eitaa logo
اطلاع رسانی گرمن
1.5هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
137 فایل
اهداف کانال: - اخبار و رویدادهای روستای گرمن -زنده نگه داشتن یاد شهدا -تبیین منظومه فکری رهبر معظم انقلاب -فعالیت های مرکز نیکوکاری امام رضا (ع)گرمن، وديگرنهادهاوسازمان‌های -مراسمات ملی ومذهبی _جهادتبیین واخبارجهان اسلام ارتباط با ادمین: @ze_ebrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم 📹 سه کلمه حرف حساب 🔻مروری بر #احادیث_سه_کلمه ای امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام 🔷 #قسمت_سوم 🔶باموضوع : #عاق_والدین 🎤با #اجرای : حضرت حجت الاسلام والمسلمین #شیخ_محسن_محمدیان 🔶 #کاری از کانون فرهنگی رسانه ای هشت 📹 #پخش_سحر های ماه مبارک رمضان از #شبکه_سیمای استان سمنان سال۹۸ #رونق_تولید 🇮🇷﷽اطلاع رسانی گرمن درسروش وایتا @z_garmanshahrood
ارسال شده از سروش+: 🔻زنان آگاه، الگوی زن مسلمان را نشان دهند زنان، زنان باسواد، زنان آگاه، زنان بامعرفت، در همه این میدانها بایستی پیشروی کنند؛ الگوی زن را نشان بدهند؛ بگویند زن مسلمان زنی است که هم دین خود را، حجاب خود را، زنانگی خود را، ظرافتها و رقّتها و لطافتهای خود را حفظ میکند؛ هم از حق خود دفاع میکند؛ هم در میدان معنویت و علم و تحقیق و تقرّب به خدا پیشروی میکند و شخصیتهای برجسته‌ای را نشان میدهد و هم در میدان سیاسی حضور دارد. این میشود الگویی برای زنان. ۱۳۷۹/۰۶/۳۰ 🔻برای ترویج حجاب کار تحقیقی و تبلیغی کنید [در مسئله‌ی حجاب] شما با تبلیغات کار کنید. یعنی همان حربه‌ای را که افراد مورد نظر شما برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار میبرند، شما هم به کار ببرید. یعنی شما درباره‌ی حجاب بنشینید واقعاً تحقیق کنید، فکر کنید، از لحاظ دینی هم مثلاً درباره‌اش بحث کنید، یا از بحثهایی که شده استفاده کنید. از لحاظ اجتماعی هم روی همین مسأله‌ی کیفیّت حجاب تکیه کنید؛ به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید؛ آن چیزی که به نظرتان درست است، آن را بگویید؛ این دغدغه را هم که اینها می‌آیند تمایل به حجاب را در دلِ مردم از بین میبرند، نداشته باشید؛ حجاب از بین نمیرود. ۱۳۷۷/۱۲/۰۴ 🔻خانمها را با حجاب و فواید آن آشنا کنید حجاب، ارزشی است منطبق با طبیعت انسان... ممکن است کسانی بی‌خبر و بی‌اطّلاع باشند؛ بایستی اینها را با حجاب آشنا کرد. من در همین سالهای اوّلِ انقلاب به‌وضوح دریافتم که بعضی از زنانی که محجّب هستند و خیلی قدر حجاب را نمیدانند، اینها اصلاً از حکم حجاب و فلسفه‌ی حجاب و فواید حجاب اطّلاعی ندارند؛ یعنی با اینها کمتر صحبت شده است. ۱۳۷۷/۱۲/۰۴ 🔻 اهمیت شرعی و منطقی حجاب را تبیین کنید. آن چیزی که در اساس لازم است و مهمتر از همه است، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن جوان را -که عمده هم خانمهای جوان هستند- با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنی به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است. در ذهن او، استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید. ۱۳۷۷/۱۲/۰۴ 🔻احساس آسایش ناشی از حجاب را بیان کنید دید اسلامی در زمینه‌ی مسائل حجاب، بسیار دید خوب و روشنی است. می‌گویید: «ما با این حجاب، احساس آسایش می‌کنیم و این لباسِ مشارکت ماست»! بله؛ کاملاً تعبیر درست و خوبی است. این، دیدگاهِ کاملاً صحیحی است. این را هرچه بیشتر بیان کنید و بگویید، بهتر است. ۱۳۷۷/۰۷/۱۸ 🔻 مشکل بدحجابی در ادارات را حل کنید در ادارات، خیلی از این خانمها هستند که شما اوّل باید مراقبت کنید، ترتیبی برای وضع حجابشان بدهید. یعنی مقیّد باشند به این‌که حجابشان را حفظ کنند... در محیط کار، رفتارهای جلف زن و مرد نباید وجود داشته باشد. شما اگر در محیط کارتان این رفتارها را مواظبت کنید، کار، بهتر و روانتر انجام می‌گیرد. مشکل بدحجابی، شاید صدی پنجاه، صدی شصتش، همین‌طور حل می‌شود. این را بعید ندانید. غرض، را کنید. ۱۳۷۲/۰۵/۰۷ 🔻 اجازه ندهید توهین کنندگان به حجاب جولان دهند در محیط دانشگاهها، خانمهای دانشجو و استاد باید بکوشند روحیه و فرهنگ اسلامی را ترویج کنند. اجازه ندهید به کسانی -اگر خدای نکرده در دانشگاههای کشور هستند- که نسبت به حجاب اسلامی یا زنان و دانشجویان دخترِ مسلمان بی‌احترامی کنند. اجازه ندهید که اینها بتوانند افکار فاسد را منتشر کنند. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵ [در برخورد با مشکل بدحجابی] گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛ با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن -بکن، نکن- غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم این‌طوری باید عمل شود. ۱۳۸۲/۰۲/۲۲ سال۹۸ 🇮🇷﷽اطلاع رسانی گرمن درسروش وایتا @z_garmanshahrood
🌸کتاب درقیامت () ✅ یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! ♻️فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. 🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. 💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. ♻️اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است. سالها گذشت. 🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. 🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. 💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. ♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا... 🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده... 🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد. حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. 💥تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم. 🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. ✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده. 🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است... پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. 🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. 🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. ⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد.. پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد.... 🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. 💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. ❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. 🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... ✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌دیدم. 💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. ☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! 🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند.. 🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. 🌿از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم. 🌱نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را... حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل! 🌺با لبخندی به من گفت:برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد. 🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! 🔰می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. ⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. 💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد.. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم... یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!! ⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. 🌺این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه.. 🍃ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم.. ادامه دارد ... 🌾 🌸🌾 🌾🌸🌾 🌸🌾🌸🌾 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 @garman_shahrood
اطلاع رسانی گرمن
🗒‌ ‌‌‌‌#وصیت_نامه آسمانی ‌‌#شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 💖 ‌«‌‌‌#قسمت_دوم‌‌» 🌴💫🌴💫🌴 🌸پروردگ
🗒 ‌‌‌‌ آسمانی ‌‌شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 💖‌‌«‌‌‌ » 🌴💫🌴💫🌴 🔸 سارُق، چارُقم پر است از امید به "تو و فضل و کرَم تو" ⚜همراه خود دو چشم بسته آورده ام، که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها یک ذخیره ارزشمند دارد...! و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است...گوهر اشک بر اهل بیت است....گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم..... دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.... ✨💔🌺 💗خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ • نه برای عرضه چیزی دارندو نه قدرت دفاع دارند....• 🔅 اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم....!! •||و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است||• 🌷 وقتی آن‌ها را به سمتت بلند کردم، وقتی آن‌ها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ این‌ها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. 💐🌟 ❣خداوندا! پاهایم سست است.رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از «جهنّم» عبور می‌کند،ندارد... 💠من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک‌تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. 🌺من با این پا‌ها در حَرَمت پا گذارده ام... و دورِ خانه ات چرخیده ام... و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آن‌ها را برهنه دواندم...و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم...!! 🔹و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. 🥀 🌻امیددارم آن‌جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم ها، آن‌ها را ببخشی. خـــ❤️ــــداوندا، « سر من، عقل من، لب‌ من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند... 🇮🇷﷽اطلاع رسانی گرمن در ایتا @garman_shahrood
اطلاع رسانی گرمن
✍️مصاحبه اختصاصی دیده بان قلعه نوخرقان با مدیر محترم کتابخانه عمومی #شهیدمحمدتقی_شریعتی #قسمت_دوم
✍🏻مصاحبه اختصاصی دیده بان قلعه نوخرقان با مدیر محترم کتابخانه عمومی 🔹میزان استقبال عمومی از کتابخانه چگونه است؟ 🔸واقعیت این است که آنطور که باید باشد نیست این در حالی است که این کتابخانه تا حد زیادی، از ظرفیت تامین نیازهای اطلاعاتی مراجعین برخوردار است و همچنین نزدیک مراکز آموزشی است. البته خلوتی کتابخانه ها تقریبا عمومیت دارد و این را سرانه مطالعه در کشور، تائید می کند،اما این نباید مرز های مسئولیت ما را جابجا کند،اگر منافع فرهنگ سازی و هنجار سازی شامل حال همه می شود،پس لازم است که همه در این خصوص سهمی را بپذیرند،مخصوصا مدارس که آینده بچه های مردم به دست آنها سپرده شده است . در گذشته و در سایه مدیریت های بومی و برخی مطالبات ،در این خصوص همکاری های بیشتری را شاهد بودیم. .کتابخانه ها به تنهایی و بدون همراهی این مراکز ،توفیق چندانی ندارند این را از این منظر می گویم که همراهی آنها الزام ایجاد می کند تا دانش آموز در مسیر علاقه به کتاب و مطالعه قرار بگیرد اما کتابخانه ها از این موقعیت الزام، برخوردار نیستند.سوال من این است که اگر امروز ،دانش آموز و دانشجوی ما کتاب نخواند پس چه کسی قرار است کتاب بخواند.مگر قرار نیست آینده این مملکت را این بچه ها اداره کنند؟مگرنباید از سواد کافی برخوردار باشند؟ با این وضع ،کارکرد کتاب و تبعات مثبت آن دارد تمام می شود و یکی باید این پادشاه لخت را فریاد بزند. 🔹به نظر شما دلایل آن چیست؟ 🔸 دلایل متفاوتی دارد ،صرف نظر از مشکلات اقتصادی،ارتباط با تکنولوزی و دنیای مجازی از قبیل ماهواره و اینترنت و گوشیهای همراه و گستردگی ظرفیتهای آنها ،بیشترین تاثیر را در کم رنگ شدن کتاب و مطالعه داشته اند. اما بهترین حالت ایجاد تعادل است.تا ضمن عقب نماندن از حوزه تکنولوژی .اهمیت حوزه کتاب و مطالعه هم حفظ شود.ضمن اینکه استفاده افراطی از جنبه های بی محتوای فضای مجازی،مثل استفاده از قطار شهر بازی است که شما را سرگرم می کند اما به جایی نمی رساند و نهایتا نیز باعث تخلیه انرژی مادی و معنوی شما می شود. البته مسایل دیگری هم هست.مثلا والدینی که خودشان کتاب نمی خوانند و بچه ها نمی بینند ،آن بچه چگونه به کتاب علاقه مند شود؟ یا وقتی که میزان مراجعه معلمین و مدیران مراکز آموزشی و مجموعه شان ،اغلب موردی ،مناسبتی و محدود است و به گرفتن چند فیلم و عکس، خلاصه می شود ،شما از دانش آموزان آن مجموعه ،و میزان علاقه مندی شان به کتاب و کتابخوانی چه توقعی دارید ؟ما منکر برخی از محدویت ها نیستیم اما باید اراده و وفاقی شکل بگیرد که این محدویت ها به نفع مردم مرتفع شود،چرا که حتی قانون هم در مواردی ،باز تفسیر خودش را دارد.اینکه بعضا مدیر یا معلمی سال تا سال پایش به کتابخانه نرسد این با هیچ واژه ای قابل توجیه نیست و نتیجه این می شود که دانش آموز هم تحت آموزش نوع و نحوه استفاده از کتابخانه و الزامات آن قرار نگیرد و از مواهب کتابخانه بطور باید و شاید بهره مند نگردد ..همانطور که این عدم آموزش و آشنایی گاها، مشکلاتی را در مسیر خدمات دهی کتابخانه ایجاد می کند .کتابخانه ها و مدارس رسالت فرهنگی مشترکی دارند که اگر خدمات یکدیگر را پوشش دهند یقینا نتایج ممتاز تری نصیب جامعه می شود.کار ما بزودی تمام می شود اما آنچه می ماند میزان موثر بودن و میزان منزلتی است که این رهگذر نزد حافظه جمعی جامعه کسب می کنیم. به قول شاعر: زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به جا ست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد. .... 🇮🇷🌴🇮🇷🌴🇮🇷 🇮🇷﷽ اطلاع رسانی شاهرود در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/garman_shahrood