سلام
#تربیت کردن مانع تربیت شدن هست.
✍هزاران سال است که هزاران اندیشمند و نکته بین، درباره تربیت و این که چه باید کرد تا آدمی به درستی تربیت شود سخن گفته اند. جهت گیری غالب گفته ها و نوشته ها از موضع چگونه تربیت کردن بوده است. اما کمتر نوشته و یا اثری مشاهده شده است که تربیت را نه از زاویه ی بایدها بلکه از موانع نبایدها مورد بازبینی قرار دهد.
🔸اگر می توانستیم دستکاری نکنیم، توصیه نکنیم، دخالت نکنیم، شکل ندهیم، تغییر ندهیم و عادت ندهیم، امکان دستیابی به یک تربیت طبیعی، تربیت درونی، تربیت ناب و تربیت فطری بیشتر و بیشتر بود.
🔹آنجا که تربیت کردن شروع می شود، تربیت شدن تعطیل می گردد.آنجا که راه بردن آغاز می گردد، راه افتادن متوقف می شود.
🔹آنجا که تسریع و تعجیل در رشد دادن صورت می گیرد، پختگی و بلوغ در رشد به تأخیر می افتد. آنجا که پیام های تربیتی تحمیل می شود، درون سازی پیام ها تعطیل می گردد.
🔻 آنجا که دینی کردن بچه ها برنامه ای و رسمی می شود، دینی شدن بچه ها سطحی و تصنعی می گردد. آنجا که شخصیت بچه ها از بیرون تزیین می گردد،سرمایه های فطری کودک از درون تهی می شود.
🔸آنجا که الگودهی آغاز می شود، الگو یابی تعطیل می گردد. آنجا که بیش از حد به تکالیف فرزندان خود حساس می شویم، حساس شدن آنها را به تکالیف خودشان مانع می شویم.
بالاخره آنجا که چه بایدها و چگونه بایدها تربیت را از مسیر طبیعی، خودبخودی، فطری و درونی خارج می سازد، آنگاه چه نبایدها و چگونه نبایدها مبدأ و مبنای تربیت فعال می گردد. در اینجاست که سهم نبایدها در تربیت بیش از سهم باید هاست؛ اثر دخالت نکردن نافذتر از اثر دخالت کردن است. به عبارتی دیگر اگر بتوانیم اصول تربیت نکردن را فرا بگیریم، به تربیت شدن کودکان استحکامی پایدارتر بخشیده ایم.🔹
➖➖➖➖➖
پاسخ : تربیت بر مبنای فطرت خدادادی انسانها درست
👈 اینکه از #آموزش_مستقیم به عبارتی سخن گفتن از بایدها درباره تربیت کودکان( البته زیر ۷ سال) هم اجتناب کنیم هم درست
✅منتها برای اینکه مفاهیم دینی از جمله #مهدویت برای کودکان مان نهادینه شود چه کار کنیم ؟
👈به نظرم در این موارد بایستی از #تاثیر_محیط پیرامون غافل نشویم ..
محیط زندگی و رفتار پدر و مادر و معلم و مربی در انتقال مفاهیم دینی تاثیر بسزایی دارد
هنر مربی #ایجاد و #جوشش عشق و تقویت نیاز متربی (کودک)نسبت به پیامهای تربیتی است بدون اینکه او را به دریافت آن مجبور نماید .اگر متربی احساس کند که بدون تمایل درونی چیزی از بیرون و از جانب دیگری بر او تحمیل میشود ، نسبت به آن مقاومت نشان میدهد و قبول نمیکند ..
✅کودک در سن کودکی با #تقلید و نگاه کردن یاد میگیرد و می آموزد هم خوب و هم بد را ..
👈چه بسیار خانواده هایی که از کودکان خردسال خود و رفتارهای نابهنجار آن گلایه دارند که درجواب میگوییم خودتان و یا دوستانش چگونه اند؟
(فرزندان ما آنی نمیشوند که ما میخواهیم آنی میشوند که ما هستیم )
بنابراین میتوان با توجه به این مسئله برای انتقال مفاهیم دینی و اخلاقی به کودکان بدون اجبار و الزام و آموزش مستقیم فقط بایستی محیط تربیت را آماده کرد برای رشد و انتقال مفاهیم دینی و اخلاقی
🔰 اهمیت خواندن کتاب و علاقه مندی به آن اهمیت راستگویی و صداقت و اهمیت هر چیزی که به نظر ما مهم است هم با مشاهده و نگاه کردن و تقلید در کودکان ایجاد میشود .
یعنی هنر مربی برای سنین #کودکی متربی فقط تقویت حس نیاز متربی به آن چیزی است که به مصلحت رشد و تعالی کودک است و در این زمینه آموزش مستقیم و بایدها زیاد جواب نمیدهد ...بلکه بایستی از شیوه های غیر مستقیم حداکثر استفاده را نمود.
🔰🔰البته برای نهادینه کردن مفاهیم دینی و اخلاقی در سنین #نوجوانی و #جوانی بایستی از شیوه های استدلالی و پرسش و پاسخ بهره گرفت چون تقلید دیگر جوابگو نیست
سلام
#تربیت "الگو دادن " نیست.
✍اگر خواهان درونی شدن ارزشهای متعالی هستیم باید ترتبیبی اتخاذ کنیم که کودکان و نوجوانان به طور خود انگیخته با آنچه که خواهان ارائه آن هستیم همانند سازی کنند. همانند سازی یک فرآیند ناخودآگاه و طبیعی و درونی شده است که الگوی پذیرفته شده در بنیادی ترین و پنهان ترین لایه های شخصیت فرد رسوخ می یابد. البته توضیح این نکته ضروری است که نشان دادن و معرفی الگوها و اسوه ها برای افراد امری ضروری و مطلوب است . اما این معرفی و ارائه باید به شیوه ای صورت گیرد که قبل از تبلغ و ترویج صرف، ترغیب و تسهیل لازم جهت پذیرش آن صورت گیرد. در حالیکه ما اغلب نقطه مقابل این روش را عمل می کنیم. به عبارت دیگر ایجادترغیب نسبت به الگو، بسی هنرمندانه تر و ظریفتر از تبلیغ و ترویج یک الگو است. شاید برای فراهم آوردن زمینه های رغبت و انگیزش درونی ده ها سال مطالعه و تحقیق در ابعاد جامعه شناختی و روان شناختی نیاز باشد اما دربُعد تبلیغ می توان در مدت زمان کوتاهی از طریق کارهای انتشاراتی و تصویرسازی و جنجال های مطبوعاتی و سخنرانی های تحریک آمیز الگوی خاصی را در جامعه ترویج داد اما در دراز مدت تاثیر عمیق و موثر و مانایی لازم را ندارد ودر نهایت به ضد خودش بدل خواهد شد.
➖➖➖➖➖➖
پاسخ بخشی از مقالات درباره تفاوت الگویابی و الگو دان هست
که تاکید دارند بر #الگویابی از سوی متربی که خود کودک شخصا برای کمال بخشیدن به نیازهای فطری خود الگوهای مورد نظر را کشف و با آنها همانند سازی کند.
بررسی دیدگاه«کانت» را هم خواندم که بر این باور است که( متربي از طريق نمونه و الگوهاي فيزيکي تربيت نمي شود بلکه ازطريق پيروي آگاهانه از راهنماست که هدايت مي شود)
✅ مطلب بنده درباره #تاثیر_محیط هم به همین نکته اشاره داشت یعنی الگویابی
چرا که کودک از کجا باید الگوها را کشف کند ؟ تا #آگاهانه انتخاب کند ؟
👈در جواب میگوییم محیط زندگی کودک بایستی زمینه را فراهم کند
البته تاثیر الگو دهی را هم نمیتوان به طور مطلق نادیده گرفت چراکه در تحلیل تاثیرپذیری انسان از الگو مبتوان گفت که انسان به دلیل کمال خواهی ؛ اهداف و آرزوهایی در سر می پروراند و زمانی که با الگویی روبرو میشود و #کمال_مطلوب خویش را در او می یابد از نظر #عاطفی نوعی قرابت و هماهنگی بین خود و الگو می بیند و از سوی دیگر احساس نیاز به کمال که در الگو هست سراسر وجود الگوپذیر را می گیرد و همین عوامل زمینه تاثیرپذیری انسان از الگو میشود .
👈الگوهایی مانند وجود نازنین #امام_عصر عج که( پیام بنده در این باره بود) به قدری زیبا و جذاب و کامل و #حاضر هستند که کودکان با فطرت پاک خدایی خود وقتی کوچکترین تغییراتی در محیط شان درباره حضرت ایجاد شود به طور #آگاهانه به این وجود این الگوی نازنین علاقه مند شده و انشاءالله مشمول دعای خیر حضرت حجت هم قرار گیرند ..
✅به نظرم درباره #امام_زمان عج که انسان کامل هست هر دو روش الگو دهی و الگویابی هر دو با هم به کار می آید و هیچ منافاتی با هم ندارند ..
چون وقتی الگو ارائه میشود به قدری جذاب و پر محبت هست که کودک با فطرت خدایی اش دوست دارد آگاهانه به سمت او برود .
✅علاوه بر عوامل طبیعی در تربیت کودکان از تاثیر #عوامل_معنوی همچون #دعای_خیر_والدین و نظر و عنایت و #توجهات_حضرت_حجت به عبارتی تاثیر امدادهای غیبی در زندگی هامان و تربیت فرزندان مان هم نباید غافل شد که #یاد_امام زمان عج میتواند همان تاثیر معنوی در تربیت باشد ...