eitaa logo
گاندو
36.8هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
7.5هزار ویدیو
9 فایل
﷽ •|گانـدو؛اطلاعاتی‌امنیتی‌‌ضدجاسوسی|• . تقدیم‌به‌‌سربازان‌‌گمنام‌‌امام‌عصـر"عج" شهدای‌گمنام‌‌و‌مظلوم‌امنیت به‌امید‌گوشه‌ی‌چشمی ۹۸.۴.۱۷ . . . ارتباط @adgann
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه‌ای: باید جان را به کف دست گرفت... 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
گاندو
. قسمت نهم/ در مرکز موساد و دقیقا در بخشی که در حال تمرکز روی مرتضی بودند ولوله‌ای شد. آنها چندین
. قسمت دهم/ جلسه ی مهمی در بیروت در حال برگزاری بود که باید راس ساعت ۲۱ و سی دقیقه برگزار میشد. از مسیری که به اعضایی که قرار بود حاضر شوند اطلاع داده شده بود، و در راه لو رفته بود. موساد اشراف دقیقی داشت به حاضرین؛ مرتضی هم قرار بود یکی از حاضرین باشد و ماجد برای ترور مرتضی مامور شده بود. به ماجد اطلاع دادند که باید عملیات را به هر شکل ممکن انجام دهد و سپس از لبنان خارج شود. در آخرین جلسه‌ای که بین شیخ صالح و مرتضی برگزار شد شیخ اطلاعاتی درباره ی ماجد به مرتضی داد. به او توضیح داده شد که ماجد معمولا در چه زمان از روز در کجاها حضور دارد و چگونه باید عملیات انجام شود. ساعت ۲۱:۵۰ دقیقه بود. جلسه ی ۵ نفره ی مقاومت هنوز شروع نشده بود. جلسه در یک واحد مسکونی که خانه‌ی امن مقاومت به حساب می آمد برگزار میشد. از خیلی قبل تر طبقه ی بالای ساختمان توسط موساد اجاره شده بود. ماجد مأمور بود موادی را که برای از بین بردن حاضرین در جلسه از قبل داخل اتاق کار گذاشته بودند، فعال کند. به ماجد سپرده بودند تا ساعت ۲۱:۴۵ دقیقه یک ساک ورزشی پر از مواد اشتعال زا را جلوی واحد مسکونی محل جلسات و یکی را هم جلوی درب ورودی قرار دهد تا تحت هیچ عنوان امکان زنده خارج شدن هیچکس از ساختمان وجود نداشته باشد. یک به یک گام ها توسط ماجد برداشته شد و حدود ساعت ۲۱:۵۰ او از ساختمان خارج شد تا برای خروج از لبنان آماده شود. شاید ۵ دقیقه از خروج ماجد گذشته بود بومممممم.... صدای مهیب انفجار توجه همه را به محل حادثه جلب کرد. ده دقیقه بعد رسانه های عبری خبر شهادت مرتضی را اعلام و عکس او را هم روی چارت سازمانی مقاومت منتشر کردند. جمعیت بسیار زیادی جلوی درب ورودی ساختمان جمع شده بود تا ببیند ماجرا چیست و چه کسانی کشته شده اند. کمی آنسو تر هم فردی در یک ساختمان مسکونی به دنبال ماجد می‌گشت. در اتاقی که آدرس داده بودند نبود. او شروع کرد به زدن درب خانه‌های اطراف و از ماجد پرسیدن، باز هم خبری نشد. به اطراف رفت و افراد را یک به یک خوب زیر نظر گرفت. هیچکس شبیه ماجد نبود جز یک مغازه دار جوان کچل! کمی نگاه کرد. می‌خواست جوان را خلاص کند. بعد دوباره خوب در ذهنش مرور کرد. قدش و هیکلش به ماجد نمی‌خورد ضمن اینکه کمی تفاوت چهره در هر دو دیده میشد. تصمیم ترسناکی گرفت. با خودش قرار گذاشت برود داخل خانه‌ی ماجد بنشیند و منتظرش بماند. وارد خانه شد. حدود ۳۰ دقیقه گذشت و تصمیم گرفت تلفن همراهش را چک کند. مگر میشد. کانال های عربی به نقل از موساد خبر مرگش را کار کرده بودند. مرتضی باورش نمیشد. دقیقا همان جلسه ای که او یکی از مدعوینش بود و برای حذف ماجد دقیقه ی نود حضورش لغو شده بود، رفته بود روی هوا... اما ماجد چرا نمی آید؟ این سوالی بود که مرتضی برای آن پاسخی نداشت. به راه افتاد و خودش را به شیخ رساند. رسانه‌های مقاومت همه خبر شهادتش را تکذیب کرده بودند. در بین راه مدام با خودش میگفت: من تا به حالا با صالح همکاری نداشتم. نکند بروم صالح فکر کند من عملیات را اشتباه انجام دادم؟ کاش این ماجد بی پدر و مادر را میدیدم و خلاصش می‌کردم. رسما آبرویم پیش صالح رفت. ما هم اسکولیم به حضرت عباس! طرف یک عمر داشته زاغ سیاه ما را چوب می‌زده و ما وانمود می‌کردیم که مثلا اسکولیم، خلاصش نکردیم و او هم امروز که لازم بوده رسماً پیچیده به بازی! این به کنار ! نکند عملیات به خاطر من لو رفته باشد؟ یعنی موساد هنوز در حال رصد من است؟ از کجا فهمیده من میخواهم ماجد را بکشم؟ چطور به ماجد اطلاع داده بپیچد بازی؟ شیخ او را در آغوش گرفت و از او درباره ی ماجد پرسید. مرتضی گفت: ماجد را پیدا نکردم، یکی شبیه ماجد بود اما صرفا شباهت بود و همین ! منتظرش هم ماندم اما نیامد. شیخ به مرتضی گفت: یعنی هیچی به هیچی؟ مرتضی گفت: بله شیخ کمی فکر کرد و بعد گفت: احتمالا ماجد به عملیات امشب ربط داشته است. مرتضی گفت: چه نقشی؟ شیخ گفت: نمی دانم، یا جلسه را لو داده! یا چیزی شبیه به این و احتمالا به همین خاطر از او خواسته اند محل کنونی اش را تخلیه کند... مرتضی گفت: من تا لب مرز لبنان تحت رصد موساد بودم. به بیروت که آمدم ارتباط آنها با من قطع شد، هرچند میدانم دنبال ترور من بوده اند. شاید دیده اند که من رفتم ماجد را بزنم، به او گفته اند فرار کند. صالح کمی فکر کرد و بعد گفت: وقتی علی تو را فرستاد پیش ما، حدس ما این بود که به اینجا نمی‌رسی! حالا یک احتمال دیگر هم مطرح می‌شود: آنها به اطلاعات جلسه دست پیدا کرده اند ، قصد حذف تو را داشته اند، اسم تو را داخل بقیه ی اسم ها دیده اند. دقیقه.ی نود هم که رفتی سر وقت ماجد ما فرصت نکردیم درباره ی نبود تو اطلاع رسانی کنیم و آنها به هوای تو جلسه را زده اند. مرتضی گفت: شیخ اینها را ول کن، ماجد چطور پیچیده به بازی؟ صالح در پاسخ گفت: نمی دانم.... ... 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔻افسر جنگ‌های داخلی بیروت در تهران به دنبال چیست؟ / "هوگو شورتر" سفیر جدید انگلیس در تهران کیست؟ 🔹وزارت خارجه انگلیس پس از مدت‌ها سکوت، از سفیر جدید خود در ایران پرده برداشته و اعلام کرد که «هوگو بندیکت شورتر» را به تهران خواهد فرستاد، این دیپلمات انگلیسی پیش‌تر به‌عنوان سفیر لندن در بیروت و همچنین کاردار موقت انگلیس در افغانستان فعالیت کرده است. 🔹از جمله تخصص‌های مهم شورتر ایجاد اختلاف سیاسی میان احزاب مختلف سیاسی در یک کشور است. این افسر ارشد اطلاعاتی چه در دورانی که در بیروت مأموریت داشت و چه در زمانی که به افغانستان رفته بود به‌شدت تلاش می‌کرد میان گروه‌های سیاسی مختلف اختلاف‌افکنی کرده تا وحدت داخلی را زیر ضرب ببرد... بیشتر بخوانید👇https://www.mashreghnews.ir/news/1650500/ 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔻یگان ایگوز؛ کماندوهای فشل 🔹با شروع عملیات زمینی ارتش اشغالگر در جنوب لبنان ماموریت حملات اولیه با یگان ایگوز بود ... ▫️از یگان ایگوز چه می دانیم؟ 👇
گاندو
📲💭 🔹ایگوز یک یگان ویژه در تیپ گولانی است که در نبردهای کوچک و جنگ‌های چریکی تخصص دارد و در سال 2005 به دلیل عملیات‌های پیشرفته و متنوع مدال ویژه را از ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی دریافت کرد. روش جنگی این یگان، جنگ از فواصل نزدیک است و بر همین اساس اعضای آن باید قدرت تهاجمی غافلگیرکننده و واکنش سریع داشته باشند. آنها تکنیک‌های رزمی متناسب با وضعیت در درگیری‌های پیچیده را آموزش می‌بینند و اغلب از نارنجک و سلاح‌های آتشین سریع استفاده می‌کنند. 🔹یگان ایگوز در سال 1995 به عنوان یک یگان رزمی کیفی برای جنگ در شرایط سخت در جنوب لبنان با حزب‌الله تاسیس شد. هدف از تاسیس این یگان، ایجاد یک گروه کوچک کماندویی بود تا بتواند در شرایط سخت جنگی در جنوب لبنان ماموریت خود را به عنوان یک نیروی پیشرفته وابسته به ارتش اسرائیل انجام دهد. 🔹دوره آموزشی این یگان حدود یک سال و 4 ماه طول می‌کشد که در طی آن سربازان یگان برنامه‌های آموزشی مختلفی را پشت سر می‌گذارند و مهارت‌های مختلفی از جمله مهارت جنگیدن در نبردهای کوتاه، دوره فرود چتر نجات، دوره استتار و ... را به دست می‌آورند. عناصر یگان ایگوز همچنین برای جنگ در مناطق مسکونی و استفاده از نقشه‌های توپوگرافی، کمین کردن و ...یک دوره آموزش می‌بینند. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸✌️ 🔻ایستاده در خون! 🔹روایتی کوتاه از یکسال پر حادثه ▫️جهان هیچ گاه به قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برنخواهد گشت... 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻سربازخبرنگار اینترنشنال پا بر جنازه‌های ملت فلسطین گذاشته و بر دیوار خانه‌های‌ ویران شده غزه یادگاری می‌نویسد: «زن زندگی آزادی» 🔹تصویری دقیق از تحقق حقوق بشر، زندگی و آزادی توسط اسرائیل و نوکرانش: چهل هزار کشته زن، کودک و غیرنظامی، تجاوز، اشغالگری و جنایت./ علی قلی‌زاده 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔻یک اسرائیلی جاسوس در ضاحیه در جنوب بیروت دستگیر شد 🔹 روزنامه یدیعوت آحارنوت گزارش داد که یک اسرائیلی که گذرنامه انگلیسی و آمریکایی دارد و مدعی شده بود که خبرنگار است در لبنان دستگیر شده است. 🔹خبرنگار شبکه کان اسرائیل گفت که یک اسرائیلی به نام«شوکی تارتکوفسکی» در منطقه ضاحیه در جنوب بیروت به اتهام جاسوسی دستگیر شده است. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  گاندو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭 از این به بعد خودمون وارد عمل میشیم💪🇮🇷 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔻 تلۀ شایعه 🔹صهیونیست‌ ها از ایجاد شایعۀ شهادت مقامات و فرماندهان ایرانی دنبال چه چیزی هستند؟ 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
گاندو
. قسمت دهم/ جلسه ی مهمی در بیروت در حال برگزاری بود که باید راس ساعت ۲۱ و سی دقیقه برگزار میشد. از
. قسمت یازدهم/ مرتضی اینها را که شنید کمی فکر کرد. بلند شد. کمی قدم زد. سکوتی بر اتاق حاکم بود. بعد به شیخ گفت: اگر من را شناسایی کردند و به خاطر من اتاق جلسات را زدند و باز اگر من را شناسایی کرده و چون رفته ام سراغ ماجد همزمان ماجد را فراری داده اند، دوتایش با هم همزمان نمی‌شود. چون یا باید عملیات علیه جلسه را لغو می‌کردند، یا از ماجد غافل می‌ماندند، چون من همزمان هر دو جا که نبودم ! شیخ گفت: منظورت چیه؟ به چی میخوای برسی؟ مرتضی گفت: نمی دونم، ولی فکر میکنم اینا رد من رو نزدن، احتمالا اسم من رو خبر داشتن و از روی اسمم به اتاق جلسه رسیدن! حالا ماجد چطور فرار کرده، باید صبر کنیم ببینیم چه اطلاعات بیشتری پیدا می‌کنیم. شیخ پرسید: با این فرض به چی میخوای برسی؟ مرتضی گفت: الان اسم من مساوی با کلمه‌ی مرگ شده و من هر کجا باشم اونجا رو میزنن ! به نظرم اول باید ببینیم جلسه ی دیروز به چند مرجع اطلاع داده شده ! دوباره گزارش یه جلسه به همون مرجع ها داده بشه اسم من هم باشه! بعد ببینیم بازم اقدام میکنن یا نه ! شیخ گفت: کجا رو به عنوان اتاق جلسات معرفی کنیم؟ کیا تو جلسه باشن؟ مرتضی گفت: باید ببینید کدوم خونه های امن لو رفته، مدعی بشید جلسه تو همون خونه هاست، اگر از خونه های دو در باشه و افراد از یکی بیان و از طرف دیگه فورا محل رو ترک کنن بهتره! منتها از یک ساعت قبل از اعلام محل قرار، خونه رو تحت نظر بگیرید که از قبلش اگر کسی قصد خرابکاری داشت بتونیم شناسایی کنیم. خونه هم نباید یه آپارتمان باشه که صد نفر بیان و برن نفهمیم کی اومد و کی رفت و ... هرکسی هم مشکوک بود و وارد شد باید آدم داشته باشیم که بره تحت رصدش بگیره به یه ردی چیزی از اینا برسیم. شیخ گفت: ایده ی خوبیه ! اما برای عملیات شکار جاسوس ها کدوم بخش با شماست؟ مرتضی گفت: فعلا تا تکلیف ما و اینکه اسم من چطور داره اینا رو اذیت میکنه روشن نشه به نظرم بهتره من دنبال جاسوس ها نباشم چون حداقلش اینه که مثل ماجد بپیچن به بازی ... بر اساس نقشه ای که مشخص شده بود دو جلسه تعریف شد. جلسه ی اول که نام مرتضی هم داخلش بود به هر ۵ گیرنده اطلاع داده شد و طبق پیش بینی دوباره جلسه رفت روی هوا و کانال ۱۲ رژیم ابتدا خبر حذف مرتضی را اعلام و بعد تکذیب کرد. سری دوم جلسه را به ۴ گیرنده اطلاع دادند و یکی را حذف کردند. در کمال نا باوری متوجه شدند جلسه مورد هدف قرار نگرفته و فهمیدند گیر کار در همان گیرنده ی پنجم است که حذف شده و موساد روی آن سوار است. در همین حال قرار بود یک خبرنگار زن سعودی-لبنانی با یکی از مقامات مقاومت مصاحبه ای داشته باشد. خبرنگار خیلی وقت بود در بیروت حضور داشت و عمده ی مصاحبه هایش هم با مقامات مقاومت بود. شیخ صالح به مرتضی گفت: مرتضی میخواهیم یک جلسه با نوال برگزار شود، جلسه هم فقط به گیرنده ی پنجم اطلاع داده شده و اتفاقا اعلام کنیم مصاحبه با مرتضی است. مرتضی گفت: ایده ی خوبیه ولی ممکنه جلسه بره روی هوا! شیخ صالح گفت: به احتمال ۹۹ درصد نمیره ! مرتضی کمی فکر کرد و با خنده گفت: آها ... / پس من پیشنهاد میکنم خودم در جلسه نباشم شیخ گفت: خودت که قطعا نیستی ! یکی از بچه ها جات میره، اونجا با خبرنگار صحبت میکنن! مرتضی گفت: چهرش رو اصلا نباید نشون بده ! فقط صداش ! شیخ گفت: با چهره ی پوشیده حرف بزنه؟ چرا؟ مرتضی گفت: اگر واقعا جاسوس باشه، میره اطلاعاتی که از چهره دیده رو توضیح میده و با توجه به اینکه موساد عکس من رو داره و از لب مرز تا بیروت پشت سرم بوده میفهمه ما داریم فریبش میدیم! پس بهتره یکی در قد و قواره ی خودم با چهره ی پوشیده بره با نوال صحبت کنه ! صالح با یکی از بچه های گروه هماهنگ کرد. او قبل از اینکه برود آمد پیش مرتضی و گفت: آقا مرتضی وقتی رفتم مصاحبه چه بگویم؟ مرتضی گفت: اول عطر بزن ! خوشتیپ برو ! دوست دارم تصور شیک و خوبی از من تو ذهنش بمونه ! دوم اینکه چیز خاصی نمی‌خواد بگی، یه چند تا جمله هست پشت سر هم تکرار کن: پدر دشمن رو در میاریم، دشمن اگر گستاخی به خرج بده چنین و چنان میکنیم، سطح آمادگی بچه های ما چنین و چنانه، روی دشمن سوار هستیم و ... اگرم سوال خاصی ازت پرسید بگو: اینا طبقه بندی شدست، من اجازه ندارم جواب بدم. فردی که قرار بود جای مرتضی برود گفت: اگر جلسه را زدند چه؟ مرتضی گفت: شیخ صالح که میگه به احتمال ۹۹ درصد نمیزنن چون دختره جاسوسِ خودشونه! جاسوس خودشون رو قطعا به فنا نمیدن! صادق گفت: حالا یه درصد اگر جلسه رو زدن چی؟ مرتضی گفت: اگر جلسه رو زدن ! بعدش روحت باید به روح دختره بگه: ازت عذرمیخوایم، تو هم به خاطر ما جونتو از دست دادی، ولی قطعا جات تو بهشته ! صادق کمی فکر کرد و بعد یک کلمه گفت: حله... ... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا