای.
هر چند روز یک بار، با تماس های دانیال من هم صدای او را میشنیدم و چند کلمه با تکه ی جدا شده ی وجودم حرف می زدم. او از بهشتی می گفت و این که جایم خالی است و تنش سلامت. اما دلم قرار نمیگرفت. هر روز چشمم به تلویزیون و صحن امام حسین بود و نجوایی صدایم میزد که شاید فرصت کم باشد، بیا بین الحرمین ارزش تماشا دارد.
عاشورا آمد و دانیال، بیرق عزا بر سر در خانه زد، پروین نذری پزان به راه انداخت و نذری ها را پخش کردیم. مادرم اشک می ریخت در عزای روز عاشورا. به روزهای پایانی محرم نزدیک می شدیم و من بی قرارتر از همیشه، دلخوش می کردم به مکالمه های چند دقیقه ای با حسام. صدایش معجون آرامش بود و روحم، پر می کشید برای نمازی که اقتدا کنم به او که با حرف هایش، دل می برد از من، که سرگردانی بودم پنجه در پنجه ی مرگ.
حالا دیگر تمرکز برنامه های تلویزیونی روی پیاده روی اربعین بود. دلم پر می کشید و سکون و رخوت را دور می کرد. فرصت برای زندگی کم بود. دست و پا می زدم برای دیدار بین الحرمین. آسمان پاییز، گرگ و میش عصرش را به رخ میکشید. گم شده در گرمکن طوسی رنگ حسام که آخرین بار در خانه مان جا گذاشته بود، در کنار دانیال، چشم از صفحه ی تلویزیون و مستندش در مورد اربعین بر نمیداشتم.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌧 الگوی بارش تجمعی تا پایان تعطیلات نوروز
🔹بارشهای بهاره سراسر غرب،شمال، شمالغرب،جنوب غرب، مرکز، شمالشرق را در خواهد گرفت
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بارشهای گسترده در روز اول عید در سطح کشور
فعالیت سامانهی بارشزا در سطح کشور همچنان ادامه دارد. در دامنههای جنوبی البرز نیز شاهد بارشهای پراکنده خواهیم بود.
در روز اول عید نیز بارشهای گستردهای را در سطح کشور خواهیم داشت و در غالب مناطق کشور شاهد بارش خواهیم بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
❣
حال دلت را دست آدم ها نسپار
نگذار افسار به دست به هرکجا بِکشندت
نگذار با حرف هایشان امیدت را نا امید کنند
اجازه نده رفت و آمدشان بشود دلیل غم و شادی ات
زندگی ات را در دستان خودت نگه دار، محکم و وفادار
محبت کن و مهربانی را هدف خودت قرار بده تا مدیون دل و روح و احساسات خودت نشوی
عقل حسابگرت را هم ناظر کن که مبادا به بیراهه روی
این کلیشه ها را تکرار میکنم که برسم به یک کلام حرف حساب
"عزیز من، لطفا فرش زیر پای آدم ها نباش، تابلو فرش زیبایی باش که بر دیوار دلشان قابت کنند"
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هیچ درختی
به خاطر پناه دادن به کبوترها
بی بار و برگ نشده است ...
تکیه گاه باشیم
مهربانی سخت
نیست ...
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
به بهلول گفتن:
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ.
ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
گفتند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ.
گفتند : ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ.
گفتند : ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ.
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ.
گفتند : ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر یهودی ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ.
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجریهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋
#فروغی چه زیبامیگفت:
اگریادکسی هستیم
این هنراوست،نه هنرما
چقدرزيباست كسی
رادوست بداريم
نه برای نياز نه ازروی اجبار
ونه ازروی تنهايی
فقط برای اينكه #ارزشش رادارد
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
#ضرب_المثل
🐳هنوز دو قورت و نيمش باقي مانده🐳
🐳مي گويند حضرت سليمان زبان همه جانداران را مي دانست ، روزي از خدا خواست تا يك روز تمام مخلوقات خدا را دعوت كند .
🐳از خدا پيغام رسيد ، مهماني خوب است ولي هيچ كس نمي تواند از همه مخلوقات خدا يك وعده پذيرائي كند .
🐳حضرت سليمان به همه آنها كه در فرمانش بودند دستور داد تا براي جمع آوري غذا بكوشند و قرارگذاشت كه فلان روز در ساحل دريا وعده مهماني است.
🐳روزي كه مهماني بود به اندازه يك كوه خوراكي جمع شده بود . در شروع مهماني يك ماهي بزرگ سرش را از آب بيرون آورد و گفت : خوراك مرا بدهيد .
🐳يك گوسفند در دهان ماهي انداختند . ماهي گفت : من سير نشدم . بعد يك شتر آوردند ولي ماهي سير نشده بود .
🐳حضرت سليمان گفت : او يك وعده غذا مهمان است آنقدر به او غذا بدهيد تا سير شود .
🐳كم كم هر چه خوراكي در ساحل بود به ماهي دادند ولي ماهي سير نشده بود . خدمتكاران از ماهي پرسيدند : مگر يك وعده غذاي تو چقدر است ؟
🐳ماهي گفت : خوراك من در هر وعده سه قورت است و اين چيزهائي كه من خورده ام فقط به انداره نيم قورت بود و هنوز دو قورت ونيمش باقي مانده است .
🐳ماجرا را براي سليمان تعريف كردند و پرسيدند چه كار كنيم هنوز مهمانها نيامده اند و غذاها تمام شده و اين ماهي هنوز سير نشده .
🐳حضرت سليمان در فكر بود كه مورچه پيري به او گفت : ران يك ملخ را به دريا بياندازيد و اسمش را بگذاريد آبگوشت و به ماهي بگوئيد دو قورت و نيمش را آبگوشت بخورد .
🐳از آن موقع اين ضرب المثل بوجود آمده و اگر فردي به قصد خير خواهي به كسي محبت كند و فرد محبت شونده طمع كند و مانند طلبكار رفتار كند مي گويند : عجب آدم طمعكاري است تازه هنوز دو قورت ونيمش هم باقي است .
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
زمان زود میگذرد...
بیبی ها هم یک روز نینی بودند،
فقط گذر زمان نقطه هایشان را
جا به جا کرده است!
پس از "لحظه لحظه" زندگیتون
لذت ببرید
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔘داستان کوتاه
پیکی به محضر خواجه نظام الملک وارد شد و نامه ای تقدیم نمود. خواجه با خواندن نامه چنان گریست که حاضران در مجلس ناراحت شدند. در نامه نوشته بود؛ خیل اسبان شما در فلان ولایت، مشغول چرا بوده که پرندگان بزرگی مثل عقاب بر آنان حمله کرده اند و اسبها وحشتزده دویده اند و ناگاه بعضی شان به دره ای سقوط کرده اند و بیست اسب کشته شده اند.
گفتند : عمرخواجه دراز باد. مال دنیاست که کم و زیاد می شود. خودتان را اذیت نکنید.
خواجه نظام الملک،وزیر اعظم سلاجقه، اشکهایش را پاک کرد و پاسخ داد : از بابت تلف شدن مال و ثروت نگریستم. به یاد ایام جوانی افتادم که از شهرم طوس قصد حرکت به نیشابور برای جستن کار و شغل داشتم. پدرم هرچه کرد نتوانست اسبی برایم بخرد. استری فراهم کرد و خجالت بسیار داشت. منهم شرمگین بودم که مرکبی حقیر داشتم و با آن رفتن به درگاه امیران موجب خجالت بود. پدر و مادرم در درگاه ایستادند، شرمگین، بدرقه ام کردند و دستها را بالا بردند و دعا کردند خدایا به این فرزند ما برکت بده، از خزانه غیبت به او ببخش ...
امروز چهل سال از آن وقت گذشته. ثروت و املاک من به لطف الهی چنان فراوان شده که الان نمی دانم این خیل اسبها کجا هستند و تلف شدن بیست راس از آنها ابدا خللی به دستگاه زندگی ام نیست، که صدها برابر آن را دارا شده ام و همه اینها به برکت دعای والدینم و توجه الهی است .
📚جوامع الحکایات
✍محمد عوفی
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
#ضرب_المثل
#کشک_ساب_برو_کشکت_بساب
میگویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و پاتیل و پیاله ای میخرد شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او میگوید:
«تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟
برو همون کشکت را بساب.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📗پندی از کتاب مثنوی معنوی
"خویش بین چون از کسی جرمی بدید
آتشی در وی ز دوزخ شد پدید
حمیت دین نامد او آن کبر را
ننگرد در خویش نفس گبر را
حمیت دین را نشانی دیگر است
که از آن آتش جهانی اخضر است "
💠انسان خودبین تا از کسی خطایی
ببیند, زود برآشفته می شود و چون
آتش عزم سوزاندن می کند.
این لهیبی از آتش جهنم است که از
درون او سر می کشد.
او خودبینیِ خویش را حمیت دینی
نام می دهد و نفس خطاکارش به
چشمش نمی آید.
در حالی که غیرت دینی نشانه اش
چنین نیست. غیرت دینی آتشی است
که گرمی می دهد و جهان را سرسبز
و آباد می کند...
📚کتاب مثنوی معنوی مولانا
دفتر اول
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
#داستانک
ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ .
ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﺴﺖ ﺷﻮﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ٬ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
ﻣﺮﺩﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺏ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﺨﺮﻡ ﻭﻟﯽ ﭘﻮﻟﻢ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ٬ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﺪﻫﯽ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ؟
ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻧﻪ، ﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ !
ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ٬
ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺷﮑﺴﺖ .
ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ٬ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻓﺮوشى برگشت ، ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ۲۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺪﻫﺪ !
#ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﺎﺝ ﮔﻞ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ،
ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﯿﺎﻭﺭ
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📚 #داستان_کوتاه
👈 من اینجا مسافرم
🌴جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
🌴جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم.
👌دنیا محل گذر است نه محل ماندن !!!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📚 #داستان_کوتاه
👈 نیت یا عمل
🌴شخصی ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ، ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰ تا ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﻧﯽ! ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻏﻼﻡ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ!
🌴ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ؛ آن شخص ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﺍ ﺑﻪ غلام ﺩﺍﺩ!
🌴ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ آن شخص ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ بی خبر ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻧﻤﺎﺯﮔزاراﻥ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯼ!
ﺑﺮﺧﯿﺰ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ هستی، ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺳﺠﻮﺩ ﻭ ﺗﺴﺒﯿﺢﺍﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ "ﺩﻝ" ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ "ﻋﻤﻞ" ﻧﯿﺴﺖ! ﺧﺪﺍ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
🌴ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﺪﻡ را ﺑﻪ غلام ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﮑﺎﺭﺩ. ﻭلی غلام ﺁﻥ ﺭﺍ فرﻭﺧﺖ ﻭ ﻣﺸﺘﯽ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺷﯿﺪ!!!ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺟﺰ ﻋﻠﻒ ﻧﯿﺴﺖ! ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ غلام ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪ...
غلام ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺯ رفتار ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ "ﻧﯿﺖ" ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، "ﻋﻤﻞ" ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ! ﻟﺬﺍ ﻣﻦ ﮔﻨﺪﻡ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﭙﺎﺷﯿﺪﻡ، ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ!!!! ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﯽ "ﻧﯿﺖ" ﻭ "ﺩﻝ" ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ "ﻋﻤﻞ" ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﺩ!!!
👌بهشت را به بها دهند نه به بهانه...
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📚 #حکایت
👈بد قدم
🌴پادشاهی صبح زود برای شکار بیرون رفت. مردی زشت برابر او ظاهر شد، آن را به فال بد گرفت و دستور داد تا او را حسابی بزنند.
🌴اتفاقاً شکار خوبی داشت و حیوانات زیادی شکار کرد و خوشحال بازگشت. یادش آمد که آن مرد فقیر را بدون دلیل اذیت کرده است به همین خاطر تصمیم گرفت او را صدا کند و از او عذرخواهی کند. دستور داد او را حاضر کنند.
🌴وقتی آمد، پادشاه از او عذر خواست و خلعتی همراه با هزار درهم به او داد. مرد گفت: ای پادشاه من خلعت و انعام نمی خواهم اما اجازه بده یک سخن بگویم، گفت: بگو.
🌴گفت: صبح، اولین کسی را که تو دیدی من بودم و اولین کسی را که من دیدم تو بودی، امروزِ تو همه به شادی و طرب گذشت و روزِ من به رنج و سختی، خودت انصاف بده، بین ما دو تا کدام شوم تر هستیم؟؟!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
«شعری بسیار زیبا و پر معنا با تمام حروف الفبا برای خدا»
(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم
(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد
(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم
(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم
(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم
(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم
(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم
(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم
(ن) نرانی از درگهت یا رب که الله راصدا کردم
(و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم
(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم
(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴رئیس مجلس آمریکا: ترامپ را بازداشت کردند اعتراض نکنید
🔹 «کوین مک کارتی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا خطاب به هواداران«دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا گفت که اگر علیه ترامپ اتهاماتی زده شد یا بازداشت شد تظاهرات نکنند.
🔹 وی افزود: اعتراض یا اقدامات خشونت بار نمی خواهد. من بر این باور نیستم که مردم باید اعتراض کنند.
🔹 مک کارتی از ترامپ نیز دفاع کرد و گفت که ترامپ هم چنین باوری ندارد. ما آرامش می خواهیم و بر این باور نیستم که در صورت بازداشت ترامپ در واکنش به آن خشونتی صورت گیرد.
🔹 این در حالی است که رسانه های آمریکایی اعلام کردند که دستگاه امنیت فدرال و داخلی خود را برای احتمال توجیه اتهام به دونالد ترامپ در مساله پول دادن به «استورمی دانیلز» ستاره فیلم های مستهجن آماده می کنند.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 تکمیل داستان
هرسال در ۲۹ اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت را جشن می گیریم؛
اما کسی نمی گوید که داستان ملی شدن نفت یک سال و نیم بعد با کودتای آمریکایی انگلیسی موسوم به "عملیات آژاکس" نیمه تمام ماند و نفت مملکت برای ۲۵ سال دیگر به چنگ کنسرسیومی متشکل از چند شرکت آمریکایی و اروپایی افتاد تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، صنعت نفت ایران به طور کامل و برای همیشه ملی شد ...
#جنگ_روایتها
✍ "قاسم اکبری"
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴براندازهای احمق میگن ما میخواهیم روزهخواری علنی بکنیم، روزهدارها جلو خودشوت بگیرن!
🔹عدم تجاهر به روزهخواری برای حفظ حرمت روزهدار نیست، برای روزهدار تفاوت ندارد که جلوی او چیزی خورده شود یا نشود
عدم تجاهر به روزهخواری برای حرمت حکم خداوند است
🔹امیرالمومنین متجاهر روزهخوار را بعنوان کسی که حکم خدا را هتک کرده مجازات میکردند
نه کسیکه دل روزهدار را آب کرده
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff