🔴 مدعیان بی عمل
👈 قابل توجه همه کسانی که میگویند:
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد / ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند
تاکنون امام خامنهای به چه نوع جهادهایی امر کردهاند:
1️⃣ جهاد علمی: من عقیدهام این است كه كار علمی در دانشگاه و در كشور باید جهادی باشد؛ كار علمیِ جهادی انجام بگیرد. ۹۲/۵/۶
🔸یکی از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روی یک پروژهی تحقیقاتی صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. ۸۹/۴/۲
2️⃣ جهاد اقتصادی: امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. ۹۴/۱/۱
🔸تعصب در مصرف #کالای_داخلی؛ محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانهها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. ۹۳/۱۱/۲۹
3️⃣ جهاد فرهنگی: واقع قضیّه این است كه كارزار فرهنگی از كارزار نظامی اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناكتر نباشد، كمتر نیست؛ این را بدانید؛ واقعاً یك میدان كارزار است اینجا. ۹۲/۹/۱۹
4️⃣ جهاد سیاسی: یک جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. این جهاد لزوماً جهاد نظامی نیست؛ جهاد سیاسی است. ۸۷/۷/۱۰
🔸باید احساس وظیفه را فراموش نکنیم؛ مجاهدت را فراموش نکنیم؛ جهاد در صحنههای مختلف وظیفه ماست و ضامن پیشرفت و پیروزی ماست. در صحنه سیاسی هم جهاد هست. ۸۶/۵/۲۸
5️⃣ جهاد تشکیل خانواده و فرزند آوری: مسئله جمعیّت یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر میكند، تن او میلرزد، این مسئلهی جمعیّت است. یعنی مسئلهی جمعیّت از آن مسائلی نیست كه بگوییم حالا ده سال دیگر فكر میكنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست. ۹۲/۹/۱۹
🔸#فرزندآوری یكی از مهمترین مجاهدتهای زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل میكند، اوست كه رنجهایش را میبرد، اوست كه خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. ۹۲/۲/۱۱
6⃣ جهاد تبیین: «جهاد تبیین» یک فریضهی قطعی و یک فریضهی فوری است و هر کسی که میتواند [باید اقدام کند].» ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
🔸«در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بیامانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟» ۱۴۰۰/۱۱/۲۰
✅ آیا من و تو و شما ، چقدر به این دستورات ولی امر عمل کردیم آیا باندباز ی ها ،حزب بازی ها ،گروه بازی ها، رفیق بازی ها، منافع طلبی ها، محافظه کاری ها، دروغ گویی ها ،گزارش های کذب، منیت ها، مصلحت گرایی های شخصی وباندی، به کارگرفتن مدیران کم تعهد و بی تخصص و سفارشی گذاشته اا حرف و دستور امام خودمان را انجام بدهید.؟
👈 چرا کشور در ناامیدی است؟
👈 چرا صنعت کشور سیر نزولی دارد؟
👈چرا تورم افسار گسیخته جولان می دهد؟
👈 چرا سن ازدواج خیلی بالا رفت؟
👈 چرا بی حجاب و بی عفتی آغاز شده است،؟
👈 چرا مدیران به اسم مردم با حقوق ها نجومی و شرکت های خصولتی برگرده مردم سوارند؟
👈 چرا تعارض منافع و اعمال نفوذ در سه قوه سیستم اداری کشور را به فساد کشانده؟
👈 چرا بحران هویت و اعتقادی در ببین جوانان در حال گسترش است؟
⬅️جواب این چرا ها و ده ها چرا ی دیگر چیست؟
جواب : ما مدعیان بی عمل در صحنه سیاسی ،فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به فرامین رهبرمان هستیم و اگر ادامه دار شود خدا عذابش را بر ما نازل می کند.
✅ از خواب گرانژ خواب گران ،خواب گران برخیز
✍ ارجمندی(دانشگاه علم وصنعت ایران)
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
👏درود بر #سردار_رادان عزیز
👌خون سلبریتی ها از مردم عادی رنگین تر نیست......
📣پلیس تهران خبر داد: تشکیل پرونده قضایی برای کتایون ریاحی و پانتهآ بهرام
❌مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران از تشکیل پرونده قضایی برای خانمها «کتایون ریاحی» و «پانتهآ بهرام» بعلت جرمِ#کشف_حجاب در ملاعام و انتشار تصاویر در فضای مجازی خبر داد.
🔹بر اساس این خبر پرونده نامبردگان به دادسرای نظام ارسال شد....
#مرد_میدان
#پلیس_مقتدر
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
رفیق. سروش کریمی .mp3
5.02M
🌿
🎶 «رفیق»
🎙 سروش کریمی
#ترنم_ترانه
/موسیقی 🎼🌹 🎵
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔹🔹🔻🔹🔹
می گفت:
تو یکی از بانک ها یه صندوق امانت داشتم، زنگ زدن گفتن شعبه داره جابه جا میشه، بیایید تخلیه کنید، وقتی رفتم روی بیش از ۵۰ تاش برچسب زده بودن فوت شده.
پیش خودم گفتم:
بنده خداها برای آینده چه برنامه ها داشته ن و حالا این پس اندازها دیگه به دردشون نمیخوره.
#تلنگر 👌🏼
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عامل رشد انسان
روح همه ی عبادات
بالاترین و بهترین ویژگی
#نردبان 🪜
/دینی، اخلاقی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فشار خون بالا
چه گونگی
درمان
🍏 #سلامت
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌿🌸🌿
🌳 هفت اصل اساسی برای زندگی:
🌿 گذشته را رها کنید و در حال زندگی کنید!
🌿 اهمیت ندهید دیگران درباره شما چه فکری میکنند!
🌿 زمان حلال مشکلات است. پس به خود زمان بدهید!
🌿 زندگی خود با دیگران مقایسه نکنید!
🌿 خود را اذیت نکنید، جواب سؤالات هنگامی که انتظارش را ندارید به ذهنتان خطور میکند!
🌿 هیچ کس به جز خودتان باعث خوشبختیتان نمی شود!
🌿 بخندید شما تنها کسی نیستید که در زندگی با مشکلات دست و پنجه نرم میکنید!
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🔹💠🔹🔹
🔻 خطر خودتحقیری
🔺 خطر بیگانه پرستی
خطری در کمین جامعه ی ما
🌃 #آرمانشهر
/ اجتماعی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز عادی در سرزمین فرصت ها ❗️
🇺🇸 آمریکا
ایالت کالیفرنیا
شهر لس آنجلس
⚫️ #تمدن_نکبت
┄┅┅┅┅♦️┅┅┅┅┄
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌱 تنها یک راه به سوی «بهشت» وجود دارد که در زمین آن را «عشق» می نامیم.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بـود» ⏪ بخش ۱۵: به یاری قلم، دیگر از آن دخترک ناآرام خبری نبود؛ می خوا
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مثـل بیـروت بـود»
⏪ بخش ۱۶:
تک دانه ی اشک روی گونه ام لیز خورد. زن متوجه حضورم شد. ایستاد، با لبخندی نمایشی سلام گفت و نگاهم را به خود کشید. چه قدر چهره ی پُر چین و چروکش برایم آشنا بود. دانیال همچون مردگانِ متحرک به خود آمد. چشمان قرمز و ورم کرده اش، خبر از بی قراری می داد.
حال دخترک دل شکسته را جویا شدم.
نای پاسخ نداشت.
ـــ هیچ تغییری نکرده. هیچی!
آه پردرد زن توجهم را جلب کرد. این چشمها... کجا دیده بودمشان؟ حالِ کنجکاوم را خواند.
ـــ من مادر شوهر سارا هستم. شما باید زهرا خانم باشید، خواهر آقاطاها. امیر مهدیِ من با برادرتون دوستای صمیمی بودن. صبح که اومدم، دانیال رو سپرد به من و خودش خسته و کوفته رفت سر کار، خدا خیرش بده!
این پیرزن رنگ پریده و شکسته، مادر شهید حسام بود؟! چه قدر توفیر داشت با فاطمه خانمی که در عکس های سارا و امیرمهدی می خندید.
گوش هایم می شنید اما نگاهم میخ بود به نفس های مصنوعی سارا. گوشی دانیال زنگ خورد. بی رمق برای پاسخ بیرون از اتاق رفت. چند ثانیه گذشت که سراسیمه در چارچوب در قرار گرفت.
ـــ من... من باید برم. مامان... مامانم...
تا به خود بیاییم پا به دویدن گذاشت. مانده بودیم حیران که باز چه شده.
فاطمه خانم مضطربانه خواست به دنبالش بروم. نمیدانستم چه کنم. صدای خش دار پیرزن هلم داد.
ـــ بدو دیگه مادر، تو حال خودش نیست. یه بلایی سرش می آد.
کیفم را برداشتم و شروع به دویدن کردم. بین مراجعین چشم می چرخاندم بلکه پیدایش کنم. نگاهم به در خروجی کشیده شد و دانیالی که دیوانه وار از آن گذشت. اطمینان داشتم به پارکینگ می رود. پس باید از حراستِ جلوی بیمارستان عبور می کرد. به طرف خروجی پارکینگ دویدم. نفس نفس زنان کنار اتاقک نگهبانی ایستادم. شانس یار بود و دیدم که با ماشین به این سمت می آید. می دانستم آن قدر تلاطم دارد که اگر گوشه ای بایستم من را نمی بیند؛ پس درست وسط مسیر، پشت درگاه تردد، ایستادم. به محض ترمز ماشینش، بدون کسب اجازه، روی صندلی عقب نشستم.
ـــ من هم باهاتون می آم.
چیزی نگفت. با فشار روی پدال گاز از زمین کنده شد. عصبی و متشنج، مدام با خانه تماس میگرفت اما پاسخی دریافت نمی کرد. گاه به زبان آلمانی کلماتی فریاد میزد که معنایشان را نمی فهمیدم. در این بین فرمان بیچاره ی ماشین، محل تاخت و تاز مشت هایش شده بود. با پیچ و تاب در کوچه پس کوچه ها سعی در دور زدن ترافیک خیابان ها داشت و من یقین داشتم این گونه پیش برود به جای خانه مقصدمان قبرستان است.
در آن گیر و دار صدای زنگ گوشیم بلند شد. به این امید که شاید پروین خانم باشد، سریع جواب دادم. اما... باز هم همان نفس های منظم. صاحب این نفس ها که بود؟ چه می خواست ؟ چرا تماس میگرفت و هیچ نمی گفت؟
با ترمز شدید ماشین به جلو پرت شدم. صدای«لعنتی» گفتن دانیال در گوشم نشست. باز هم ترافیک! ترمز دستی را کشید و به طرفم چرخید.
ـــ زهرا خانم، رانندگی بلدی؟
چرا میپرسید؟
ـــ بله... اما...
خواستم دلیل سؤالش را جویا شوم که شتاب زده بیرون پرید و شروع به دویدن از میان خودروها کرد. با حالی مضطرب خود را روی صندلی جلو کشیدم. زیر لب ذکر می گفتم تا شاید التهابم کور شود. صدای پیامک گوشی ام بلند شد. بازش کردم؛ یک جمله بود از شماره ای عجیب:
«تلگرامت رو چک کن»
سرما در جانم نشست. به ماشین های رو به رویم چشم دوختم. آسمان غرید و باران تندی شروع به باریدن کرد. نمیدانم چرا اما از انجام آن چه خواسته بود ترسیدم. با انگشتانی یخ زده، تنها پیام ناشناس در صفحه ی تلگرامم را گشودم.
از آن چه می دیدم نفس در سینه ام حبس شد؛ عکس هایی از دانیال در حال دویدن، عکس هایی که شاید چند ثانیه از گرفته شدنشان می گذشت، عکس هایی که در همه شان خطی قرمز به دور سر دانیال کشیده شده بود. این ها یعنی چه؟
باید به شوخی می گرفتم؟
پیام آمد:
«حدس بزن قراره چه اتفاقی بیفته؟!»
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بـود» ⏪ بخش ۱۶: تک دانه ی اشک روی گونه ام لیز خورد. زن متوجه حضورم شد
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مثـل بیـروت بـود»
⏪ بخش ۱۷:
اتفاق؟! احساس خطر، بیخ گلویم را چنگ زد. حتی اگر این پیام را یک شوخی بچگانه به حساب می آوردم، باز هم جایی برای احتمال خطر وجود نداشت؛ چون دانیال یک فرد عادی نبود. نمیدانستم چه چیزی انتظارش را می کشد، پس باید خود را به او می رساندم. کلید ماشین را برداشتم. در همهه ی بوق های اعتراض آمیز، ماشین را به حال خود رها کردم و زیر شلاق باران پا به دویدن گذاشتم. فاصله ی زیادی تا خانه نمانده بود. باید می رسیدم و هوشیارش می کردم از خطری که اصلاً نمی دانستم چیست.
خیابان را پشت سر گذاشتم. نفس زنان وارد کوچه شدم. دانیال را در اواسطش دیدم که پرتشویش به سمت خانه می رفت. حتی اگر نامش را فریاد می زدم هم در آن پریشان حالی نمی شنید.
آن اتفاق احتمالی کجا قصد افتادن داشت؟
هرچه توان بود به گام هایم سپردم. چشم از او بر نمی داشتم. مقابل درِ خانه ایستاد. پی در پی زنگ را می فشرد اما خبری از گشایش نبود. کلیدِ خانه روی حلقه ی کلیدها خوش رقصی می کرد و هنگام پیاده شدن به خاطر نداشت آن را با خود ببرد. چند گام به عقب برداشت. چون گربه ای چابک روی در جهید و از دیدم ناپدید شد. ترس به جانم افتاد.
چرا پروین در را باز نکرد؟
نکند آن اتفاق در خانه انتظارش را می کشید؟
سرعت بیشتری به پاهایم دادم. پیاده رویِ خیس از باران و برگ های پاییزی را زیر کفش هایم لگد کوب می کردم. چند قدم مانده به مقصد، در باز شد و دانیال هراسان بیرون آمد. دیگر ریه ام یاری نمی کرد. مکث کردم. پهلویم تیر کشید. چشم دوخته به او، دست به دیوار گرفتم بلکه از التهاب نفسهایم کم شود. سرگردان در میانه ی کوچه ایستاد. چنگ در گندمزار طلایی موهایش فرو برد و به دنبال چیزی، ابتدا و انتهای کوچه را از دیده گذراند.
خروج سلامتش از خانه یعنی چراغ یک احتمال، خاموش شد، یعنی آن اتفاق میهمان چهاردیواریشان نبود. در تلاطم افکاری مشوش دست و پا می زدم که جیغ درنده ی موتوری، ناخن بر هوشیاریم کشید. چشمانم به سمت منبع وحشت کشیده شد. حتم داشتم خودش است؛ همان اتفاق شوم که حالا چون عقابی تیزپرواز به طرف شکار می رفت. زمان در کف دستانم ایستاد. آتشی سرمازده زیر پوستم نشست. دانیال را دیدم. حواسش این حوالی پرسه نمی زد. باید کاری میکردم تا جانش را نربوده بودند.
قوایم را به مشت گرفتم. نامش را فریاد زدم. فاصله ی مانده را پشت سر نهادم. چنگ انداختم به پلیور طوسی رنگش و تا جایی که قدرت یاری می کرد به سمت خود کشیدم. سوت آزار دهنده ی اگزوز، دیوار صوتی گوش هایم را شکست. نامتعادل در چاله ی کوچک آب پرت شدم. گیجی در خونم آزاد شد. زمان و مکان را گم کردم. تیررس تار نگاهم امتداد زمین باران خورده بود و موتوری که با دو سرنشین مخفی در کلاه ایمنی، تخته گاز دور می شد.
نمی دانم چند ثانیه گذشت. اما وقتی به خود آمدم که سرمای خیسی آب، در عبور از چادر و روسری ام، قصد خزیدن به موهایم را داشت. گردنم یخ بست و همه چیز برگشت؛ حرکت، زندگی، عقربه های ساعت.
به سرعت در جایم نشستم و چشم چرخاندم. دانیال کمی آن طرف تر نقش زمین بود. قلبم از تپش ایستاد. وحشت زده به طرفش خیز برداشتم که تکانی خورد و نشست. بهت، ترس و تعجب یک جا در نمودار باران خورده ی صورتش نمایان شد. عصبی فریاد زدم
_ هیچ معلومه حواستون کجاست؟
با نگاهی دردناک کتفش را ماساژ داد. صدایش غمی پریشان داشت.
_ پیش سارا... پیش مامانم.
حُزن کلماتش دلم را سوزاند. نفس راحتی کشیدم از جان سالم به در بُردنش اما وجودم سراسر ترس شد. از غریبه ی ترسناکی که می خواست عزرائیل زندگی او باشد. از جایش برخاست. نگاهم به باند خونی دستانش افتاد. زخم ها باز شده بودند.
_ زهرا خانم شما این جا چه کار می کنی؟ ماشین کجاست؟!
چه باید می گفتم در این تشویش روحی؟ خبر از دیوانه ای می دادم که زندگی اش را هدف گرفته بود؟ نه، او شرایط مساعدی نداشت. باید با پدر و طاها در میان می گذاشتم. شرمنده سر افکندم.
_ ببخشید، فکر کنم تا الآن دیگه جرثقیل ماشینتون رو برده.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رهبر انقلاب: بنده مدّتی قبل گفتم که دنیا در معرض یک تحوّل سیاسی مهم است
- اوّلاً تحوّلات خیلی سریع دارد انجام میگیرد
-ثانیاً در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی است
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
حداقل شبکه افق را بگذارید برای انقلاباسلامی بماند
تحصیلکرده در شیکاگوی یهودی، بورسیه راکفلرها و جانشین نیلی دانشگاه شریف در شبکه انقلابی افق!!! میخواهد کلام رهبری را تفسیر کند
پیام و موضعگیری مجری هم از ابتدا واضح است که اقتصادشیکاگویی را علم و هرآنچه غیر از آن هست را شبهعلم مینامد
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
مراقبت عاشقانه یک #پرستار از نوزاد ۲ماهه ای که جراحی قلب داشته..💖
(مهربانی نقش هر نقاش نیست..
هر که نقاشی کشید نقاش نیست)
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سرباز قوای "متجاسر" باکو، مشغول گدایی در زیر مقبره نظامی گنجوی!
🔹اونوقت الهام صهیونیست مشغول عکسبازی با همسر خودش با لباس نظامیه
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️بررسی تاریخی فرآیند رفراندوم در آمریکا و کشورهای اروپایی
🔹در قانون اساسی آمریکا هیچ اشارهای به بحث رفراندوم نداریم! در تاریخ آمریکا هیچ رفراندومی در سطح ملی برگزار نشده است.
🔹در بعضی ایالتها در مباحث محلی رایگیریهایی میشود آن هم به شرط این است که قوانین فدرال را نقض نکند.
🔹آیا در قانون اساسی آلمان چیزی به اسم رفراندوم داریم؟ خیر. اما در زمان هیتلر، آلمان نازی رفراندوم داشت و هیتلر دو بار از رفراندوم برای پیشبرد اهدافش استفاده کرد.
🔹انگلیس در طول تاریخ سیاسی خودش سه بار تاکنون رفراندوم داشته است. در حالیکه جمهوری اسلامی در طول ۴۴ سال تاکنون سه بار رفراندوم برگزار کرده است.
🔹در فرانسه الان هفتههاست برای تغییر سن بازنشستگی درگیریهای خیابانی وجود دارد، چرا آنجا رفراندوم برگزار نمیشود؟
✍دکتر فواد ایزدی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻مگس کش ارزان و کاری
✍ در دوران قدیم که امشی وجود نداشت و اگر هم وجود داشت مصرف آن متداول نشده بود، برای از بین بردن مگس کاغذ یا مقوایی را به شیره خرما آغشته می کردند و آن را جلو دکان می آویختند. وقتی که مگس ها بر آن می نشستند، گرفتار چسب شیره خرما شده و دیگر قادر به حرکت و پرواز نبودند. به قدری این نوع مگس کش ها در قدیم موثر بود که سید ضیاءالدین طباطبایی رهبر کودتای ۱۲۹۹، آن را به صورت قانون درآورد و دکانداران به خصوص آنها که مواد غذایی میفروختند، موظف بودند در جلوی دکان خود کاغذهای مگس کش نصب نمایند
📚 منبع: طهران قدیم، جعفر شهری
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻تمامی اعمال و زیارات ایام حج واجب را در 19 روز به انجام رساند!
✍«هنوز جنگ تمام نشده بود که امام(ره) فرموده بودند "این شیر بچه را بیاورید؛ کیست که توانسته است دشمن را به زانو درآورد؟" برایش جایزه سفر حج در نظر گرفته بودند، ولی شهید ستاری می گفت: "من باید اینجا در جبهه ها باشم و از جان مایه بگذارم و به ملت خودم خدمت کنم؛ من نمی توانم ببینم مردم اینجا تلاش می کنند و من برای حج واجب بروم"!
🔸پس از اصرارهای فراوان، راضی شد به حج برود و این در حالی بود که تمام اعمال و زیارات ایام حج واجب را که حدود 30 روز به طول می انجامید، در مدت 19 روز به انجام رساند؛ قبل از آمدن از حج اعلام کرد: "چراغانی نکنید، گوسفند نکشید، تا وقتی که برادران من در چبهه ها می جنگند، من هیچ نمی خواهم"؛ وی به محض رسیدن از مکه، غسل شهادت کرد و به جبهه رفت و چهار ماه تمام به خانه سر نزده بود
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📸 تصویری از عصمت الدوله (دختر ناصرالدین شاه)، مادرش تاج الدوله (همسر ناصرالدین شاه) و دخترش فخرالتاج
✍ مادر عصمت الدوله، از زنان عقدی ناصرالدین شاه بود. عصمت الدوله در سال ۱۲۷۱ متولد شد. با ورود پیانو به ایران در سال ۱۲۸۱، عصمت الدوله جزو اولین زنان ایرانی بود که نواختن پیانو را فرا گرفت.
🔸وقتی هنوز عصمت الدوله ده سال بیشتر نداشت، دوستعلی خان معیرالممالک، عصمت الدوله را برای پسر ده ساله خود (دوست محمدخان )از ناصرالدین شاه خواستگاری کرد، که پاسخ شاه مثبت بود. حاصل این ازدواج به دنیا آمدن چهار فرزند بود
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
40.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 گنهکاران را بشارت بده
🔹 یکی از بزرگترین نعمت های الهی ، باز کردن درب توبه و بازگشت برای تمامی بندگان است.
🔹️ بخشی از سخنرانی
سید هاشم الحیدری
در شب اول مراسم احیای لیالی قدر با عنوان وافدون
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن...:)
#حس_خوب🌸
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی_کوتاه
مقام عجیب جوانان آخرالزمان...🌱
#امام_زمان_عج
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
پدر مهربان.mp3
12.13M
#سخنرانی_کوتاه
حرف بزنید به
گوش ما می رسد...
#استاد_عالی 🎤
#امام_زمان_عج
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 آقا مگه نمیگید همیشه حق بر باطل پیروز است؟ پس چطوره که بعد از این همه سال هنوز پیروز نشده❗️
استاد رحیم پور ازغدی 🎤
#حجاب #امام_زمان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff