eitaa logo
گنجینه های جنگ
103 دنبال‌کننده
651 عکس
67 ویدیو
14 فایل
کتابخانه تخصصی دفاع مقدس استان همدان در این کانال کتاب های دفاع مقدس و زندگینامه شهدای کشور به شما معرفی می گردد
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣4⃣ تا بچه داری؟ جوابش را خودش میدانست....دوست داشت از زبان ایوب بشنود -من یک دختر دارم و دوتا پسـر..... هدی از مدرسه امده بود... سلام کرد و بی حوصله کیفش را انداخت روی زمین ... ایوب دست هایش را از هم باز کرد"سلام دختر بانمکم ،بدو بیا یه بوس بده " هدی سرش را انداخت بالا "نه،دست و صورتم را بشویم ،بعد" -نخیر ،من این طوری دوست دارم ،بدو بیا.... و هدی را گرفت توی بغلش... مقنعه را از سرش برداشت.... چند تار موی افتاد روی صورت هدی ... ایوب روی موهای گیس شده اش دست کشید و مرتبشان کرد.... هدی لب هایش را غنچه کرد و سرش را فشرد ب سینه ی ایوب "خانم معلممان باز هم گفت باید موهایم را کوتاه کنم" موهای هدی تازه به کمرش رسیده بود.... ایوب خیلی دوستشان داشت ،به سفارش او موهای هدی را میبافتم که اذیت نشوند.... با اخم گفت"من نمیگذارم ....اخر موهای ب این مرتبی چه فرقی با موهای کوتاه دارد؟اصلا یک نامه مینویسم به مدرسه ...میگویم چون موهای دخترم مرتب است،اجازه نمیدهم کوتاه کند..... فردایش هدی با یک دسته برگه امد خانه .... گفت معلمش از دستخط ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
🍃🌸﷽🌸🍃 الهے من چه مے بينم ز احمد چه زيبا منظرے دارد محمد«ص» مبارڪ بر علے و دخت احمد طلوع صادق«ع»وجشن محمد«ص» 🍃🌸🍃🌸🍃 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
اینگونہ زیستند کہ ثمره آن امنیــــــــــت برای ما شد... 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
نام کتاب : بچه های ممد گره 🌹خاطرات دیده بانی گردان های ادوات و توپخانه لشکر 32 انصارالحسین🌹 مولف : حمید حسام نویسنده مقدمه کتاب : عباس نوریان ناشر کتاب : فاتحان سال نشر : 1395 شمارگان : 3000 تعداد صفحات : 528 #کتاب_بچه_های_ممد_گره 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
گرا یعنی با دوربین دنیا ، شیطان های متجاوز را به تماشا بنشینی ، یک درجه پلک های غرورت را کم کنی تا چشم سرت ببندد ، چهارده درجه سیم قلبت را اضافه کنی تا به منبع عالم هستی متصل شود بعد آدرس چپ و راست مواضع دشمن را به توپخانه بدهی سهم ما از چشمان دیده بان ، لحظه ای مهربانی بود و عمری امنیت... 📢📢📢📢از این پس ان شاءالله هر شب با کتاب صوتی در خدمت اعضای بزرگوار هستیم. 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
گنجینه های جنگ
کتاب : بچه های مَمّد گِره🌹 نگارش : حمید حسام🌹 قسمت : چهل و یکم🌹 راوی : جلال یونسی🌹 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
گنجینه های جنگ
کتاب : بچه های مَمّد گِره🌹 نگارش : حمید حسام🌹 قسمت : چهل و دوم🌹 راوی : جلال یونسی🌹 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
گنجینه های جنگ: نورالدین پسر ایران: خاطرات سید نورالدین عافی مصاحبه گر : سید نورالدین عافی| معصومه سپهری| موسی غیور ناشر کتاب : سوره مهر 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang  
📣📣📣📣📣📣📣 داستان هفتاد و دو تن آوازه کوی و برزن می شود. لحظه لحظه این حادثه یادآور دلاوری و مردانگی عاشوراییان است. تاریخ تکرار و تکرار شد. در میدان نبرد ؛ هر کس زخمی بر تن و جانش نشست اما حکایت زخمی ترین پسر ایران بس شنیدنی است. او باز هم از امشب گوش جان می سپاریم به روایت های پر فراز و نشیب سید نورالدین عافی؛ اهل ایران, زاده تبریز 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjnehayejang
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣2⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 25 میگفتند: «اینجا آگه غفلت کنی سرت رو میبُرن و...» با این حرفها طبیعی بود نیروها همیشه آماده باشند اما این آمادگی توأم با ترس و دلهره بود. از شجاعت نیروهای قبلی که تا آن روز در مقابل کومله ها و دموکراتها با دلیری مقاومت کرده بودند، چیزی نمیگفتند و فقط در هر فرصت هشدار میدادند که اینجا نباید به تنهایی به شهر رفت، نباید به کسی اعتماد کرد، نباید... با این اوصاف در اولین تقسیم بندی ما را به پایگاه بانک سپه فرستادند. این پایگاه نزدیک فلکۀ گوزنها بود که به خاطر وجود مجسمۀ گوزنی به این اسم معروف شده بود. در این میدان یک طرف بانک سپه، یک طرف ادارۀ دخانیات و فرمانداری مهاباد و یک طرف رودخانه بود. کمتر روزی بود آنجا درگیری نباشد. همیشه درگیریها از طرف رودخانه شروع میشد. آن سوی رودخانه جایی بود که خانه ها به جنگل میرسید و بهترین موقعیت برای مخفی شدن قبل و بعد از درگیریها بود. در بدو ورود به این پایگاه، قصه سر بریدن سی و نه نفر از نیروهای ما را در دخانیات گفتند و اینکه کومله ها بعد از کشتن بچه ها، اسلحه ها و خمپاره ها را بردهاند. این حرفها ما را میترساند اما رفته رفته ما هم به شکل درگیریها آشنا شدیم و یکی دو روز که گذشت کیفیت درگیریها دستمان آمد. اول کسی با موتور سه چرخ یا در حالی که روی طبق میوه میفروخت، از آنجا رد میشد و ناگهان میدیدی اسلحهاش را درآورد و... همان روزهای اول بود که برای اولین بار یکی از نیروهای دشمن را زدم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang