eitaa logo
غزه آری کربلا گشته
112 دنبال‌کننده
99 عکس
204 ویدیو
0 فایل
🇵🇸 راه قدس‌ از کربلای غزه واگشته‌ #خبر #نگاره #غزه 📎 @fatherevayat سرای هنر و اندیشه(سُها)
مشاهده در ایتا
دانلود
غزه آری کربلا گشته
. عرفات غزه 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 ترو خدا به هر دینی عرفات کدومه عرفات واقعی اینجا بیابان های حجاز نیست این‌ها پول ندادند و از زیر کولر با خیال راحت راهی بیابان نشدند این‌ها وااااااای مگه میشه گفت این صحنه رو بیابون نشینان خدا رو ببینید این‌ها بلیط برگشت نگرفتند حج مصنوعی ما کجا بخدا رسول الله وسط اینها نشسته است اینها در صدر اسلام و در صدر مسلمینند وای خلوت بیابان عرفات رو ببینید و بشناسید مسلمانیمان را همه‌مان را در یک کفه بگذارند مسیحیت مسیحی‌ها را هرچه هست را بریزید روی یک ترازو و ضرب در هزار کنید و بگذارید روی میزان و یکی از این هخیمه‌ها را هم بی‌آبرو می‌شویم این خیمه‌های سبز سمت راست که چراغ دارند چقدر مثل خیمه‌ی امام حسین در کربلاست این ایستادگی در برابر همه‌ی کفر وای که مردم غزه چه ساختند با دست‌هایشان یا لیتنی کنا معکم دعا کنید و ما را نه از دست دشمن که از دست دین‌داری مسخره مان نجات دهید چه کهکشانی روی زمین بپا کرده اید چه زمینی برای من دعا کنید چقدر زیبایید چقدر بزرگید چقدر خواستنی هستید همه‌ی ادیان باید بخدای شما ایمان بیاورند احساس می‌کنم صدای یارب یارب در هوای شبتان پیچیده است یا نه حرف های دور همی شما برای خدا از نقل و نبات ذکر شیرین تر است هان فهمیدم چه بگویم خدا نشسته است و یک دل سیر تماشایتان می‌کند و مباهات می‌کند به شما و ناز می‌کند الحمدلله ملائکه ذکر می‌گویند از خوش‌حالی خدا شما آنها را به شور آورده‌اید تا باز ذکر بگویند و حیران بمانند و از تماشایتان سیر نشوند به به خوش بحالتان هربار این تصویر یادم میاد دلم می‌خواد از شگفتی و تعجب دو دستی توی سرم بزنم 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. عرفات غزه 🇵🇸 @gaze_karbala
‌. 🖋 اینجا مناست؟ عرفات است؟ شبهای کربلاست؟ خیمه گاه است؟ اینجا کجایِ عالَم است؟ اینجا شبهای تنهاییِ غزّه است آنجایی که فقط تو هستی و خدا همانجا که حسین بن علی پرده ی حجاب کشیدند و فرمودند: من پرده ی حجاب کشیدم به حالتی هر کس که میرود، برود بی خجالتی فردا قرار است که تنها آنهایی که قبله ی قلبشان حسین بن علی است بمانند تا کربلا قبله ی آزادگان عالم شود آری اینجا قبله گاه اول مسلمانان است اینجا همان قبله گاهی است که بهانه های بنی اسرائیلی از مسلمانان گرفت و امروز رشادتهای غزّه قبله ی دیگری به پا کرد همانطور که حرم سرّ سیدالشهدا قبله گاهِ آزادگان جهان شد‌ آی ی عزیزم روزی چند مرتبه سوی تو مایلم 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. 🖋 #نقطه‌ی_جیم ترو خدا به هر دینی عرفات کدومه عرفات واقعی اینجا بیابان های حجاز نیست این‌ها پو
. ‌ ‌تا طفلی میگه آب گریه‌م می‌گیره من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره همیشه وقتی «بابا آب داد»و می‌خونم توو کتاب گریه‌م میگیره تا می‌بینم که بانویی به بچه‌ش میگه:« مادر بخواب!» گریه‌م میگیره اگه مردی جلو روی عیالش بمونه بی‌جواب گریه‌م میگیره حساب تا می‌کنم آبی که نوزاد می‌نوشه، بی‌حساب گریه‌م میگیره گلوی طفل شش ماهه چقدره؟! می‌پرسم، از جواب گریه‌م میگیره‌ ‌ 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آتش سوزی در تل آویو در نتیجه پرتاب راکت های مقاومت فلسطین از غزه در آغاز سال جدید ۲٠۲۴ @gazae_karbala
11.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. تصاویری از موشکباران سنگین تل آویو در اولین دقایق سال ۲٠۲۴ گردانهای قسام شاخه نظامی حماس تصاویری از موشکباران گسترده تل آویو در اولین دقایق سال نو میلادی را پخش کرد. 🇵🇸 @gaze_karbala
35.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. نسیم عشق دل دریایی ما را نیز به تلاطم کشانده است... سکون صفت مرداب است و حرکت نشانه حیات. این کدام نسیم است و از کدام جنت قدس وزیدن گرفته... هر چه هست طوفان نزدیک است. دنیا وارونه است و دیوانه‌ها و قداره بندها بر آن حاکمیت دارند اما چه غم که صالحین و مستضعفین وارث زمین خواهند بود و طلیعه آن از هم اکنون در انقلاب اسلامی ایران ظهور یافته است... 🎥...بشارت باران... @soha_sima @gaze_karbala
هدایت شده از  جیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خبرنگار فلسطینی پس از جان‌باختن همکارش، روی آنتن زنده جلیقه خبرنگاری را کنار گذاشت 🔹‌️این خبرنگار گفت: این‌ها صرفا یک نماد هستند و بود و نبودشان فرقی ندارد و نمی‌توانند از جان ما در برابر حملات اشغالگران محافظت کنند! ما همه اینجا منتظریم نوبتمان برسد و یکی‌یکی به شهادت برسیم.
غزه آری کربلا گشته
🔴خبرنگار فلسطینی پس از جان‌باختن همکارش، روی آنتن زنده جلیقه خبرنگاری را کنار گذاشت 🔹‌️این خبرنگار
🖋 رفیق من پیش از آنکه پرکشد خبرنگار بود خبر چو طفل بود و او چو دایه‌اش خبر چو صید و او صبح و شب پیِ شکار بود نه یک خبرنگار دست چندم و نه یک رفیقِ نیمه راه برای من برادری قدیمی و رفیق روزگار بود رفیق بیست‌ساله‌ام خبرنگار بود سکوت تا که سایه‌وار می‌دوید میان کوچه‌ها درون خانه‌ها زبان که می‌گرفت بین ترس‌ها فلاش دوربین او چو مه‌شکن چراغِ شامِ تار بود الغرض خبرنگار بود و صید او خبر پرنده‌ی خیال و فکر او نداشت لانه‌ای مگر میانِ حادثه، خبر ذکر او خانواده‌اش گفته‌اند پیش از این صبح و شام وقت شام، درون رخت‌خواب بین خواب الهی الوطن و یا که یا وطن و یا وطن بگذرم حکایتی است اینکه عاقبت هرکسی به هر چه زل زده است شبیه و مثل آن، بلکه مثل سایه‌اش شده است حکایتی است گفته‌اند: دوست مثل یار می‌شود تکیه‌ی کلام و لحن او تکان دست‌ها و دست‌خط او مذاق او مزاج و حمل بر مبالغه اگر نمی‌شود چهره‌اش، راه رفتنش، سلیقه‌اش آه آدمی عجیب آفریده‌ای است! نقش‌ها پیش پای او و او خوب اهل بازی‌ است آب بیند او اگر عجب شناوری است شبیه هر کسی است جز خودش شبیهِ نقش‌هاست ! پشت هم راه می‌رود با خودش حرف می‌زند دائما نقشه می‌کشد نقشه‌های گونه‌گون و رنگ‌رنگ گاه شاعری است گاه شاهدی است بگذریم ... رفیق من عکس می‌گرفت متن می‌نوشت بین کار ناگهان گریه‌اش گرفت گفتمش که چیست ماجرا ؟ هیچ جز سکوت خیره مانده بود روی یک خبر خبر: باز هم شهید چشم‌های خیس اشک او پر از سوال خبر شهادتِ شهید و او خبرنگار داد زد: خبر! یا که نه گر چه او داد زد خبر ولی مراد او همان ای وطن خوب می‌شناسمش ای وطن ! چرا ؟ چقدر فاصله است بین ما؟ چرا مرا نمی‌برند مثل تو بروی دست‌ها؟ تن تو زخمی و هنوز سالمم وطن اگر که می‌روی ... درنگ کرد و باز گریه کرد گلوله می‌خوری و من ... لباس از تنش برون فکند و زد کلاه بر زمین و رفت و آخرش ... رفیق من شهید گشت و من خبرنگار ... خبر شهادت رفیق من درون خانه‌اش و یا همان وطن @gaze_karbala
هدایت شده از  جیم
24.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهید حزب‌الله: پسرم را به حضرت زهرا سپردم ▪️پدر شهید: مانند مولایش، سرش از تن جدا شد 🔹خبرنگار تسنیم در لبنان با حضور در خانه «شهید بلال عبدالله ایوب» با مادر، خواهر و بستگان وی گفتگو کرد. در این پرتره، تصاویر اختصاصی از سخنان پدر شهید در زمان تدفین و هم‌چنین وصیت‌نامه تصویری شهید منتشر می‌شود. 🔹«شهید بلال عبدالله ایوب» (علی حیدر) از ساکنان روستای یحفوفا در منطقه «بقاع» لبنان است که در تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان شهید شد. 🔹این فیلم با تأکید مادر شهید آغاز می‌شود: من جان فرزندم را به حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب کبری (س) تقدیم کردم. 🔹مادر شهید در مورد نحوه شهادت فرزندش می‌گوید: یکی از همرزمان، تعریف می‌کرد؛ پسرت در درگیری‌های مرزی با اشغالگران در حال امدادرسانی و مداوای رزمنده‌ای بنام «حلانی» بود که خبر می‌رسد چند نفر را اشغالگران مجروح کرده‌اند. بلال بعد از پانسمان اولیه حلانی، دوستانش را رها می‌کند تا به کمک رزمندگانی برود که زخمی شده‌اند. او یکی از مجروحین را به آمبولانس می‌آورد؛ اما این آخرین صحنه حیات بلال بود همین جا شهید شد.
غزه آری کربلا گشته
مادر شهید حزب‌الله: پسرم را به حضرت زهرا سپردم ▪️پدر شهید: مانند مولایش، سرش از تن جدا شد 🔹خبرنگا
🖋 دیشب نمی‌دانم و یا شاید پریشب بود به‌سوی خانه‌مان می‌رفتم و جای خیابان کوچه‌ها یا هر چه نامش جاده یا راه است در فکرهایم غوطه‌ور بودم گهگاه برق یک اندیشه چون لبخند بر کنج لب‌هایم می‌آمد پدید و می‌درخشیدند چشمانم راه روشن بود و مقصد پیش از این گفتم بسوی خانمان تنها میان فکرهایم راه می‌رفتم دلم گرم از تماشای دوباره دیدن لبخند مادر بود بسان آبشاری بین آغوشش فرو می‌ریختم در بین دستانش گرم می‌کردم دستان سرد و صورت یخ‌کرده‌ام را سلام ای نازنینم ای‌فدایت جسم و هم‌جانم ای فدایت جان و هم عمرم کجا بودی ؟ چرا دیر آمدی!؟ گفتم: نمی‌دانم دلم پیش تو بود اما از این دوری پشیمانم راستی مادر ! جان مادر؟ چرا این برگ زرد خانه‌مان کوچک قناری این خوش‌آواز و قرین زندگانی‌مان رها کرده سرودش را نمی‌‌خواند چرا دیگر سرود دل‌نشینش را؟ و مادر گفت با صدایی غم‌گرفته: دیشب یا پریشب گربه‌ای انگار نشانش داده با نفرت تیزیِ دندان نیش و پنجه‌‌هایش را و از جایی نمی‌دانم کجا جستی زده چالاک و محکم بروی لانه‌اش کوبیده دستش را و آن کوچک قناری آن زردرو آن باتب‌آلوده جسته از سویی به سویی از قفس کوبیده خود را بر در و دیوار از بس که ترسیده زبان‌بسته زبانش بند آمد خدا داند که می‌خواند دگرباره و شاید هم فرامُش کرده این جامانده طفلک [این جدا افتاده از جفتش ] سرود و ناله‌ روز جدایی را حزین‌آواز تلخی را که یادش بود بسان نغمه‌ای شیرین درون گوش ما می‌ریخت و می‌لغزید گام هوشمان انگار ؛ یکی جام می از یک کهنه خمّ چند ساله بیاد یک غمی بی‌انتها نوشیده‌ایم و می‌ربود از یادمان این زندگانی را راستی این زندگانی گفتم ای مادر ؟ نه نام این نه زندگی این نیست مادر جان! کجا کی دیده‌ای که مردمان از صبح تا شام بسان مرغکی لکنت گرفته سخت ترسیده می‌کوبند خود را بر در و دیوار پس از لختی نمی‌خواند کسی آواز غربت را نمی‌گرید کسی بر حال خود دیگر همه در فکر خویشند و نمی‌خواهد کسی جام محبت را کجا دیدی؟ حواست هست ؟ [مادرم می‌گفت] گفتم گوش من با توست ! بخوان مادر ! بخوان آواز تلخت را سرود و قصه‌های قبل خوابت را و مادر گفت با چشمانی پر از حیرت و یا شاید کمی ترسیده و شاید کمی نفرت نم اشکی دوید از گوشه‌ی چشمش و بغضی چون کلاف درد می‌لرزاند آهنگ کلامش را : نمی‌شوید خمار خواب‌ها را آب کجا کو آن کسی که زنده بر عشق است همه سر در گم و پوچند و می‌کوبند از سر حسرت دست‌ها را روی دست و گاه بر سر نمی‌میرد کسی دیگر همه بازیگران نقش امواتند نمی‌خواهد کسی بازنده‌ی این زندگی باشد نشان از زندگانی نیست دردی نیست بسان باغ پاییزی همه بی‌برگ و بی‌بارند به‌سوی غمگنک مرغ سراپازرد و تب‌آلوده رفتم بخوان [بر زیر لب گفتم] نمی‌خوانی چرا دیگر؟ مگر کار تو خواندن نیست ؟ و آن ترسیده باز از ترس می‌کوبید تن زار و نحیفش را به هرجا بر در و دیوار زبانم بند آمد عقب رفتم میان فکرهایم می‌دویدم باز غافل از در و دیوار باز پیش مادرم رفتم چرا مادر؟ بگو این گربه‌ی شوم از کجا آمد! بگو مادر ترا من می‌دهم سوگند و مادر گفت با لبخند و با سوگند: بباز این زندگانی را ! یکی جام عسل در دست و جامی شیر هم در دست دیگر گیر عسل را مرگ پندار و دیگر صبر این دو را با هم بیآمیز و بسان شهد شیرینی به‌کامت ریز و از آن سیر نوش و مبر از خاطرت فرزند من! ای پاره‌ی جانم مبر از یاد! ترا من می‌دهم سوگند که هر جا می‌روی هرگام از این‌دو سیر باشی بنوش این طینت پاک شهادت را بباز این زندگانی را که هرکس خواست تا پیروز آن باشد درنگی کرد و ساکت ماند نشانم داد با گوشه‌ی ابروش گربه‌ای تاریک را دیدم که خود را چابک و چالاک بروی یک قفس انداخت @gaze_karbala
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازگشت گسترده فلسطینی‌ها به شمال نوار غزه 🔹الجزیره: اشغالگران با استفاده از اقداماتی مانند انتشار گاز مایع، سعی دارند مانع بازگشت فلسطینی‌ها به شهر غزه و شمال باریکه شوند. 🖋 مثل کربلا ها ! باز هم میان جاده‌ها مثل اربعین نیست این لحظه‌های جاودانه‌ی زندگی ؟ کوله‌باری بدست مرد و زن کودک و جوان سایه‌ها ولی همآهنگ و هم‌صدا و یک‌دلند سایه‌ی قدم زدن سوی قتله‌گاه گوشه‌ای دست و پاست گوشه‌ای تلّ خاک و خواهری که هنوز روی آن ایستاده است بازهم قطار و قافله مردمان خسته از سکه و طلا ولی عاشق لحظه‌ای که جان طلا شود چشم‌های خیسِ اشک از (خوشا وصال) لحظه‌های ناب دست‌های باز لحظه‌های دست‌ساز @gaze_karbala
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اگر پیامبر اکرم امروز زنده بود چه می کرد؟! 🔸آیت الله شهید مرتضی مطهری 🔹همه ما مسئولیم... 🆔 http://eitaa.com/farhangiesadrbazar