🔰 چرا به امام حسن مجتبی(علیه السلام)،کریم اهل بیت می گویند؟
✍ امام حسن(ع) نسبت به دردمندان و تیرهبختان جامعه بسیار دلسوز بودند و با خرابهنشینان دردمند و اقشار مستضعف و کمدرآمد همراه و همنشین میشدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل میشنیدند و به آن ترتیب اثر میدادند، و در این حرکت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند. هیچ فقیر و مسکینی از در خانه حضرت ناامید برنگشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقرا میرفتند و آنها را به منزل دعوت میکردند و به آنها غذا و لباس میدادند.(۱)
امام حسن(ع) تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار میگرفت و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید. مورخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم تقسیم کردند و نصف آن را در راه خدا به فقرا بخشیدند.(۲)
از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن(ع) بر جمعی از گدایان گذشت که پارهای چند از نان خشکها را بر روی زمین گذاشتهاند و میخورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: «خدا متکبّران را دوست نمیدارد» و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و سپس از همه گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت با غذاهای خوب از ایشان پذیرایی کرده و به همه آنها لباسهای مناسب هدیه دادند.(۳)
تاریخ از بخشندگیهای امام حسن(ع) داستانهای فراوان به یاد دارد، مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.(۴)
روایات تاریخی مربوط به بخششهای آن حضرت فراوان است که ذکر تفصیلی آنها مناسب این نوشته نیست، وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سائلی را ناامید بر نمیگردانید؟ فرمودند: «من هم سائل درگاه خداوند هستم و میخواهم که خدا مرا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم، خداوندی که عنایتش را به من ارزانی میدارد، میخواهد که من هم به مردم کمک کنم».(۵)
به خاطر این بخشندگیها و کارهای نیکی که از سوی امام حسن(ع) در مسیر خیر، احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام میگرفت، آن حضرت را کریم اهل بیت لقب داده اند و با توجه به کرامتها و بخششهای کمنظیر و گاهی بینظیر آن امام بزرگوار لقب «کریم» برازنده آن حضرت است.
📚 #منابع:
۱. زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال ۱۳۷۵، ص ۲۶۸.
۲. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، قم، ج۱، ص ۴۱۷ ـ پیشوایی، مهدی، سیره ی پیشوایان، نشر مؤسسة تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، ۱۳۷۴، ص ۹۰.
۳. مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص ۲۴۱.
۴. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، پیشین، ص ۴۱۸.
۵. قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه ی فخر الدین حجازی، تهران: نشر بعثت، چاپ اوّل، ۱۳۷۶، ص۱۳۵.
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
#امام_حسن
🔴امام حسن(ع) از علت صلح با معاويه ميگويد: خيانت ياران
🖊احمدحسين شريفي
🔸دربارة چرايي #صلح #امام_حسن(ع) با #معاويه، قضاوت تاريخ بسيار آشکار و روشن است؛ اما عدهاي از سودجويان و دين به نرخ روز خوران، هر از گاهي به منظور پيشبرد اهداف شيطاني، غيرعقلاني و ضدشيعي خود، دست به تفسيرهاي خودساخته از اين ماجرا ميزنند. و چون دين و معارف ديني و حقايق تاريخي را همه صرفا ابزارهايي براي اهداف شيطاني خود ميدانند، طبيعتاً هرگز حاضر به اقرار به اشتباه و عذرخواهي از ساحت حقيقت هم نيستند.
اما براي آنکه ما نيز به سهم خود در پيشگاه حقيقت شرمنده نشويم، و به گوشهاي از وظيفة خود دربرابر آن امام مظلوم عمل کرده باشيم، ترجمه بخشي از سخنان آن حضرت را دربارة چرايي صلح با معاويه که در حضور خود معاويه و عده ای از مردم کوفه و مدينه و شام بيان شده است، تقديم ميکنم:
🔸در مجلسي که به منظور صلح و بيعت با معاويه برپا شده بود، معاويه در جمع ياران امام حسن و سپاهيان خودش چنين گفت: «ای مردم! این حسن، پسر علی و پسر فاطمه است. ما را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمیداند و آمده است تا با اختیار، صلح کند.»
🔸سپس از امام خواست تا خود با مردم سخن گوید. در ادامه امام حسن(ع) در ضمن سخنان نسبتاً مفصل خود با اشاره به ادعای دروغین معاويه، فرمود: «معاویه میپندارد که من او را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمیدانم، اما معاویه دروغ میگوید. سوگند به خدا که ما در کتاب خدا و زبان پیامبر خدا نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتریم، جز آنکه ما خاندان از آنگاه که پیامبر رحلت فرمود، همواره مظلوم واقع شده، حقمان ضایع گردیده است؛ و خداوند حکم میکند بین ما و آنانکه حقمان را ضایع ساخته و بر ما مسلط شدند و مردم را علیه ما شوراندند، و سهممان را از غنایم و فیء که در کتاب خداوند به ما تعلق گرفته بازداشتند، و ارث مادرمان فاطمه (علیها السلام) از پدرش را گرفتند.»
🔸در ادامه فرمود: «پیامبر از ترس قومش (از شهر خارج شد و) به سوی غار رفت، آنگاه که تصمیم گرفتند به او مکر و حیله بزنند و این، در حالی بود که آنان را به راه حق میخواند، ولی یارانی نداشت که از او دفاع کنند، و اگر یارانی داشت با آنان میجنگید. و پدرم نیز دست از جنگ برداشت و اصحابش را سوگند داد و از آنان یاری خواست، ولی کسی او را یاری نکرد و به فریادش نرسیدند و اگر یارانی داشت، دست از جنگ نمیکشید و خداوند او را در گشایشی قرار داد، همچنانکه پیامبر در گشایش بود. و مردم مرا خوار کردند و در این حال، ای پسر حرب! با تو بیعت کردم و اگر یارانی داشتم که مرا از تو رهایی میدادند، با تو بیعت نمیکردم.» (شيخ طوسى، الأمالي، مجلس 21، 561 به بعد؛ البرهان في تفسير القرآن، ج2، ص828 به بعد؛ بحار الانوار، ج10، ص131 به بعد)
🆔کانال استاد احمدحسین شریفی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964