13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی پزشک هم دیگر طاقت نیاورد. ..😭😭
حال و هوای امام رضایی در بیمارستان کامکار قم...
توزیع نبات تبرکی حرم امام رضا
#حال_خوش_معنوی
#کرونا_را_شکست_میدهیم
@IslamlifeStyles
#گروه_فرهنگی_شهید_علیجانی
@gfshahidalijani
🌹صاحب الامر🇵🇸
💠🌐💠 🌐💠 💠 #part500 جلوتر از من ، در آپارتمان را باز میکند و کنار می ایستد تا وارد شوم. پشت سرم م
💠🌐💠
🌐💠
💠
#part501
یک قدم به طرفم برمیدارد و فاصله ي بینمان را پر میکند.
هنوز به چشمانم نگاه نمیکند.
:+فکر می کنی اگه بگیم بهمون مدال افتخار میدن؟؟نه جونم،از این
خبرا نیست....
تو میخواي با ریختن آبرومون ، خودت رو از شر اون عذاب وجدانت
خلاص کنی..
:_آره اصلا همینطوره که تومیگی.مثل همیشه،این بارم تو کوتاه بیا...
چند ثانیه در چشمانم خیره میشود.
مردمک هاي سیاهش رنگ غم گرفته اند.
قلبم دست و پا می زند،تنگی نفس خفه ام کرده.
در یک قدمی ام ایستاده اما ممنوعه است!همان درخت ممنوعه ي
بهشت.
سیب آغوشش براي حواي قلبم دست تکان می دهد،اما...
چشمانم را می بندم.
کاش زودتر زمان بگذرد پسرعمو...کاش زودتر فراموشم کنی.
عذاب دیدنت،عذابم میدهد.
سرش را پایین میاندازد.
دسته ي چمدان را میگیرم و راه خروج را در پیش.
#ادامه_دارد
💠
🌐💠
💠🌐💠
🌹صاحب الامر🇵🇸
💠🌐💠 🌐💠 💠 #part501 یک قدم به طرفم برمیدارد و فاصله ي بینمان را پر میکند. هنوز به چشمانم نگاه نمیک
💠🌐💠
🌐💠
💠
#part502
:_وسایلمو جمع کردم.میفرستم یکی بیاد ببردشون
صدایش از پشت،غزل خداحافظی می خواند.
:+بازم تو بُردي...خوشبخت بشی دخترعمو
نفسم بند میآید...
با چند گام بزرگ خودم را به در خروج میرسانم.
دستم روي دستگیره معطل است.
چشم روي تمام خوبی هایش،روي تمام خاطراتمان،روي
آرزوهایم،روي عشق،روي این خانه و صاحبش میبندم و دستم را
پایین میبرم.
سند بدبختی ام را امضا میکنم و از خانه بیرون میزنم.
چقدر اردیبهشت امسال زرد است!چقدر پاییز است!
چقدر همه چیز طعم گس تنهایی میدهد.
احساس بی کسی میکنم.
بی پشت شده ام.
دیگر مسیح نیست که مراقبم باشد،همیشه..تا آخر دنیا....
*مسیح*
نگاهم را سرتاسر خانه ي کوچک و بی روحم میچرخانم.
زندگی از کالبد خانه ام رفته.درست مثل جان از قلبم.
با خودم فکر میکنم چقدر تحمل جاي جاي این خانه،این شهر،این
کشور ،این دنیا بدون او سخت است.
فضاي خفقان آور خانه به سینه ام فشار میآورد.
ریه هایم تلاش میکنند براي بلعیدن جرعه اي اکسیژن بیشتر.
انگار با رفتنش کل هواي خانه را برد!
بعد از او،حتمی ترین بیماري ام؛تنگی نفس خواهد بود!
پرده را کنار میزنم و پنجره ي بزرگ سالن را باز میکنم.
نور و هوا،به داخل خانه هجوم میآورند.
روي نزدیکترین مبل می افتم و با خودم فکر میکنم چقدر جاي
سیگار بین انگشتانم خالیست..
کاش چیز دیگري از جرئتم طلب میکرد!
لرزش بی امان موبایل،داخل جیب شلوار جینم،وادارم میکند به
جواب دادن.
با دیدن نامش،لبخند تلخی میزنم و موبایل را کنار گوشم میگیرم.
:_رفت عمو...
:+سلام،خودت رو که نباختی مسیح؟من تو رو محکمتر از این حرفا
میدونم
#ادامه_دارد
💠
🌐💠
💠🌐💠
در حیرتم که عشقـ|💔
از آثارِ دیدن استـ|👀
ما کورها، ندیدهـ|🍃
چرا عاشقت شدیمـ|🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان
@javad_mohammady
#گروه_فرهنگی_شهید_علیجانی
@gfshahidalijani
🔻السلام علیک یا غریب الغرباء
🖊وحید جلیلی در رابطه با اتفاقات روز گذشته در قم و مشهد نوشت:
🔹به خیال خود درهای حرم را از کربلا تا قم و مشهد به روی اهل بیت بستهاند؛ روزگاری دراز؛ خصوصاً از شروع نهضت خمینی اعلام کردهاند که اجازه نخواهند داد ائمه؛ وارد جامعه و جهان امروز بشوند. اجازه نخواهند داد خدای ناکرده فریاد استکبار ستیزی ائمه و شیعیان واقعیشان لرزه به جان طواغیت و یزیدیان زمان از لندن تا واشنگتن تا تلآویو بیندازد.
🔹حالا همانها که قرنهاست ائمه را و مکتب را محصور میخواهند، با فحشهای رکیک، حصارهای حرم رضوی را میشکنند که امام را از محاصره دربیاورند!
🔹یا اشباه الرجال و لارجال حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال
این شمایید که همچون سلف فاسدتان امام را محاصره کردهاید و مکتب اهل بیت را در چنبر کاخها و کافههایتان اسیر میخواهید. و این جمهوری اسلامی است که درهای حرم را به جهان معاصر گشوده و پرچمهای اهل بیت را در سراسر جهان به اهتزاز درآوردهاست.
🔹وحشت امروز شما و اربابانتان از بسته شدن چند در چوبی و فلزی نیست. از باز شدن درهای جهان به روی مکتبی است که هفتصد سال سعی رنسانسیهای لائیک در القای تقابل "علم و دین" و "معنویت و عقلانیت" را نقش بر آب کردهاست. مکتب اهل بیتی که کهف الوری هستند چون ذویالنهی و اولیالحجایند.
🔹همانان که در حوادث واقعه شیعیان خویش را نه به جماعت اشرا و بطرا یا کاسه لیسان ملکه الیزابت، که به فقهای حافظ دین، توصیه کردهاند. بی بی شما همان است که صبح و شام، در لندن عربدههایتان را اکو میکند.
🔹به بی بی سیتان خوش باشید؛ شما را چه به بی بی دو عالم که غبار مرقد پنهانش سرمه چشم خواجه نصیرها و احمدی روشنهاست.
🔹عالم آل محمد(ص) در حلقه جهل شما و مکر اربابانتان؛ غریب الغربا خواهد بود و جرم جمهوری اسلامی آن است که این حلقه را شکسته است.
🔹اگر مالک اشتر شیعه است؛ ربیع بن خثیم کیست و اگر قاسم سلیمانی؛ حیدری است شما کیستید قاذورات!
🔹ملالی نیست. در کرنای جهل و سرنای غیظتان بدمید!
🔹حیدرحیدرتان که طنینی شیرین در گوش اهل نکراء دارد؛ همان قرآنهای بر سرنیزه است که خاطره تلخش قرنهاست شیعه را سوگوار مظلومیت علی کرده است.
🔹خواب دیدهاید اما حضرات! این شیعه صفین و نهروان دیده را؛ عربدههای جاهلانِ عمروعاص فریفته؛ خواب نتواند کرد.
🔹مشهدیها هم، شما را خوب به یاد دارند؛ روزی که در کنار مأمون به تشییع علی بن موسی آمده بودید و از همه بیشتر جزع و فزع میکردید تا مگر تفکر جاهلی"مسمومتان" را پنهان توانید کرد و ما اگر آن روز فریب شما را میخوردیم، امروز نام این شهر "مشهد" نبود که قرنهاست به قامت ایستاده تا فریبکاران و فریب خوردگان را رسوا کند؛ آنها که میخواستند ثامن الحجج را نه شهید و شاهدی برای تمام جهان و تاریخ، که مردهای معرفی کنند که هارون، نزدیکترین مسلمانان به اوست چون به کنارههای ضریحش چسبیده است!
🔹به حمایت بی بی لندنیتان دل خوش نکنید؛ شیعیان عالم آل محمد (ص) نخواهند گذاشت، مامونیان دیگر بار پرچم عزا بلند کنند.
@hvasl_ir
#گروه_فرهنگی_شهید_علیجانی
@gfshahidalijani
🍀🌷هدف انقلاب اسلامی ایران🍀🌷
🔶«حبیبالله عسگراولادی» نقل میکند که در اسفند سال ۱۳۴۱ و بعد از غائله انجمن های ایالتی و ولایتی که مراجع و علما در مقابل نظام شاه ایستادند در قم با امام ملاقات کردم و به امام عرض کردم شرایط خیلی سخت شده است و همه مبارزین را سایه به سایه تعقیب میکنند.
🔶امام در پاسخ گفتند: آقای عسگراولادی، شما میدانید مقصود ما از این نهضت چیست؟ نهضت ما سه مرحله دارد؛ اول، اسلامی کردن ایران، دوم، اسلامی شدن جهان اسلام و سوم، جهانی شدن اسلام و آنگاه است که خدمت امام زمان عرض میکنیم که مولا جان کره زمین آماده قدوم مبارک شماست.
📚منبع: بیانات رهبری دیدار کارگزاران نظام؛ ١٣٧٩/٠٩/١٢
@mahdimontazeremast
#گروه_فرهنگی_شهید_علیجانی
@gfshahidalijani
🌹صاحب الامر🇵🇸
💠🌐💠 🌐💠 💠 #part502 :_وسایلمو جمع کردم.میفرستم یکی بیاد ببردشون صدایش از پشت،غزل خداحافظی می خواند
💠🌐💠
🌐💠
💠
#part503
عمو چه میداند من زندگیم را در این قمار بی انتها باخته ام.
:_خوبم
عمو نفس عمیقی میکشد.
:+نیستی.صدات داد میزنه که نیستی...
:_عمو میخوام اگه ممکنه و اجازه میدین براي یه مدت بیام اونجا.
ولوم صدایش پایین میآید.
:_حس میکنی با دور شدن ازش بهتر میشی؟
چیزي نمیگویم.
:+در خونم همیشه به روت بازه.
سرد میگویم
:_ممنون،فکر میکنم یه مسافرت حالم رو بهتر میکنه.
:+منتظرتم،بلیت که گرفتی خبرم کن
:_خداحافظ
موبایل را روي میز پرت میکنم و نگاهی دیگر به خانه ي ارواح
میاندازم.
ماندن در اینجا،شکنجه ي بزرگی است.
کتم را از دسته ي مبل چنگ میزنم و سریع از خانه خارج میشوم.
باید هرچه زودتر براي ویزا اقدام کنم...
*نیکی
بدون هیچ حرفی،فنجان چاي را از روي میز برمیدارم،فاطمه دستم را
میفشارد.
:_به چی فکر میکنی؟
سربلند میکنم،لبخند تلخی میزنم و آهسته میگویم
:+هیچی
:_نیکی من نمیخوام دخالت بیجا کنم ولی راستش...به نظر منم
گفتن سودي نداره.
اگه به پدر و مادرت چیزي بگی،فقط محدودیت هاي خودت بیشتر
میشه.
دستم را از میان دستانش بیرون میآورم
:+میدونم
:_میدونی اگه بگی نظر پدر و مادرت راجع مسیح عوض
میشه.اینجوري ممکنه بین بابا و عموت هم تنش ایجاد بشه...
سر تکان میدهم
:+میدونم
:_پس چرا اینهمه براي گفتن اصرار داري؟؟
در چشمانش خیره میشوم
#ادامه_دارد
💠
🌐💠
💠🌐💠