eitaa logo
گنجینه دعا
19.2هزار دنبال‌کننده
526 عکس
270 ویدیو
5 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم و من بین تمام نداشته هایم .... خدا را دارم ❤️ کپی از پیام های کانال بدون لینک منع شرعی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅ختم  جهت حوائج  عليه السلام فرمود: از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده جهت حوائج تا هفت روز هر روز اين اذكار را هزار بار بخواند حاجت روا گردد: 🔅شنبه (يا حى يا قيوم ) 🔅يكشنبه : (اياك نعبد و اياك نستعين ) 🔅دوشنبه : سبحان الله و الحمد لله 🔅سه شنبه : يا الله يا رحمن 🔅چهارشنبه : حسبى الله و نعم الوكيل ) 🔅پنجشنبه : (يا غفور يا رحيم ) 🔅جمعه : (يا ذوالجلال و الاكرام ).  @ganjinedoa🌸🌸🕌
💥 ؟ شخصى نزد امام صادق رفت و گفت من از لحظه مرگ بسيار ميترسم چــه کنــم؟ 🌱🌷امام صادق(ع) فرمودند⇩ زيـارت عاشـورا را زيـاد بخوان.. آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ 🍃💕امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟ •{ اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌شَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌الْوُرُودِ }• یعنی خدايا شفاعت علیـه‌السلام را هنگام ورود به قبر روزى من کن.. @ganjinedoa🌸🌸🕌
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرمی می‌کرد و اینقدر کارش درست بود که همهٔ شهر او را می‌شناختند... و چون کسی را نداشت و بی‌کس بود بهش می‌گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود می‌رفت در اتوبوس برای مردم می‌زد و می‌خواند و شب‌ها می‌رفت در بهزیستی می‌خوبیدهمدان تا اینجای داستان را داشته باشید! در آن زمان یک فرد متدّین و مؤمن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بود اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند. خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت.... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملاعلی همدانی فاتحه‌ای بخوانم و برگردم. وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسال‌خانه می‌بردند! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! تا اسم او را شنید فریادی از سر تأسف زد و گریست.... مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد این طور ناله کردید؟! حاجی گفت: مردم این فرد را می‌شناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا می‌شناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی گفت: سال‌ها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمان‌ها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر می‌رفت سوار اتوبوس که شدم دیدم وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد ترسیدم و گفتم: یا امام حسین اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین می‌رود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا منت نمی‌ذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها موسیقی ننواختم... خلاصه حرمت نگه داشت و رفت... اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین علیه‌السلام برات جبران کنه حالا هم به نظرم همهٔ ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه‌ای بشود برای این امر خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام داد و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند... این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد هر چقدر می‌شکنیم باز نمک می‌ریزد @ganjinedoa🌸🌸🕌 https://eitaa.com/ganjinedoa
3.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم برات تنگ شده 😭 یاامام حسین بطلب امسال اربعینت حرمت ، یک شب جمعه ای زیارتت🙏😭 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 کانال : گنجینه دعا 🔅 @ganjinedoa
🏴روضه ی خداوند برای علیه السلام 🔺خطاب رسيد: يا موسى! هر كسى كه از من طلب مغفرت كند او را عفو مينمايم، غير از قاتل علیه السلام. ▪️حضرت موسى علیه السلام گفت: پروردگارا! اين حسين علیه السلام كيست!؟ ▫️خطاب شد: حسين علیه السلام همان كسى است كه در كوه طور براى تو شرح دادم. ▪️حضرت موسى علیه السلام گفت: پروردگارا! قاتل حسين علیه السلام كيست! ▫️خطاب شد: امت جدش كه ظالم و ستم كيش هستند، او را در زمين كربلا شهيد می نمايند. ▪️اسب حسين علیه السلام رم و همهمه می كند و فرياد ميزند و می گويد: فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيغمبر خود را شهيد نمودند. سپس بدن حسين علیه السلام بدون و روى خاكها خواهد ماند، اموال او را به يغما ميبرند، زنان وى را در شهرها اسير می نمايند، ياوران او را شهيد می كنند، سر آنان را با سر حسين علیه السلام بر فراز نيزهها بلند خواهند كرد. ▫️اى موسى! تشنگى، افراد كوچک ايشان را می‌كشد، پوست بدن بزرگان آنان، درهم كشيده مى شود، استغاثه ميكنند ولى فريادرسى نخواهد بود، پناهنده می‌شوند ولى پناهگاهى نخواهند داشت. سپس حضرت موسى علیه السلام گريان شد... ولادت علیه‌السلام و تبریک و تهنیت باد🎊 @ganjinedoa
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرمی می‌کرد و اینقدر کارش درست بود که همهٔ شهر او را می‌شناختند... و چون کسی را نداشت و بی‌کس بود بهش می‌گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود می‌رفت در اتوبوس برای مردم می‌زد و می‌خواند و شب‌ها می‌رفت در بهزیستی می‌خوبیدهمدان تا اینجای داستان را داشته باشید! در آن زمان یک فرد متدّین و مؤمن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بود اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند. خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت.... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملاعلی همدانی فاتحه‌ای بخوانم و برگردم. وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسال‌خانه می‌بردند! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! تا اسم او را شنید فریادی از سر تأسف زد و گریست.... مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد این طور ناله کردید؟! حاجی گفت: مردم این فرد را می‌شناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا می‌شناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی گفت: سال‌ها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمان‌ها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر می‌رفت سوار اتوبوس که شدم دیدم وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد ترسیدم و گفتم: یا امام حسین اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین می‌رود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا منت نمی‌ذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها موسیقی ننواختم... خلاصه حرمت نگه داشت و رفت... اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین علیه‌السلام برات جبران کنه حالا هم به نظرم همهٔ ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه‌ای بشود برای این امر خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام داد و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند... این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد هر چقدر می‌شکنیم باز نمک می‌ریزد 🌙 @ganjinedoa