خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_شصتوسوم او هنوز مجروح بود مجبور بود یک جا بایستد. اما خیلی خ
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_شصتوچهارم
تو هم اینجا نشستی و چشمت به آسمانه که کفترهایت چه میکنند؟
فردای آن روز همه کبوترها را رد کردم و عازم جبهه شدم.
از آن ماجرا سالها گذشت حالا که کارشناس مسائل آموزشی هستم میفهمم که ابراهیم چقدر دقیق و صحیح کار تربیتی خود را انجام میداد. او چه زیبا امر به معروف و نهی از منکر میکرد.
ابراهیم انقدر زیبا عمل میکرد تا الگویی برای مدعیان امر تربیت بود.
آن هم در زمانی که هیچ حرفی از روشهای تربیتی نبود
نیمه شعبان بود با ابراهیم وارد کوچه شدیم چراغانی کوچه خیلی خوب بود بچههای محل انتهای کوچه جمع شده بودند
وقتی به آنها نزدیک شدیم همه مشغول ورق بازی و شرطبندی بودند!
ابراهیم با دیدن آن وضعیت خیلی عصبانی شد اما چیزی نگفت من جلو آمدم و آقا ابراهیم را معرفی کردم و گفتم: ایشان از دوستان بنده و
قهرمان والیبال و کشتی هستند
بچهها هم با ابراهیم سلام و احوالپرسی کردند. بعد طوری که کسی متوجه نشود ابراهیم به من پول داد و گفت برو سریع ده تا بستنی بگیر و بیا آن شب ابراهیم با تعدادی بستنی و حرف زدن و گفتن و خندیدن با بچههای محل ما رفيق شد.
در آخر هم از حرام بودن ورق بازی گفت وقتی از کوچه خارج میشدیم
تمام کارتها پاره شد، و در جوب ریخته شده بود
✍ادامه دارد...⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
سید رضی جامع نهج البلاغه
پس از مرگ مادرش گفت:
"بعد از این با ڪدام دست بلاها را رد ڪنم؟"
این که گناه نیست 21.mp3
4.96M
#این_که_گناه_نیست 21
تعریف ڪردنِ گناه(جز در نزد یه مشاور امین)؛
خودش یه گُناهِ بزرگه!
گناهان تو، یا گناهان دیگران
یه رازه...بین خدا و بنده اش!
به ڪسی جز خدا هم، ربطی نداره
این که گناه نیست 22.mp3
5.28M
#این_که_گناه_نیست 22
▫️تمرین ڪن؛ مثل خدا ستار بشی!
اگه عیبی رو دیدے؛
روش پرده بنداز و فراموشش ڪن!
نه اینڪه این عیب رو،
به دیگــران هم تعمیم بدے...
💢نگــو؛ این ڪه گناه نیست
این که گناه نیست 23.mp3
4.78M
#این_که_گناه_نیست 23
✴️میدونی؛
بزرگترین ویروسی ڪه میتونه روحتـو نابود ڪنه، چیه؟
اینه ڪه خطایی،درنظرت ڪوچڪ باشه،
و از انجامِش، نگران نباشی❗️
قطره قطره جمع گردد
وانگهی دریا شود
این که گناه نیست 24.mp3
4.77M
#این_که_گناه_نیست 24
✅رفاقت با خدا، و لقمهے حرام
اصلاً توے یڪ ظرف جا نمیگیرن!
وجود تو،
یا جاے خداست، یا جاے لقمه حرام❗️
اول ظرفِ وجودت رو پاڪ ڪن!
خدا خودش درُ وا میڪنه و میاد
این که گناه نیست 25.mp3
4.54M
#این_که_گناه_نیست 25
✴️بجاے اینڪه زیاد زحمت بڪشی،
سعی ڪن زحمتهات رو هدر ندے!
❌اشتباهاتی ڪه روے هم جمع میشه،
و تو نسبت بهشون بی توجه هستی،
ذره ذره، زحمتاتو نابود میڪنه
هدایت شده از خودسازے و تࢪڪ گناھ
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_شصتوچهارم تو هم اینجا نشستی و چشمت به آسمانه که کفترهایت چه
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_شصتوپنجم
برخورد صحیح
راوی: جمعی از دوستان
از خیابان ۱۷ شهریور عبور میکردیم.
من روی موتور پشت سر ابراهیم بودم.
ناگهان یک موتور سوار دیگر به سرعت از داخل کوچه وارد خیابان شد.
پیچید جلوی ما و ابراهیم شدید ترمز کرد.
جوان موتور سوار که قیافه و ظاهر درستی هم نداشت.
داد زد: هوُ! چه کار میکنی؟ بعد هم ایستاده و عصبانیت ما را نگاه کرد!
همه میدانستند که او مقصر است من هم دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قوی پایین بیاید و جوابش را بدهد
ولی ابراهیم با لبخندی که بر روی لب داشت در جواب عمل زشت او گفت:
سلام خسته نباشید! موتور سوار عصبانی یک دفعه جا خورد.
انگار توقع چنین برخوردی را نداشت. کمی مکث کرد و گفت: سلام، معذرت میخوام شرمنده.
بعد هم حرکت کرد و رفت.
ما هم به راهمان ادامه دادیم.
ابراهیم در بین راه شروع به صحبت کرد سوالاتی که در ذهنم ایجاد شده
بود را جواب داد.
دیدی چه اتفاقی افتاد؟ با یک سلام عصبانیت طرف خوابید.
تازه معذرت خواهی هم کرد.
حالا اگر من میخواستم داد بزنم و دعوا کنم جز اینکه اعصاب و اخلاقم را به هم بریزم هیچ کار دیگری نمیکردم.
✍ادامه دارد...
شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_شصتوپنجم برخورد صحیح راوی: جمعی از دوستان از خیابان ۱۷ شهری
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_شصتوششم
روش امر به معروف و نهی از منکر کردن ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود. ـ
اگر میخواست بگویید که کاری را نکن سعی میکرد غیر مستقیم بگوید.
مثلاً دلایل بدی آن کار را از لحاظ پزشکی، اجتماعی و غیره اشاره میکرد
تا شخص خود به نتیجه لازم برسد.
آنگاه از دستورات دین برای او دلیل میآورد.
یکی از رفقای ابراهیم گرفتار چشم چرانی شده بود مرتب به دنبال اعمال و رفتار غیر اخلاقی میگشت
چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهر کردن نتوانسته بودند رفتار او را عوض کنند.
در آن شرایط کمتر کسی آن شخص را تحویل میگرفت.
اما ابراهیم خیلی با او گرم گرفته بود!
حتی او را با خود به زورخانه میآورد
و جلوی دیگران خیلی به او احترام میگذاشت.
مدتی بعد ابراهیم با او صحبت کرد.
ابتدا او را غیرتی کرد و گفت: اگر کسی به دنبال مادر و خواهر تو باشد و آنها را اذیت بکند تو چه میکنی؟
آن پسر با عصبانیت گفت: چشماشو در میآورم
ابراهیم خیلی با آرامش گفت: خب پسر تو که برای ناموس خودت انقدر غیرت قائل هستی
چرا همان کار اشتباه را انجام میدی؟ بعد ادامه داد
ببین اگر هر کسی به دنبال ناموس دیگری باشد جامعه از هم میباشد و سنگ روی سنگ بند نمیشود.
بعد ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد.
حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را گفت که فرموند:
(چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید).
بعد هم دلایل دیگری آورد و آن پسر تایید میکرد.
بعد هم گفت تصمیم خودت را بگیر
اگر میخواهی با ما رفیق باشی
باید این کارها را ترک کنی.
✍ادامه دارد...⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»