#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_دوم
#نقد_تفصیلی
🔶در نقد اجمالی به روایت موسوم به حدیث وصیت اشاره شد و گفته شد این روایت ضمن اینکه خبر واحد است و مبتلا به ضعف سند،از حیث دلالت نیز برخلاف و معارض با روایات رجعت،انحصار اوصیا در دوازده و مانند آن است.
اینک پس از نقل روایت به همراه سند به شکل تفصیلی به نقد آن خواهیم پرداخت.
❇️خبر داد به ما جماعتی از ابی عبدالله الحسین بن علی بن سفیان البزوفری از علی بن سنان الموصلی العدل از علی بن الحسین از احمد بن محمد بن الخلیل از جعفر بن احمد المصری عمویش حسن بن علی از پدرش از امام صادق (علیهالسّلام) از پدرش امام باقر (علیهالسّلام) از پدرش امام زین العابدین (علیهالسّلام) از پدرش امام حسین (علیهالسّلام) از پدرش امیرالمومنین (علیهالسّلام) که فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شبی که وفاتش در آن واقع شد، به علی (علیهالسّلام) فرمود: ای اباالحسن، کاغذ و دواتی بیاور و رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وصیت خود را املاء فرمود تا این که بدین جا رسید که فرمود: یا علی! بعد از من دوازده امام میباشند و بعد از آنها دوازده مهدی هستند. پس تو یا علی اوّلین از دوازده امام میباشی.... و تو پس از من خلیفه من بر امتم هستی، هر گاه وفاتت رسید، به پسرم حسن که بخشنده است واگذار کن، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرم حسین شهید زکی مقتول واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش علی ذی الثفنات (فردی که اعضای سجده او در اثر کثرت سجود پینه بسته) واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش محمد باقر واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش جعفر صادق واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش موسی کاظم واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش علی رضا واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش محمد تقی که ثقه است واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش علی ناصح واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش حسن فاضل واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش محمد مستحفظ از آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واگذار نماید، پس آنها دوازده امام هستند. سپس بعد از او دوازده مهدی میباشند. هرگاه وفاتش رسید آن را به پسرش مهدی اول واگذار کند، برای او سه اسم است. یک اسمش مانند اسم من، و اسم دیگرش اسم پدر من است، و آنها عبدالله و احمد هستند، و نام سوم مهدی است. و او اولین مومنان است».
📚طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۵۰.
#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_سوم
❇️دراین قسمت به بررسی رجال این نقل از حیث وثاقت و عدمش ونیز امامي یا غیر امامي بودن میپردازیم .
🔶سلسله ی رواه این نقل عبارتند از:
✅اَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِیِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِیِّ الْعَدْلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِیلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ اَحْمَدَ الْمِصْرِیِ عَنْ عَمِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ اَبِیهِ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِیهِ الْبَاقِرِ عَنْ اَبِیهِ ذِی الثَّفِنَاتِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ عَنْ اَبِیهِ الْحُسَیْنِ الزَّکِیِّ الشَّهِیدِ عَنْ اَبِیهِ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ.....
⏺اَخْبَرَنا جَمَاعَةٌ:»
سند حدیث با عبارت «اَخْبَرَنا جَمَاعَةٌ» آغاز شده است که در بیان شیخ طوسی افرادی همچون؛ ابوعبدالله غضائری، احمد ابن عُبدون، ابوطالب ابن عرفه، ابوالحسن صفار و حسن ابن اسماعیل ابن اشناس که تماما در یک طبقه هستند این جماعت را تشکیل داده و مورد اعتماد شیخ هستند.
1⃣)علی بن حسین بزوفری
💠اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِی»؛ بر اساس گواهی شیخ طوسی در کتاب رجال؛ علی بن سفیان بزوفری از علمای بزرگوار و مورد اعتماد شیعه است که دارای تالیفاتی همچون: کتاب الحج، ثواب الاعمال، احکام العبید، الرد علی الواقفة، سیرة النبی و الائمة (علیهمالسّلام) فی المشرکین میباشد
📚طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۶۶.
🛑در بین انبوه روایاتی که از جناب بزوفری نقل شده است، تنها دو روایت از علی بن سنان موصلی العدل وجود دارد که شیخ طوسی آن را در روایت حاضر با دو واسطه و در روایتی دیگر با چهار واسطه از موصلی العدل نقل روایت کرده است.
📚طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۴۷.]
◾️لذا چنانچه این دو واسطه در روایت موسوم به وصیت حذف شده باشند، سند روایت مخدوش شده و روایت مرسله است.
📚مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، ج۱، ص۳۳۸
2⃣علی بن سنان موصلی عدل
🔶عَلِیِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِیِّ الْعَدْل»؛ درباره این شخص، هیچ شناختی غیر از نام و نام پدر و یک لقب اختلافی در دست نبوده و در ردیف مجهولین به حساب آمده است. البته با توجه به لقب «العدل» احتمالاتی در خصوص سنی بودن وی داده شده است که به موجب این امر، از درجه اعتبار روایت کاسته میشود. آیتالله خوئی در خصوص لقب این فرد میآورد: «بعید نیست که وی از اهل تسنن بوده و کلمه (العدل) نیز از القاب شُغلی این شخص بوده باشد، زیرا کلمه عدل به کُتّاب در محکمه قضاوت اطلاق میشده است.
📚[خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۲۱۰.]
همچنین کلمه (العدل) در مشایخ شیخ صدوق به به عنوان لقب عامه و اهل سنت اطلاق شده استخوئی،[📚 سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۳، ص۵۰.]
❇️این راوی در سند برخی از روایات با عنوان «المعدل» آمده است که میتواند به عنوان کنیه برای وی بوده باشد. چنانچه در کتاب مقتصب الاثر، در سند روایتی می گوید: «حَدَّثَنَا اَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ سِنَانٍ الْمَوْصِلِیُّ الْمُعَدِّلُ، قَالَ: اَخْبَرَنِی اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَلِیلِیُّ الْآمُلِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحٍ الْهَمْدَانِی...».[📚جوهری، احمد بن عیاش، مقتضب الاثر، ص۱۰.]
🔶در تمامی روایاتی که از علی بن سنان الموصلی العدل نقل شده است، وی روایات خود را بدون واسطه از احمد بن محمد بن خلیل نقل کرده است، در حالیکه در روایت موسوم به وصیت، با وساطت علی بن الحسین نقل روایت کرده و این برخلاف مسلک روایی این راوی است. به عنوان نمونه: «وَ اَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنِ التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ اَبِی عَلِیٍّ اَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الرَّازِیِّ الْاِیَادِیِّ قَالَ اَخْبَرَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِیِّ الْعَدْلِ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخَلِیلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمْدَانِی». [📚طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۴۷.]حرعاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۲، ص۱۲۵.]
ضمن اینکه علی بن سنان الموصلی العدل در هیچ روایتی از علی بن الحسین (غیر از روایت موسوم به وصیت) نقل روایت نکرده است.[📚القطیفی، سیدضیاء الخباز، المهدویة الخاتمة، ج۲، ص۱۵.]
🆔https://eitaa.com/mahdilomam
#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_چهارم
3⃣علی بن الحسین القمی
🟢«عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن»؛ وی یکی دیگر از مجهولین و ناشناختهها در سند این روایت است. ناظم العقیلی در کتاب انتصاراً للوصیة گفته است: «او عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَی بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ»، پدر شیخ صدوق است و در اکثر مواقع از ایشان با عنوان علی بن حسین تعبیر شده و میرزای نوری در خاتمه المستدرک نام پدر شیخ صدوق را با این عنوان آورده و گفته است: «اَنَّ الْمَوْجُودَ فِی الکُتُبِ الْاَحَادِیثِ وَ الرِّجَالِ التَّعْبِیرُ عَنْ وَالِدِ الصَّدُوق بِقَوْلِهِمْ: عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَی بْنِ بَابَوَیْهِ».
📚العقیلی، ناظم، انتصارا للوصیة، ص۵۷
🛑در پاسخ گفته میشود:
🔹اولاً؛ این شخص غیر از علی بن الحسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق) است، چراکه هیچگاه پدر شیخ صدوق از احمد بن خلیل و علی بن سنان موصلی عدل روایت نکرده و مضاف بر آن؛ شیخ طوسی همواره با دو واسطه (شیخ مفید و شیخ صدوق) از پدر شیخ صدوق نقل روایت کرده است نه بیشتر.
🔹ثانیاً؛ محدث نوری این سخن را در مقام ارائه یک قاعده رجالی مطرح نکرده است که هر جا نام «علی بن الحسین» آمده باشد، مراد پدر شیخ صدوق باشد! بلکه میرزای نوری این مطلب را در ردّ کسانی که علی بن موسی، مؤلف کتاب «فقه الرضا (علیهالسّلام)» را همان پدر شیخ صدوق می دانند گفته است: «انَّهُ لَم یُعَبر عَنْ وَالِدِ الصَّدُوق بِهَذا الاسِم، بَل عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ او عَلِیِّ بْنِ بَابَوَیْهِ».
📚نوری طبرسی، میرزا حسین، خاتمه المستدرک، ج۱، ص۳۱۶.
🔹ثالثاً؛ علی بن حسین مذکور در این سند، به هیچ وجه نمیتواند با پدر شیخ صدوق در یک طبقه باشد، زیرا جناب بزوفری که با یک واسطه مجهول (علی بن سنان موصلی عدل) از علی بن حسین نقل روایت کرده، با پدر شیخ صدوق معاصر بوده و این مساله (نقل با واسطه مجهول) با وجود معاصر بودن بزوفری و پدر شیخ صدوق طبیعی به نظر نمی رسد.
🆔https://eitaa.com/mahdilomam
#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_پنجم
🔸احمدبن محمدبن خلیل
🟢اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِیل»؛ این شخص همان «احمد بن محمد ابو عبدالله الخلیلی» است که در کتب رجالی تفسیق و تضعیف شده است، به عنوان نمونه:
🔹ابن الغضائری در کتاب خود آورده است: «اَبُو عَبدِالله الْخَلِیلِیُّ (الَّذِی یُقَالُ لَهُ غُلَامٌ خَلِیلٌ الْآمُلِیِّ) کَذّابٌ، وَضّاعٌ للحدیث، فَاسِد الْمَذْهَب لاَ یُلْتَفَتُ الَیْهِ».
📚واسطی بغدادی، احمد بن حسین، الرجال (لابن الغضائری)، ج۱، ص۴۲.
🔹علامه حلی آورده است: «اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ اَبُو عَبدِالله الْخَلِیلِیُّ الَّذِی یُقَالُ لَهُ غُلَامٌ خَلِیلٌ الْآمُلِیِّ الطَبَرِی؛ ضَعِیفً جداً لاَ یُلْتَفَتُ الَیْهِ، کَذّابٌ، وَضّاعٌ للحدیث، فَاسِد الْمَذْهَب
📚حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال، ص۳۲۳.
🔹نجاشی آورده است: «اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ اَبُو عَبدِالله الْآمُلِیِّ الطَبَرِی؛ ضَعِیفً جداً لاَ یُلْتَفَتُ الَیْهِ
📚نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۹۶.
🆔https://eitaa.com/mahdilomam
#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_ششم
❇️«جَعْفَرِ بْنِ اَحْمَدَ الْمِصْرِی»؛ جعفر بن احمد مصری یکی دیگر از ناشناختههای رجالی در نزد شیعه است.
❇️«حَسَنِ بْنِ عَلِیّ عَمِّ جَعْفَرِ بْنِ اَحْمَدَ الْمِصْرِی»؛ حسن بن علی مصری در کتب رجالی شیعه معرفی نشده و حتی در خصوص او، مدح و قدحی صادر نشده است
❇️عَلِیِّ بْنِ بَیَان؛ وَالِد حَسَنِ بْنِ عَلِیّ»؛ این شخص همان علی بن بیان بن زید بن سیابه المصری است که در گروه ناشناخته های رجالی در کتب شیعه بوده و درباره وی مدح و قدحی وجود ندارد.
🔶بنا بر این طبق آنچه نگاشتیم این نقل به دلیل وجود رجال مجهول به لحاظ سندی ضعیف و غیر قابل استناد می باشد.
در قسمتهای دیگر به بررسی دلالی این نقل خواهیم پرداخت
🆔https://eitaa.com/mahdilomam
#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_هفتم
#نقد_دلالی
❇️شیخ طوسی میفرماید: «در صورتی که راوی حدیث مخالفت اعتقادی با اصول مذهب داشته باشد، در این صورت به آنچه روایت کرده است نگریسته میشود، در صورتی که با اخبار موثق شیعه مخالفت داشته باشد، آن روایت بایستی طرد گردد
📚طوسی، محمد بن حسن، العدة فی اصول الفقه، ج۱، ص۱۴۹.
❇️بر این اساس، در خصوص حدیث موسوم به وصیت نیز، با توجه به وجود افرادی همچون؛ علی بن سنان موصلی العدل و احمد بن محمد الخلیلی و سایر مجاهیل رجالی، دلالت روایت بررسی شده و با مسلمات مذهب مطابقت داده می شود. با بررسی متن حدیث موسوم به وصیت، اشکالات متعددی پیش میآید که برخی از آنها عبارتند از:
🔶الف. مضمون و محتوای این حدیث بر خلاف تمامی روایاتی است که عدد اوصیاء (علیهمالسّلام) را منحصر در دوازده تن دانسته اند. لذا با توجه به اینکه باور به ۲۴ وصی برای رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مسلمات مذهب شیعه مخالفت دارد، این روایت از درجه صحت ساقط شده و نمیتوان در مساله مهمی مانند امامت به آن استناد کرد.
چنانچه در خصوص حصر عدد اوصیاء (علیهمالسّلام) و ختم وصایت آمده است:
✅«حَدَّثَنَا فَضَالَةُ بْنُ اَیُّوبَ عَنْ اَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ اَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ): لِعَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): یَا عَلِیُّ اَنَا اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ ثُمَّ اَنْتَ یَا عَلِیُّ اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ ثُمَّ اَلْحَسَنُ ثُمَّ اَلْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ اَلْحُجَّةُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلَّذِی تَنْتَهِی اِلَیْهِ اَلْخِلاَفَةُ وَ اَلْوِصَایَةُ وَ یَغِیبُ مُدَّةً طَوِیلَةً، ثُمَّ یَظْهَرُ وَ یَمْلَاُ اَلْاَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»؛ (پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای علی! من به مؤمنین سزاوارتر از خودشان هستم، سپس تو سزاوارتر از مومنین به خودشان هستی، ... سپس حجت فرزند حسن سزاوارتر است، همان کسی که خلافت و وصایت با او به پایان میرسد و مدت طولانی غایب میشود و بعد از آن ظاهر شده و زمین را با عدل و داد پر میکند کما اینکه با ظلم و جور پر شده است.
📚حرعاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۲، ص۲۳۴.
🆔https://eitaa.com/mahdilomam
#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_هشتم
❇️عدم ذکر مهدیین در روایات وصایت
🔶ب. در هیچ کدام از احادیثی که حاکی از ماجرای وصیت رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند، نامی از مهدیین در میان نبوده و در تمامی آنها نام ۱۲ امام معصوم (علیهمالسّلام) ذکر شده است که اولین آنها علی (علیهالسّلام) و آخریین آنان، نهمین فرزند امام حسین (علیهالسّلام) می باشد. علاوه بر این وجود فرزندی به نام «احمد» و همچنین وجود «وصی» و جانشینی برای امام مهدی (علیهالسّلام) در هیچ روایتی ذکر نشده است و این روایت بر فرض صحت دلالت متفرد است
❇️ تعارض با روایت دیگر مهدیین
🔶روایت ۱۲ مهدی پس از ۱۲ امام، با برخی از روایات همردیف (به لحاظ سندی) خود، در تعارض عددی میباشند. بهعنوان نمونه؛ در روایت منسوب به امام صادق (علیهالسّلام) عدد مهدیین پس از قائم (علیهالسّلام) را یازده نفر از فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) دانسته است. چنانچه آمده است: «ای ابا حمزه بهدرستی که از ما بعد از قائم (علیهالسّلام) یازده مهدی از فرزندان حسین (علیهالسّلام) خواهد بود
📚طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۴۷۸.
❇️مخالفت با روایات رجعت
🔶ج. پذیرش مهدیین بعد از امام دوازدهم (علیهالسّلام) به عنوان خلفاء الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با روایات متواتر رجعت که به عنوان مسلمات مذهب تشیع میباشند، در تعارض میباشند.
🆔https://eitaa.com/mahdilomam
#نقد_و_بررسی_نقل_موسوم_به_وصیت
#قسمت_نهم
❇️این روایت دارای ابهامات متعدد معنوی است که در زیر به چند مورد اشاره میشود:
🔶ختصاص نام مهدی
لذا در ابتدای روایت آمده: حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطاب به حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) می فرمایند: «سَمَّاکَ اللَّهُ تَعَالَی فِی سَمَائِهِ عَلِیّاً الْمُرْتَضَی وَ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الصِّدِّیقَ الْاَکْبَرَ وَ الْفَارُوقَ الْاَعْظَمَ وَ الْمَاْمُونَ وَ الْمَهْدِیَّ فَلَا تَصِحُّ هَذِهِ الْاَسْمَاءُ لِاَحَدٍ غَیْرِکَ؛ خداوند در آسمانها نام تو را علی المرتضی و امیرالمؤمنین و صدیق اکبر و فاروق اعظم و مامون و مهدی نهاد، پس این اسمها بر فرد دیگری غیر تو صحیح نیست
📚طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۵۰.
❇️صراحتاً در ابتدای روایت آمده است که نام مهدی بر کسی غیر از امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) صدق نمیکند، در حالیکه اولاً؛ بر اساس روایات متواتر، لقب مهدی به نحو عام بر تمامی ائمه معصومین (علیهمالسّلام) صدق کرده و به نحو خاص، لقب امام دوازدهم (علیهالسّلام) میباشد. چنانچه در روایات آمده است:
🔶«عَنِ الرِّضَا (علیهالسّلام) قَالَ: «الْخَلَفُ الصَّالِحُ مِنْ وُلْدِ اَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ هُوَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ هُوَ الْمَهْدِیُّ؛ امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: جانشین و فرزند صالح حسن بن علی (علیهالسّلام) همان صاحب الزمان و همان مهدی (علیهالسّلام) است.
📚اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۳۲، ص۲۷۵.
❇️ثانیاً؛ ذیل روایت با آنچه در صدر روایت آمده تغایر و نا همخوانی داشته و ظاهرا نام مهدی را در ذیل روایت بر فرزند امام دوازدهم (علیهالسّلام) نهاده است
📚القطیفی، سیدضیاء الخباز، المهدویة الخاتمة، ج۲، ص۹۵
🆔https://eitaa.com/mahdilomam