❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌴ای یوسف زهرا
سفرٺ کی به سر آیدبادست ت
کی نخل#عدالت ثمرمی اید✨
از پیک صبا کی شنوم امدنت را
کی بانگ انا #المهدیٺ ازکعبه براید⁉️
🥀السلام علیک یا #بقیَّةَ الله
چشم به راهیم آقا بیا😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
🔴@gamedovomeenqelab
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌴ای یوسف زهرا
سفرٺ کی به سر آیدبادست ت
کی نخل#عدالت ثمرمی اید✨
از پیک صبا کی شنوم امدنت را
کی بانگ انا #المهدیٺ ازکعبه براید⁉️
🥀السلام علیک یا #بقیَّةَ الله
چشم به راهیم آقا بیا😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
🔴@gamedovomeenqelab
🍁قول میدم این داستان زندگی شما را تغییر خواهد داد...🍁
رجبعلی خیاط چگونه عارف شد؟👇👇
یک کار کوچک که رجبعلی را به شیخ رجبعلیِ عارف تبدیل کرد...💫
عاشق ♥️ سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخالهی جوان یک لا قبائی که کارگر سادهی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به
عشقش واصل شود رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد 💞، اما عاشق سینهچاکش هم نبود. دخترخالهی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا\ شد!👿 آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانهی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خالهات هم هست». رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخالهاش کرد 🙋♂و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ... #بقیه👇😱😱
https://eitaa.com/joinchat/658571311Ca2df6ab96b