eitaa logo
خودسازے و تࢪڪ گناھ
1.8هزار دنبال‌کننده
688 عکس
813 ویدیو
46 فایل
https://eitaa.com/joinchat/2173240167C847a1cc6ec گروه پاسخ به سؤالات شرعی خانمها‌ ⚘💙 ﷽ ✍پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم: گنهڪارے ڪه به رحمتِ خدا اميدوار است از عابدِ مأيوس، به درگاهِ خدا نزديڪتر است ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_سوم ڪشتي راوے: برادران شهيد هنوز مدتي از حضور ابراهيم د
✨🌱✨🌱✨🌱✨ وليعهد برگزار مي شد و جوايز هم توسط او اهداء شده. براے همين ابراهيم در مسابقات شرڪت نڪرده بود. ســال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها شرڪت ڪرد و قهرمان شد. همان سال در وزن ۶۲ ڪيلو در قهرماني باشگاه هاے تهران شرڪت ڪرد. در ســال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشــگاه ها وقتي ديد دوست صميمي خودش در وزن او، يعني ۶۸ ڪيلو شــرڪت ڪرده، ابراهيم يڪ وزن بالاتر رفت و در ۷۴ ڪیلو شرڪت ڪرد. در آن ســال درخشش ابراهيم خيره ڪننده بود و جوان ۱۸ ساله، قهرمان ۷۴ ڪيلو آموزشگاه ها شد. تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوے و بلند خود باعث شده بود ڪه به ڪشتي گيرے تمام عيار تبديل شود. صبح زود ابراهيم با وســائل ڪشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جائي مي رفت دنبالش بوديم! تا اينڪه داخل ســالنِ هفت تيــرِ فعلي رفت. ما هم رفتيم توے ســالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات ڪشتي آغاز شد. آن روز ابراهيــم چند ڪشــتي گرفت و همه را پيروز شــد. تا اينڪه يڪ‌دفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشــاگرها تشويقش مي ڪرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد. گفت: چرا اومديد اينجا !؟ گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم ڪجا میرے. بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاے شما نيست. زود باشين بريم خونه بــا تعجب گفتم: مگه چي شــده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشــين، پاشين بريم خونه. ✍ادامه دارد.... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
✅گناه نکنید ✍ (ره): از ما عمل چندانی نخواسته اند، مهمتر از عمل ڪردن عمل نڪردن است. تقوا یعنی عمل گناه را مرتڪب نشدن، همه می‌پرسند چه ڪار ڪنیم؟ من می‌گویم: بگویید چه ڪار نڪنیم؟ و پاسخ این است: گناه نڪنید... 📚در محضر بهجت
💌 🌹‌شهـــید سجاد زبرجدی: شما چهل روز دائم‌الوضو باشید خواهید دید ڪه درهاے رحمت خداوند چگونه یڪ به یڪ در مقابل شما باز خواهد شد..! نمازهاے واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید ڪه چگونه درهاے خداوند در مقابل شما باز خواهد شد..! سوره واقعه را هر شب یڪ مرتبه بخوانید خواهید دید ڪه چگونه فقر از شما روے برمی‌گرداند..! انسان اگر می‌خواهد به جایی برسد با نماز شب می‌رسد...! نشـر پـیام‌ صـدقه‌ جـاریه‌ است💯 🌺 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
💠 آیت الله تهرانی (ره) : ♨️یڪی از علّت‌هایی ڪه ما توفیق سحر خیزے نداریم و در وقت آن سنگین هستیم و گویا گوش‌هایمان صدای مَلَڪ منادے را ڪه همه‌ے اولیاء الله را بیدار می‌ڪند نمی‌شود.... 👈 این است ڪه روح و قلب ما به خاطر دو مسأله سنگین می‌شود؛ و به وقت سحر نمی‌تواند برخیزد و به ملاقات یار پر بزند‌ و لذّت عبادت را نمی‌چشد👇👇 یڪی از آن دو عامل ، ⬅️ لغو و لهو و زیاد حرف زدن است؛🤐 و دیگرے ڪه خیلی انسان را سنگین می‌ڪند، ⬅️غیبت ڪردن است.😶 من عیناً دیدم ڪه غیبت روز ، توفیق سحرخیزے را از انسان سلب می‌ڪند. 📚 پندهای آسمانی/ ص ۱۸۸
•° خدایا _⇜چنان ڪن ڪه از چیزهاے_   _⇜ارزشمند زندگیم ،_     _⇜ جانم اولین چیزے باشد_      _⇜ڪه از من میگیرے_ ツ •          ❥✦✧✿❀♥❀✿✧✦❥
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_چهارم وليعهد برگزار مي شد و جوايز هم توسط او اهداء شده. بر
✨🌱✨🌱✨🌱✨ همينطور کــه حرف مي زد بلندگو اعلام کرد: کشــتي نيمه نهائي وزن ۷۴ کيلو آقايان هادي و تهراني. ابراهيم نگاهي به ســمت تشــک انداخت و نگاهي به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک. ما هم حسابي داد مي زديم و تشويقش مي کرديم . مربــي ابراهيم مرتب داد مي زد و مي گفت كه چه کاري بکن. ولي ابراهيم فقط دفاع مي کرد. نيــم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي که خيلي عصباني شده بود داد زد: ابرام چرا کشتي نمي گيري؟ بزن ديگه. ابراهيــم هم با يك فن زيبــا حريف را از روي زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشك کوبيد. هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلي عصباني بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتي در راه برگشت صحبت مي کرديم گفت: آدم بايد ورزش را براي قوي شدن انجام بده، نه قهرمان شدن. من هم اگه تو مسابقات شركت مي كنم مي خوام فنون مختلف رو ياد بگيرم. هدف ديگه اي هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟! بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اينه که آدم بشيم. آن روز ابراهيم به فينال رســيد. اما قبل از مســابقه نهائــي، همراه ما به خانه برگشت! او عملا ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را مي گفت: «ورزش نبايد هدف زندگي شود.» ✍ادامه دارد... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_پنجم همينطور کــه حرف مي زد بلندگو اعلام کرد: کشــتي نيمه
✨🌱✨🌱✨🌱✨ قهرمان راوی:حسین الله کرم مسابقات قهرماني ۷۴ کيلو باشگاه ها بود. ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب تمرين کرده بود. اکثر حريف ها را با اقتدار شکست داد. اگر اين مســابقه را مي زد حتماً در فينال قهرمان مي شــد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد! آن ســال ابراهيم مقام سوم را کســب کرد. اما سال ها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف مي کــرد. همه ما هم گوش مي کرديم. تا اينکه رســيد به ماجراي آشــنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر مي گردد به نيمه نهائي کشتي باشگاه ها در وزن ۷۴ کيلو، قرار بود من با ابراهيم کشتي بگيرم. اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض مي کرد! آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه مي شه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد. او هم نگاهي به من کرد. َنفَس عميقي کشــيد وگفت: آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً آسيب ديد. ✍ادامه دارد... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
به شوخی به یڪی از دوستانم گفتم : من ۲۲ساعت متوالی خوابیده ام ! گفت : بدون غذا؟! همین سخن را به دوست دیگرم گفتم ; گفت: بدون نماز؟! و این گونه بود خداے هر ڪس را شناختم....‌ ➖➖➖➖ بِدْوْنِـــ تَرڪـ‍ــِ گُــن‍َاهــ اِنـــتِظٰــار بیـــ مَعْناٰســتْ.
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_ششم قهرمان راوی:حسین الله کرم مسابقات قهرماني ۷۴ کيلو باشگ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ به ابراهيم که تا آن موقع نمي شــناختمش گفتم: رفيق، اين پاي من آســيب ديده. هواي ما رو داشته باش. ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چَشم. بازي هاي او را ديده بودم. توي كشــتي اســتاد بود. با اينکه شــگرد ابراهيم فن هائي بود که روي پا مي زد. اما اصلا به پاي من نزديک نشد! ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به فينال رفتم. ابراهيم با اينکه راحت مي تونســت من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد. بعد ادامه داد: البته فكر مي كنم او از قصد كاري كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت. ولي من خوشــحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل خودمون بود. فکر مي کردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن. اما توي فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آســيب ديــده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديده ام. خدا را هم شکر مي کنم که چنين رفيقي نصيبم کرده. صحبت هايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبت هايش فکر مي کردم. يادم افتاد در مقر ســپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند: «ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي» ✍ادامه دارد... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
وصیت شهید بہ ڪودڪش☘ محمد زندگے ڪن براے مهدے🧡 درس بخوان براے مهدے💛 محمد، ورزش ڪن براے مهدے💚 من تو را از خدا براے خودم نخواستم 💔 تو را از خدا خواستم براے مهدی ✨          ˹❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎ •┈┈••••✾••••┈┈
💢در اسناد لانه‌ےجاسوسی نامه‌اے هست ڪه در قسمتی از اون حزب‌اللهی‌ها رو اينطور توصیف می‌ڪنه: اونها ڪسانی هستند ڪه اگر رهبرشون بهشون بگه به ڪره‌ے ماه برید نمی‌پرسند چطور بریم بلڪه می‌پرسند کِی بریمツ😎 •┈┈••••✾••••┈┈• ˹❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎❥︎ •┈┈••••✾••••┈┈•
✍ نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودڪی اصفهانی آمد و گفت : سه قفل در زندگی‌ام وجود دارد و سه ڪلید از شما می‌خواهم! قفل اول این است ڪه دوست دارم یڪ ازدواج سالم داشته باشم ، قفل دوم اینڪه دوست دارم ڪارم برڪت داشته باشد و قفل سوم اینڪه دوست دارم عاقبت‌ بخیر شوم. ✍ شیخ نخودڪی فرمود : 👌 براے قفل اول ، نمازت را اول وقت بخوان. 👌 براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. 👌 و براے قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان! 🌷جوان عرض ڪرد: سه قفل با یڪ ڪلید؟! شیخ نخودڪی فرمود : نماز اول وقت شاه‌ڪلید است. اَلَّلهُم‌ عجِّل‌‌ لِوَلیِڪَ‌‌ الفرَج ❥︎❥︎❥︎❥︎ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_هفتم به ابراهيم که تا آن موقع نمي شــناختمش گفتم: رفيق، اي
✨🌱✨🌱✨🌱✨ پورياے ولی راوے: ايرج گرائي مسابقات قهرماني باشگاه ها در سال ۱۳۵۵ بود. مقام اول مسابقات، هم جايزه نقدے مي گرفت هم به انتخابي ڪشــور می‌رفت. ابراهيم در اوج آمادگي بود. هرڪس يڪ مسابقه از او مي ديد اين مطلب را تأييد می‌ڪرد. مربيان مي گفتند: امسال در ۷۴ ڪيلو ڪسي حريف ابراهيم نيست. مسابقات شروع شــد. ابراهيم همه را يڪي يڪي از پيش رو برمي‌داشت. با چهار ڪشتي ڪه برگزار ڪرد به نيمه نهائي رسيد. ڪشتي ها را يا ضربه می‌ڪرد يا با امتياز بالا مي ُبرد. به رفقايم گفتم: مطمئن باشــيد، امسال يه ڪشتي گير از باشگاه ما میره تيم ملي. در ديدار نيمه نهائي با اينڪه حريفش خيلي مطرح بود ولي ابراهيم برنده شد. او با اقتدار به فينال رفت. حريف پاياني او آقاے «محمود.ك» بود. ايشان همان سال قهرمان مسابقات ارتش هاے جهان شده بود. قبل از شروع فينال رفتم پيش ابراهيم توے رختڪن و گفتم: من مسابقه هاے حريفت رو ديدم. خيلي ضعيفه، فقط ابرام جون، تو رو خدا دقت ڪن. خوب ڪشتي بگير، من مطمئنم امسال برا تيم ملي انتخاب مي شي. مربي، آخرين توصيه ها را به ابراهيم گوشــزد می‌ڪرد. در حالی‌ ڪه ابراهيم بندهاے ڪفشش را مي بست. بعد با هم به سمت تشڪ رفتند. ✍ادامه دارد.... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم