eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
188.5هزار عکس
130.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
○یک روز جمعمان ،جمع بود وهر کس سخنی می گفت وتعریفها به سمت ایران وخانواده والدین کشیده شد هرکس مطلبی ونکته ای گفت،تا رسید به محمد حسین، محمد حسین مکثی کرد وبه صورت سئوال وجواب از جمع ما که همگی چشم به دهان او‌دوخته بودیم پرسید،؟بچه ها شما کدامتان تا بحال دست وپای پدر ومادرتان را بوسیده اید؟ ○جمع ما عده ای جوابشان سکوت و عده ای مثبت بود. باافتخار فرمودند من دست وپای والدینم را بوسیده ام،ونگاهی با آه وحسرتی که از عمق وجودش در می آمد،رو کرد به جمع وگفت :«بچه ها تا وقتی پدر ومادرتان زنده و در قید حیات هستند قدرشان را بدانید، من پدرم را از دست دادم ای کاش زنده بود پاهایش را بوسه باران می کردم.» ○یک روز توی مسیر ی از منطقه داشتیم بر می گشتیم که تعدادی دختر وپسر سوری آواره، از تهاجم حرامیان به کشورشان،داشتند برای ما دست تکان می دادندودنبال خودروی ما دویدند،محمد حسین به راننده گفت: بایست ○وقتی خودر ایستاد هر آنچه خوردنی وتنقلات داشتیم داد به آنها وحرکت کردیم وموقع حرکت گفت بچه نگاه کنید این دختروپسرهای چقدر زیبا و قشنگ ومثل عروسک هستند، آهی کشید ازش پرسیدم چی شده؟گفت:«یادعلیرضا افتادم ،دلم برایش تنگ شده و ادامه داد،دیشب زنگ زدم ایران واحوال علیرضا را بپرسم ومادر علیرضا گفت علیرضا عکست راگذاشته کنارش وخوابیده. 📎ادامه درپست بعد👇 🔴@gamedovomeenqelab
○تو منطقه خانطومان سجاد رو با تیر زدند و وقتی بهش رسیدیم خون زیادی ازش رفته بود ○به سختی گفت کمکم کنید روی زانوهام بشینم، بهش گفتم برا چی ، خون زیادی ازت رفته ○گفت آخه اومده ، می خوام بهش سلام بدم😭 ¤اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله¤ 🌷 ●ولادت : ۶۴/۴/۳۰ - رامسر ●شهادت : ۹۴/۹/۲۹ - خانطومان سوریه ●آرامگاه : شهریار - گلزار شهدای رضوان 🏴@gamedovomeenqelab
●سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت. دکترها بعداز یک ماه بستری شدن گفتند:رضا فلج شده.کم کم فلج شدنش از پاها به بالا قلب رسیده و جانش را میگیرد.بعداز قطع امید پزشکان گفتم هیچکس مصیبت زده تر از حضرت زینب س نیست. ●نذرعمه سادات کردم.تارضاخوب شود برای خودشان. یک روز درکمال ناباوری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت.ان روز زینب کبری س پسرم را شفا داد وامروز رضا فدائی زینب س شد. 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
💠شهید۱۵ساله!!! ●قبل از عملیات خودش را برای شهادت آماده کرد.مطمئن بودتوی این عملیات شهید میشود. گزارشگر رادیو رفت جلویش وپرسید:پیامتان برای مردم چیست؟رضاپیام نداد.گفت: وصیت من این است که مردم متعهدباشند. ●تیرتوی کتفش خوردوبه شدت زخمی شد. چندنفرازبچه هامیخواستند برش گردانند به شهر،ولی خودش مانع شد.گفت:اگه منوببرید عقب،توی راه شهید میشم.شماهم بخاطرمن خودتون به زحمت نیندازید،فقط من روبه طرف قبله بخوابانید دست و پایم راهم بگیرید تا موقع جان دادن تکان نخورم وعراقی هامتوجه جایم نشوند... ●یک هفته از شهادتش می‌گذشت وقتی پدربالای جنازه ی رضارسید هنوزاززخم کتفش خون می آمد.پدرفوری یک پارچه آورد و به خون شهید آغشته کرد.گفت:میخواهم این پارچه رابه منتقم خون شهدا حضرت مهدی علیه السلام هدیه کنم. ●در ادامه پدرخاطره ای تعریف میکند: یک شیشه گلاب ویک بسته گز گذاشته بودروی قبررضاوداشت باگلاب قبررامیشست. نگفتم پدرشهیدم رفتم جلووپرسیدم:شمااین شهیدرومیشناسید؟گفت:من اهل اصفهانم مدتی پیش آمدم سرقبراین شهیدوخواستم کمکم کندتادر دانشگاه قبول شوم. ●وقتی در دانشگاه قبول شدم،تصمیم گرفتم دوباره شهید را امتحان کنم.قبول شدن در دانشگاه را اتفاقی تلقی میکردم...لذااز شهید خواستم کارم را درست کندکه به سفرمکه بروم ،به لطف شهید برنامه ی سفرمکه هم درست شدومن به سفرمکه مشرف شدم.حالاهم آمدم تاازشهید تشکرکنم. 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
‌‌●اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ، وقتی رفت 28 ساله بود، وقتی برگشت 47 سال از عمرش می گذشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار شکنجه ها بود. شیرینی دیدار چهره تغییر کرده اش را از یادم برد. پسر چهار ماه مان حالا 18 ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید... ● اینها گوشه ای از صحبت های خانم حوّا لشکری همسر سرلشکر خلبان شهید حسین لشگری است؛ درد روزهای نبودن و 18 سال اسارت همسر کم کم داشت به دست فراموشی سپرده می شد که شهادت برای همیشه این دو را از هم جدا کرد و دیدار را به قیامت انداخت.. 📎پ ن: تصویری از دیدار با رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۷۷/۱/۱۹ بہ مناسبت سالگرد شهادت 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
سوالی که ازمادرشهیدطهماسبی پرسیده شده و جواب زیبای ایشان!!! حاج خانم !فرزندانتان چطور آنقدرصالح و سربه راه شدند؟؟؟ دوستانشان همه مثل خودشان بچه های مومن خوبی بودند. مدرسه هم که رفتند بازبا دوستان خوب وپاکی معاشرت میکردند .مثلاشهید« ژیان پناه» که واقعا انسان خوب ومومنی بود. پدروپدربزرگشان هم انسان خوب ومومنی بودند. پسرم حقوق که می‌گرفت بیشتر پولش را به فقرا میداد.کمک به دیگران خیلی برایش مهم بود.میگفت مامان برای چه انقلاب کردیم؟ باید فعالیت کنیم وحواسمان به مستضعفین باشد.دوست داشت دستگیر نیازمندان باشد و به آنها کمک کند.شاهرخ خیلی باایمان،خوش اخلاق و صبور بود. واقعا حیف بود اینقدر زود ازدنیابرود .شاهرخ در۲۷,۲۸سالگی ودراوج جوانی شهیدشد.‌خدااز منافقین نگذردکه چنین جنایت هایی درحق جوان های کشور انجام دادندپسرم مگرچه گناهی انجام داده بود که به این شکل بدست منافقین شهیدشد پسرم رامظلومانه ازداخل خانه دزدیدند وشکنجه کردنداماایشان داغ دادن هرنوع اطلاعاتی را به دلشان گذاشت... 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
به گفته مادرش، مراقبه‌ها در مورد هادی پیش از تولدش آغاز شد، از همان کودکی راهش مشخص بود، نمازشب میخواند در قنوتش شهدا را دعا میکرد . کسی که همه‌اش زمزمه یا حسین (ع) روی لب دارد، عشقش به اهل بیت مشخص میشود، به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موج ‌الحسین بود؛ کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دین ‌شعاری و ابراهیم هادی، بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود، و آخر عشقش به طلبگی ختم شد، نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید . 🌷 🏴@gamedovomeenqelab
در عملیات کربلای۴ از یک گـروه هفت نفری که با قایق به آن طرف اروند رفته بودند، تنها حاج‌ستار توانست جانِ سالم بِدَر ببرد و به عقب برگردد ، و اکثر آنها از جمله صمد برادرِ حاج ستار شهید شدند ... وقتی که از حاجی پرسیدیم : « حاجی، تو که می‌توانستی جنازه‌ی برادرت را با خود بیاوری ، چرا این کار را نکردی ؟» در جواب گفت : « همه بچه هـا برادر من هستند ؛ کدامشان را می آوردم؟ 🌷 فرمانده‌گردان۱۵۵_لشکر۳۲انصارالحسین 🏴@gamedovomeenqelab
مطلبی با زوار کربلا دارم ... انشاالله که راه کربلا باز میشود و همه انشاالله به زیارت کربلا برویم و اما اگر راه کربلا باز شد و به کربلا رفتید و ما در میان جمع‌ تان نبودیم ، به جای رزمندگانِ شهید صدا بزنید ای حسین (ع) شهید ، شهدای ما به عشق آزادی کربلایت آمدند اگر آن‌ زمان در کربلا نبودند که به‌ یاریت بیایند ، اکنون با اندک زمانی فاصله به‌ سوی تو آمدند تا قیام تو را تداوم بخشند و تجلی‌گر قیام‌ تو باشند . 🌷 🏴@gamedovomeenqelab
💠دختر که باشی حرف ها با پدر داری درد و دل های دخترانه ...😔 📎پ ن : فاطمه حلما نازدانه شهید رضا حاجی زاده ، اولین دیدار با پدر 🌷 🏴@gamedovomeenqelab
●همسر شهید وحید نومی گلزار گفت: روز عاشورا به آقا وحید می‌گویند بیا به زیارت برویم که ایشان پاسخ می‌دهد اگر به گفته امام حسین(ع) بخواهم عمل کنم همین‌جا هم می‌توانم زیارتم را انجام دهم. وحید ظهر عاشورا بعد از خواندن نماز شهید شد و شهید ظهر عاشورا لقب گرفت. ●ولادت : ۱۳۶۱/۵/۵ تبریز ●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲ بیجی ، عراق 🏴@gamedovomeenqelab
✍حاج‌ حسین‌یکتا: اصلا اسمش قاسم بود! می‌دونی معنی‌ش چیه؟! یعنی تقسیم می‌کرد... می‌گفت: غصه و غم‌ها مال من، شادیا مال شما! قاسم بود دیگه.‌.. می‌گفت: بی خوابیا مال من، تو راحت بخواب..‌‌‌. قاسم بود دیگه، تقسیم می‌کرد! می‌گفت: دور از خانواده بودن مال من، تو راحت پیش خانمت باش، پیش مامانت باش، پیش بابات باش! قاسم بود دیگه، تقسیم می‌کرد... می‌گفت: تو راحت تو امنیت باش، موشک و بمب مال من... 🔴@gamedovomeenqelab
✍ من دنیا را طلاق دادم! خداے بزرگ مرا در آتش عشق سوزاند ... مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواستہ هاے عادی ، مادی و شخصے در نظرم حذف شد و روزگاری گذشت کہ دنیا ومافیها را سه طلاقہ کردم و از همه چیز خود گذشتم. ازهمہ چیز گذشتم و با آغوش باز بہ استقبال مرگ رفتم واین شاید مهمترین و اساسے ترین پایہ پیروزی من دراین امتحان سخت باشد.. 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
فرمانده زخم خورده لشکر، ، و در جوار ایشان، دو شهید ،دیگر آنکه مشغول صحبت است شهید اسدالله کشمیری است. اینجا هم محوطه لشکر هست. هم مسئول بود، اول مسئول اعمال خودش بود، بعد مسئول فرمانده لشکر تحت امرش، اهل دو دو تا چهار تا بود، نه برای بقیه بلکه حساب کار خودش را میکرد، کمتر آدمی را میتوانید پیدا کنید، که بداند کجای کار ایستاده و چه میکند، اما فرمانده محمود آدمی بود که میدانست چه میکند، کارش را بلد بود، او نه دلی شکست و نه حقی از کسی پایمال کرد که آه مظلومی پشتش باشد، تا توانست اهل دستگیری بود و فتوت. 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
●روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟ گفتم ۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و همانجا نماز می خوانیم... ‌●از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت:من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود" ‌‌✍راوی:علی مرعی دوست شهید 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
اولین نکته ای که به ذهنم درزندگی ایشان بروز داشت، این بودکه حاج حسن بنده خوب خدابود.بنده ای که اهل ادای صحیح واجبات، ترک محرمات وانجام دقیق مستحبات بود. اگرکاری را شروع میکردوبه نتیجه نمی رسیدخودش واردمیدان عمل میشد ودر صحنه آزمایش نیزحضورپیدامیکرد، حتی درمواردی هم که بنده رابرای مشاهده آزمایش هادعوت میکردند می دیدم که این شهیدچگونه باهمکارانش باانگیزه خیلی بالا آزمایش های خودرا انجام میدهند. ایشان عاشق شهادت بود، بعدازشهادت شهیدکاظمی ایشان برای شهادت روزشماری می کردو سرانجام نیزبه آرزوی دیرینه خوددست یافت. ایشان دربعدعلمی وتخصص خوددر بحث موشکی یک نخبه ونابغه فوق العاده بود. ✍به نقل از:جناب آقای کوثری 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
●کارهای اعزامش جور نمی شد، احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود، یکبار گفت: دیگر به هیچ کس برای رفتن به سوریه رو نمی زنم. ● آن روز وقتی به حرم حضرت رضا (ع) وارد شدیم حال عجیبی داشت. چشم هایش برق خاصی داشت. وارد صحن که شدیم رو به حرم سلام داد، تا پنجره فولاد گریه کنان با حالت تند راه می رفت، خودش را چسباند به پنجره فولاد، از قسمت خانم ها می دیدمش که زار می زد و می گفت: ببین آقا دیگه سرگردون شدم، برای دفاع از حرم آواره ی شهرها شدم، رسوا شدم، تو مزار شهدا انگشت نما شدم. ●طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم، دلم خیلی برایش سوخت، یک زیارت نامه از طرف خودم برایش خواندم. آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است. ●نشسته بود رو به روی پنجره فولاد، نزدیکش شدم بهم لبخند زد، تعجب کردم، گفت: حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر اعزام می شوم، شک نکن. محکم شده بود. گفت: امام رضا (ع) پارتی ام شد. درست ماه بعد اعزام شد همانطور که امام رضا (ع) بهش گفته بود. ✍به روایت همرزم شهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۵۶/۶/۳۰ نیشابور ●شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱۰ حلب 🔴@gamedovomeenqelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مداحی کمتر شنیده شده از شهیدسید مجتبی علمدار ، بسیجی و پاسدار جنگ دفاع مقدس شنیدن این صوت با صدای این شهید حس دیگه‌ای داره... 🌷 ولادت : ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ ساری شهادت : ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ عوارض ناشی از شیمیایی 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
💠جوان ایرانی، پایه گذار حشدالشعبی عراق این دلاور ایرانی را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید. همان چیزی که اکنون به عنوان حشد الشعبی در میان عراقی ها نام گرفته و یکی از قدرتمندترین تشکیلات های نظامی مردمی منطقه است. این جوانِ بهبهانی، هنگامی که فرماندهی «تیپ 9 بدر» را پذیرفت، با همراهی مجاهدین عراقیِ مقلد امام امت، گردان های توابین و احرار را نیز از میان اسیران عراقی تشکیل و "لشکر قهرمانِ ۹ بدر" را بنا نهاد. عملیات های بسیاری شاهد جانفشانیِ رزمندگان لشکر ۹ بدر در جبهه حق علیه باطل در دفاع مقدس بود و حالا بسیاری از تربیت شدگان این فرمانده، امروز به یاد او سازمان بدر را در عراق، پایه گذاری کرده اند. شهید گرانقدر ابومهدی المهندس از جمله شاگردان این شهید و معاون ایشان در لشکر بدر بود. 📎پ ن: ۲۸ دیماه ۱۳۶۵ سالروز شهادت سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی گرامی باد. 🌷 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 📚 🌸شهیدی که بعد از تفحص جنازه اش سالم بود و از پهلویش خون تازه می ریخت...🌸 عملیات کربلای 4 به اتمام رسیده بود... اطلاع یافتیم که دشمن تعدادی از شهدا را در زیر خاک های گرم و سوزان شلمچه دفن کرده است... جمعی از اسرای عراقی را برای تفحص از جسد این عزیزان در منطقه نگه داشتیم... مدتی را به جستجو پرداختند، اما اثری نیافتند... نا امیدانه دست از تلاش برداشتند و آستین به عرق خیس کردند... در راه رفتن به اردوگاه بودند که ناگهان فریاد یکی از آنها به هوا خواست و مفهوم کلام عربی اش این بود که من جای دفن شهدا را به خاطر آوردم، برویم تا نشانتان بدهم...  برادران را به پای تپه ای برد که پرچم عراق بر روی آن نقاشی شده بود ... زمین را حفر کردند و اجساد را بیرون آوردند... از قبل به مسئول تعاون لشکر تأکید کرده بودیم که اگر جسد شهید اسلامی نسب پیدا شد به ما اطلاع بدهد... همین طور هم شد...  سریعاً خودمان را به معراج شهدا رساندیم، حیرت و شگفتی غیر قابل وصفی بر چهره هایمان گل انداخت وقتی آن پیکر مجروح را تازه و معطر دیدم... خدایا! خیلی عجیب بود... جنازه بعثی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ماه پیکرش سالم بود... بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد... به اين شهيد به دليل آنكه علاقه بسيار زياد به معنای واقعی به حضرت زهرا(س) داشت دوستانش بهش ميگفتند سردار زهرايی... 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
اینم کانالی که تعداد اعضاش کمه ولی اعضا را به سود و منفعت کلان میرسونه 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
به یاد نابغه‌‌ی مهندسی سپاه که با مهندسی جنگ ؛ مسیر بهشت را برای رزمندگان دفاع‌ مقدس هموار کرد ... 📎پ ن :فرمانده قرارگاه‌ صراط‌ المسقیم 🌷 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff