🔸چرا آیتالله اعرافی ؟!
🔹پاسخ به برخی اشکالات! (8 از 10)
فرمودهاند: «نفس معرفی جناب آقای اعرافی آن هم از سوی طلاب، بهعنوان گزینه ریاستجمهوری یک اشتباه راهبردی است. اولاً سیره امام خمینی عدم ریاستجمهوری فرد روحانی مگر در شرایط ضروری است و الان باتوجه به حضور چهرههای مختلف انقلابی چنین ضرورتی وجود ندارد. ثانیاً پیامی که ما به جامعه میدهیم، پیام صنفی است نه پیام ملی. جامعه معنای نامناسبی از این معرفی دریافت خواهد کرد و گسلهای متعددی فعال خواهد شد. ثالثاً بهدلیل ناشناختهبودن ایشان در بین حتی عموم انقلابیها، فضلاً از عموم مردم و مسئولان، این فرصت کوتاه بهجای اجماع سازی منتهی به اجماع سوزی و دعوای درون جبههای میشود.»
پاسخ:
اولاً در قانون اساسی؛ #رئیس_جمهور را پس از مقام معظم رهبری، #عالیترین مقام رسمی کشور میداند و بر اجرای #احکام_و_مقررات_اسلامی برای وصول به هدف نهایی حیات و ایجاد #جامعه_اسلامی تأکید شده است، واقعاً چه کسی شایسته تصدی ریاست این جایگاه عظیم است؟ غیر از یک فقیه و عالم ؟!!! طبعاً یک اسلامشناس و یک عالم فقیه بهتر میتواند در این مسند انجام وظیفه نماید...
حضرت آقا برخی اوصافی را که شایسته جایگاه ریاست جمهوری میدانستند در مورد شهید مطهری اینگونه بیان کردند: «مرحوم #شهید_مطهری اگر امروز میبودند، من فکر میکنم مناسبترین جا برای ایشان ریاست جمهوری بود؛ که با آن ابعاد عظیم شخصیت، یک #حکیم، یک #فیلسوف، یک #فقیه، میشد #رئیس_جمهور یک نظام و این خیلی برای این نظام #ارزش داشت، و ما میتوانستیم به وجود او در دنیا #افتخار کنیم.» ۱۳۶۳/۲/۱۰
رئیسجمهور حد واسط مقام رهبری و نظام اجرائی است و باید شخصیتی عالم، فقیه و فرهیخته باشد که بتواند ایده محوری و اساسی رهبری را در مجموعه اجرائی کشور در عرصههای گوناگون تفصیل و تبیین و توزیع نماید و قادر به تفریع و تطبیق اصول باشد و با نگاه راهبردی و تشخیص عالمانه و فقیهانه، منویات رهبری و سیاستهای نظام را در کشور جریان دهد و پیگیری نماید نه صرفاً توانمند در اجراء و ارائه خدمات اجتماعی و اتوبانکشی و جادهسازی و... باشد!
🔹مطالبه مقام معظم رهبری هم از حوزههای علمیه تربیت رئیسجمهور بوده است! طبعاً بهتر آن است یک شخصیت روحانی، عالم و فقیه عهدهدار این مسند باشد:
🔸«نقش حوزه، غیر از جنبههای فرهنگی در ادارهی جامعه است. ما نباید از نقش سیاسی حوزه و شخصیتهای حوزوی در ادارهی جامعه غافل شویم. این، چیز مهمی است. شما باید رهبران آیندهی انقلاب و کشور را در حوزه بسازید و بپرورانید و فراهم کنید؛ شخصیتهایی که بتوانند #رئیس_جمهور و #وزیر و #نماینده و #نظریهپرداز_سیاسی باشند، کما اینکه شما ملاحظه میکنید، بعد از پیروزی انقلاب، منهای شخص شخیص امام بزرگوار که لایعادل له احد، سهم و نقش معممان و متخرجان حوزه در اداره انقلاب و #مسئولیتپذیری در مسائل آن، چه در قانونگذاریش، چه در قضایش، چه در قوه مجریهاش، و چه در زمینههای سیاسیاش، اگر نگوییم بیشتر است، اقلاً نقشی برابر با غیرحوزویها داشتهاند، اینها متخرجان قبل از انقلابند! به قول آن باغبان قدیمی، کاشتند و ما خوردیم، کاریم و خورند! حوزه در این مدت چه کرده و چه خواهد کرد؟ (۱۳۶۸/۰۹/۰۷)»
ثانیاً جایگاه عظیم حوزه در ارتباط با حاکمیت و نظام اسلامی باید بهخوبی تبیین گردد، ذهنیت الان برخی مردم و حتی برخی دولتمردان این است که حوزه چه میکند و امور کشور چه ربطی به حوزه و روحانیت دارد؟! آیا در برابر این ذهنیت باید عقبنشینی کنیم و از ترس قضاوت نادرست ایشان، دست از رسالت و مأموریت حوزوی خود بکشیم؟! یا باید برای مردم تبیین نماییم که طبق فرمایش امام و رهبری، حوزه مادر و پشتیبان نظام است، انقلاب اسلامی ثمره مجاهده هزار ساله روحانیت بود و ریشه طاغوت و طاغوتیان را از کشور کند و بیرون انداخت اما هنوز در ساختار اجرائی نظام، اندیشهها و شخصیتهای طاغوتی و الحادی حضور دارند که وظیفه حوزه تولید اندیشه، تربیت نیرو و جایگزینی آنهاست و طبق نظر رهبری پستهای اساسی و کلیدی کشور را مانند ریاست جمهوری، وزارت، نماینده مجلس و.... حتیالامکان روحانیت عالم، جهادی و دلسوز بر عهده بگیرند. بنابراین اگر حوزه علمیه با تبیین این جایگاه و منزلت، گزینه مورد نظر خود را میدان آورد و معرفی نماید تا بین عموم مردم و نخبگان شناخته شود، هیچ مسئله نگرانکنندهای وجود نخواهد داشت و برخی مخالفتها و دشمنیها و تخریبها هم طبیعی است و از دشمنان انتظاری غیر از این نیست و ممکن است اذهان عمومی هم تا حدی متأثر از آن باشد... (اگر هم مصلحت این باشد که حوزه رسماً گزینهای را معرفی نکند، ایشان میتواند بدون نظر رسمی حوزه، کاندیدای ریاست جمهوری شود.)