'𖥸 ჻
𖥸 #بـشیـممثـلشهـدا' 𖥸
به شوخی به یڪی از دوستانم گفتم:
من ٢٢ ساعت متوالی خوابیدهام!
گفت: بدون غذا؟!
همین سخن را به دوست دیگرم گفتم:
گفت: بدون نماز؟!
و اینگونه خداے هرڪس را شناختم...(:❤️
#شهیدچمران🌱
『 @gasedaak 』
۲ بهمن ۱۴۰۱
خاطرهاے از همسر #شهیدچمران🌹
_ یڪ هفته بود ڪه مادرم را در بیمارستان
بسترے ڪردیم. مصطفی به من سفارش ڪرد
ڪه “شما بالاے سر مادرتان بمانید و حتی
شبها رهایش نڪنید.” من هم این ڪار را ڪردم.
وقتی حال مادر بهتر شد و از بیمارستان
ترخیص شد، به خانه آمدیم و من،
دو روز دیگر هم پیش او ماندم.
یادم هست روزے ڪه مصطفی آمد دنبالم،
قبل از این ڪه ماشین را روشن ڪند، دست مرا
گرفت و بوسید. میبوسید و همانطور با گریه
از من تشڪر میڪرد! من با تعجب گفتم:
“براے چی مصطفی؟!”
گفت: “این دستی ڪه این همه روز،
به مادرش خدمت ڪرده براے من مقدس است
و باید آن را بوسید.”گفتم: “از من تشڪر
میڪنید؟! خب این ڪه من خدمت ڪردم مادر من بود، مادر شما نبود ڪه این ڪارها را میڪنی!!”
گفت “دستی ڪه به مادرش خدمت میڪند
مقدس است و ڪسی ڪه به مادرش خیر ندارد
به هیچ ڪس خیر ندارد. من از شما ممنونم ڪه با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت
ڪردید.” هیچوقت یادم نرفت ڪه براے او
این قدر ارزش بوده ڪه من به مادر خودم خدمت ڪردم..
@gasedaak
۱۵ اسفند ۱۴۰۱