خودسازے و تࢪڪ گناھ
💢 💢 💢 💢 ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_پنجاهُنهم در فتح المبین وقتی ابراهیم مجر
☀️ ☀️ ☀️
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_شصتم
تابستان شصت و یک
راوی:مرتضی پارسائیان
ابراهیم در سال ۱۳۶۱ که به خاطر مجروح شدن تهران بود پیگیر مسائل آموزش و پرورش شد
در دورههای تکمیلی ضمن خدمت شرکت کرد،
همچنین چندین فعالیت و برنامه فرهنگی را در همان دوران کوتاه انجام داد.
با عصای زیر بغل از پلههای اداره کل آموزش و پرورش بالا و پایین میرفت.
آمدم جلو و سلام کردم گفتم: آقا ابراهیم چی شده اگر کاری داری بگو من انجام بدم.
گفت نه کار خودمه بعد به چند اتاق رفت و امضا گرفت.
کارش تمام شد میخواست از ساختمان بیرون برود.
پرسیدم: این برگه چی بود چرا انقدر خودت را اذیت کردی؟
گفت: یه بنده خدا دو سال معلم بود
اما هنوز مشکل استخدام داره. کار او را انجام دادم.
گفتم: از بچههای جبهه است!؟
گفت: فکر نمیکنم. اما از من خواست برایش این کار را انجام دهم من هم دیدم این کار از من ساخته است برای همین آمدم.
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd