┄┄┅═✧❁✦﷽❁✧═┅┄┄
امسال؛
پاهایمان راهی کربلا نمیشود...😔
چشمهایمان به گنبد و بارگاه
حضرتشاه و حضرتماه نمیافتد...😔
اشکهایمان نمیچکد روی خاک سرزمینمقدس...😔
طعم چایعربی که...💔
.
.
.
اما، دلتنگ نباش!
ما اینجا یک موکب راه انداختهایم،
به وسعت ایران...🇮🇷
قدمقدمهایمان، صدای خشخش ورقزدن میدهد و چای عربیمان طعم نوشته...🍂
و اشکهایمان را لابهلای کاغذها یادگار میگذاریم...🖤
شما هم دعوتید به موکب بزرگِ:
░°•گنج کاغذی•°░
••┈┈••❥•🦋•❥••┈┈••
🔰شیوه پرداخت نذورات:
پرداخت از طریق کارت بانکی:
۶۰۳۷۹۹۱۸۸۷۹۵۵۷۶۷
خانم ربیعی
🌹#نذرتان_قبول☺️
ارسال عکس واریزی ها به آیدی زیر در پیامرسان ایتا👇👇👇
༺🦋 @ganjekaghazi_admin
#نذری_کتاب
#صدقه_کتاب
#اربعین
کربلایی، زیارت قبول...✋🏻🖤
🇮🇷⃟⃟🇮🇶 @ganjekaghazi
#انگیزشی •|🎨|•
در جنگ با نفهمی!
{کتابـ📚ــــــ }
تانک است.....
(نابودش میکنه😉)
#کتاب_بخونیم 📔📖
@ganjekaghazi
نا امیدے ممنوع!
اینجا ♡رحمت♡ موج مےزند!🌊🦋
راستے
"او" رحمت واسعه خداست!...✨🕌
🌹#قرآن
🌹#محرم
🌹#درگذرزمان_کجای_تاریخ_ایستادهایم؟
📲 @ganjekaghazi
*·~-.¸-<🖤📖🖤>-,.-~*
📚 #مسافر_کربلا
✍ #سیدمهدی_شجاعی
🌀 #نوجوان
🕊وقتی کسی به زیارت امامی می رود میگویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی دهد و هاج و واج می ماند.
📜خلاصه:
📝داستان پسر بچه ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو میشود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آنها همراه می شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می آید.
🇮🇷⃟⃟🇮🇶 @ganjekaghazi
🌏🌴 دنیا دو راهے و چند راهے
زیاد جلوے پاے آدم ها مےگذارد...
ولی خوشا راهے
ڪه پایانش حسین-؏- اسٺ...🕌
🌹#پس_زمینه
🌹#محرم
🌹#درگذرزمان_کجای_تاریخ_ایستادهایم؟
📲 @ganjekaghazi
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرنوشت آدم
فقط به دسـت خودش رقم میخورد!✋
مثــــلا اینـکـه
چطـور زندگـی کنـد و چگـونه بمیـرد!💔
🌹#حرف_حساب
🌹#محرم
🌹#درگذرزمان_کجای_تاریخ_ایستادهایم؟
📲 @ganjekaghazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرنوشت آدم
فقط بهدسـت خودش رقم میخورد!✋
مثــــلا اینـکـه
چطـور زندگی کنـد و چگـونه بمیـرد!❤️
🌹#حرف_حساب
🌹#محرم
🌹#درگذرزمان_کجای_تاریخ_ایستادهایم؟
📲 @ganjekaghazi
ฯ🖤··📖ฯ
📚کتاب #برادر_من_تویی
✍نویسنده: #داوود_امیریان
🤩 #نوجوان
🏴 #اربعین
📝بریده کتاب:
👈علی(ع) با دست اشاره کرد که چابک سوار نزدیکش شود.
🏇چابک سوار در نزدیکی مولا علی(ع) از اسب پایین آمد. سرش را پایین انداخت و در برابر ایشان ایستاد.
💪بازوی راستش زخمی شده بود. همه در تاب و انتظار بودند که بدانند این دلاور کیست که ابوشعشاء مدعی و هفت پسرش را به هلاکت رسانده است.
🗣مولا علی(ع) دستار از صورت چابک سوار کنار زد. محمد حنفیه با شگفتی گفت:عباس!
عباس که هنوز چهارده ساله نشده بود به امیرالمومنین گفت:
🍃 از خدا حیا کردم که شما و برادرانم را تنها بگذارم. فکر کردم اگر اجازه نبرد ندهید، لااقل می توانم برایتان سقایی کنم و آب بیاورم تا تشنه نمانید.
پ.ن: شاید به جرئت بتونم بگم، زیباترین رمان در مورد حضرت عباس علیه السلام🌹
خواندن این کتاب را به همه توصیه میکنیم😍
🇮🇷⃟⃟🇮🇶 @ganjekaghazi
💭|••• گفت و گو با او؛ قبل از...
🌹#حرف_حساب
🌹#محرم
🌹#درگذرزمان_کجای_تاریخ_ایستادهایم؟
📲 @ganjekaghazi
💭|••• گفت و گو با او؛ بعد از...
🌹#حرف_حساب
🌹#محرم
🌹#درگذرزمان_کجای_تاریخ_ایستادهایم؟
📲 @ganjekaghazi