🔸🔸🔸 دشمنی مخفیانه با اهل بیت علیهمالسلام و روش تشخیص آن
💢 شیخ ذاکر بن عوده الحنفی از علما و شعرای معاصر اهلسنت دربارهی "دشمنی پنهان با اهلبیت علیهم السلام" چنین میگوید:
🔥 اگرچه "نصب جَلیّ" [دشمنی آشکار برخی به ظاهر مسلمانان نسبت به اهلبیت پیامبر علیهم السلام] از بین رفته یا در حال از بین رفتن است ولی "نصب خفیّ" [دشمنی پنهان] هنوز هم در دل بسیاری رسوخ کرده است.
❓ اگر بپرسی نشانهاش چیست؟
🔅میگویم: به دلت نگاه کن !
❓زمانی که از اهلبیت رسول خدا سخن به میان میآید دلت شاد میشوی یا ناراحت؟!
🔅اگر ناراحت میشوی پس برای دلت گریه کن و در پیِ درمانش باش !
❓ هرگاه با حدیثی در فضایلشان، جایگاه والایشان، وجوب احسان و محبّت به ایشان مواجه میشوی آیا خوشحال میشوی یا از آن دوری میکنی و دنبال بهانههایی هستی تا آن فضائل را از معانی اصلی خود تغییر دهی و آن خصائص را از اهل بیت دور کنی؟
🔅اگر دومی است پس برای دلت گریه کن و در پیِ درمانش باش !
🤲 خداوندا به لطف و بخششت دلهای ما را مملوّ از محبّتت و محبّت پیامبرت و محبت اهلبیت او و اصحاب او همانطور که تو از ما راضی میشوی قرار ده !
متن عربی:
لئن مات النصْبُ الجليُّ أو كاد .. فإن النصبَ الخفيَّ ما يزال شامخًا في قلوبِ كثيرٍ..
وإن سألت: ما أمارته؟
قلت:
انظر قلبك..
* حين يُذكر ساداتنا الآل أترى قلبك طربًا أم عبوسًا؟ فإن كان الثاني فابك على قلبك وابحث عن علاجه!
* حين تقف على حديث في فضايلهم وعلو شانهم ووجوب برهم ومحبتهم أتراك تطرب أم تتحرج وتبحث عن محامل ومخارج لتلوي أعناق المعاني بما يسلب عنهم المزايا؟
فإن كان الثاني فابك على قلبك وابحث عن علاجه.
اللهم املأ قلوبنا بحبك وحب نبيك صلى الله عليه وسلم وحب آله وأصحابه أجمعين على الوجه الذي يرضيك عنا بمنك وجودك!
❖ حضرت امام صادق علیهالسلام فرمود:
هنگامى كه خداوند متعال، پیغمبرش (ص) را قبض روح فرمود، فاطمه (س) از رحلت ایشان چنان اندوهگين شد كه جز خداوند کسی مقدار آن را نمیداند. بدانجهت خداوند، فرشتهاى به سوى او فرستاد تا او را تسلّى دهد و با او سخن گويد.
فاطمه (س) اين قضیه را به اميرالمؤمنين (ع) گزارش داد. امیرالمؤمنین (ع) به او فرمود: هر گاه آمدن فرشته را احساس کردی و صداى او را شنيدى به من بگو.
پس فاطمه (س) به اميرالمؤمنين (ع) آمدن فرشته را خبر داد و آن حضرت (ع) آنچه را از فاطمه (س) مىشنيد، مىنوشت تا اینکه از آن سخنان، مصحفى ثبت كرد.
امام صادق عليه السلام سپس فرمود: در اين مصحف، چيزى از حلال و حرام نيامده است و تنها علم از پيشامدهاى آينده در آن است.
همچنین حضرت صادق (علیهالسلام) فرمود:
«إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَة»
همانا مصحف فاطمه(س) نزد ما اهلبیت(ع) است.
📚كافی، ج1، ص240،ح2
كافی، ج1، ص238،ح1
💢 مرثیهی سید الشهداء سلام الله علیه خطاب به امام مجتبی سلام الله علیه:
✳️ إن لَم أمُـت أسَفا عَلَيكَ فَقَد
أصبَحتُ مُشتاقا إلَى المَوتِ
🔸 برادر جان !
اگر چه بعد از داغ تو هنوز زندهام
ولی بدان به خاطر فراق تو ، مشتاق مرگ شدهام... [1]
📜 ۱ . المناقب لابن شهرآشوب، جلد 3 ، صفحه 205
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
👓 اهل سنت کتاب های حدیثی زیادی دارند ولی دو کتاب حدیثی برایشان خیلی اهمیت دارد :
۱-صحیح بخاری
۲-صحیح مسلم
سوال این است مگر خلیفه دوم کنار بستر مبارک پیامبر نگفت :
حَسبُنا کتاب الله ؟
کتاب خدا برای ما کافی ست.
خلیفه نادرست گفته یا شما مخالف حرف خلیفه عمل کرده اید؟
💬 سیدجعفرحسینی
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
موضعگیریها
موضع شیعه
علمای شیعه این ماجرا را از مصیبتهای بزرگ دانستهاند، زیرا مانع از آن شد که وصیت پیامبر برای جلوگیری از گمراهی مسلمانان نوشته شود.[۱۵] در برخی از نقلهای روایت در منابع اهل سنت نیز آمده است که ابن عباس جلوگیری از نوشتن وصیت پیامبر را مصیبتی بزرگ میخواند.[۱۶] در متون عربی از این واقعه به رزیه یوم الخمیس (ماجرای روز پنج شنبه) یاد میشود.
شرف الدین عاملی در المراجعات، با توجه به آیات قرآن کریم، چند ایراد بر عمر بن خطاب در این ماجرا وارد کرده است از جمله:[۱۷]
پیروی نکردن از دستور رسول خدا(ص) و مخالفت با او.
اظهار اینکه گویا عمر از پیامبر(ص) نسبت به خواص قرآن و فواید آن داناتر است.
نسبت دادن هذیانگویی به پیامبر(ص).
از نظر شیعه، این برخورد عمر بن خطاب، بر خلاف بسیاری از آیات قرآن است؛ از جمله:
وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا (ترجمه: و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید)[ سوره حشر–۷]
مَا ضَلَّ صَاحِبُکمْ وَمَا غَوَیٰ ﴿۲﴾ وَمَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَیٰ ﴿۳﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَیٰ ﴿۴﴾ (ترجمه: [که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانی مانده(۲) و از سر هوس سخن نمیگوید.(۳) این سخن به جزوحیی که وحی میشود نیست.(۴))[ سوره نجم–۲-۵]
همچنین سید عبدالحسین شرف الدین آورده است که عبارت «قد غلب علیه الوجع»، تصرف محدثان اهل سنت برای تهذیب عبارت است تا زشتی عبارت را کم کرده باشند.[۱۸]
موضع اهل سنت
عدهای از علمای اهل سنت درصدد توجیه این ماجرا برآمدهاند از جمله:
بعضی این روایت را ضعیف و غیر معتبر دانستهاند در حالی که در صحیح بخاری و مسلم آمده است.[۱۹]
برخی، عبارت «هجر» را به معنای ترک کردن گرفته و گفتهاند منظور عمر این بوده که پیامبر ما را ترک میکند.[۲۰]
سخن عمر، استفهام انکاری بوده یعنی پیامبر هذیان نمیگوید.[۲۱]
سخن عمر درباره کافی بودن قرآن (و بینیازی از وصیت پیامبر)، نشانه دقتنظر اوست.[۲۲]
در برخی نقلها، گوینده عبارت مشخص نیست و به صورت جمع بیان شده است.[۲۳]
در هر هر صورت برخی از اهل سنت، کلام خلیفه دوم را درست دانسته و آنرا توجیه میکنند. اما محققان معتقدند این کلام خلیفه دوم، مخالف عصمت پیامبر اسلام بوده و سنت پیامبر را هم فاقد اعتبار دانسته است. تعدادی نیز معتقدند تعبیر «حسبنا کتاب الله» فساد بسیاری را به همراه داشته است.
سبب انصراف پیامبر از نگارش
به باور برخی از عالمان شیعه، دلیل اینکه پیامبر(ص) از نگارش وصیت منصرف شد، همان سخنی بوده که در مقابلش گفته شد؛ زیرا دیگر اثری برای نوشتن آن نامه باقی نمیماند، جز اختلاف پس از درگذشت پیامبر(ص). بر این اساس، اگر پیامبر توصیه مذکور را مکتوب میکرد، ممکن بود باز هم گفته شود که این نوشته هذیان است.[۲۴]
1. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.
2. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵؛ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
3. شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.
4. ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱.
5. بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳
6. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹.
7. مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶.
8. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵.
9. بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
10. ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.
11. شیخ مفید، الإرشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴.
12. شیخ مفید، اوائل المقالات، الموتمر العالمی، ص۴۰۶.
13. نعمانی، الغیبة، ۱۳۹۹ق، ص۸۱-۸۲.
14. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، علامه، ج۱، ص۲۳۶.
15. جوهری، مقتضب الأثر، مکتبة الطباطبائی، ص۳.
16. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸؛مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.
17. شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص ۵۲۶.
18. شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۰-۵۲۱.
19. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۱۰۵.
20. قرطبی، المفهم لما اشکل من تخلیص کتاب مسلم، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۵۶۰.
21. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۹۷ق، ج۸، ص۱۳۳.
22. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۸۳.
23. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دار الکتب، ج۳، ص۳۲۰.
24. شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.
هدایت شده از غدیر شناسنامه شیعه
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
فتنهی بعضی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند بر شیعیان ما، از فتنهی دجال سختتر است!
راوی پرسید: چرا؟
💭 حضرت فرمودند:
چون با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی میکنند، این کار آنها باعث خلط حق و باطل شده و امر را بر مردم مشتبه میسازد، تا جایی که مؤمن از منافق تشخیص داده نمیشود.
--------
وسائلالشيعه ، ج 16 ، ص179
بحار الأنوار، ج 72 ، ص391
هدایت شده از غدیر شناسنامه شیعه
به امام رضا علیه السلام گفتم:
به چه علتی خداوند عز و جل در زمان نوح، کل دنیا را غرق کرد و به زیر آب برد در حالی که در میان آنها، بچه ها و افراد بی گناهی وجود داشت؟
فرمودند: در بین آنها کودکی نبود؛ زیرا خداوند صُلب[= پشت] مردان و رحم زنان قوم نوح را به مدت چهل سال عقیم و نابارور کرد و نسلشان منقطع شد و هیچ کودکی در بین آنها نبود. سنت خداوند هرگز بر این نبوده که انسانهای بی گناه را هلاک کند و اما بقیه قوم نوح به خاطر تکذیب پیامبر خدا، نوح، غرق شدند و سایر آنها نیز به خاطر رضایت به تکذیب تکذیب کنندگان. و هر کس از کاری غائب باشد و در آن حضور نداشته باشد اما به آن راضی باشد مانند کسی است که آن را مشاهده کرده و انجام داده است.
وَ فِی الْعِلَلِ وَ التَّوْحِیدِ وَ عُیُونِ الْأَخْبَارِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِأَیِّ عِلَّةٍ أَغْرَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّنْیَا کُلَّهَا فِی زَمَنِ نُوحٍ وَ فِیهِمُ الْأَطْفَالُ وَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ، فَقَالَ:
ما کَانَ فِیهِمُ الْأَطْفَالُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْقَمَ أَصْلَابَ قَوْمِ نُوحٍ وَ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ أَرْبَعِینَ عَاماً فَانْقَطَعَ نَسْلُهُمْ فَغَرِقُوا وَ لَا طِفْلَ فِیهِمْ، مَا کَانَ اللَّهُ لِیُهْلِکَ بِعَذَابِهِ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ أَمَّا الْبَاقُونَ مِنْ قَوْمِ نُوحٍ فَأُغْرِقُوا بِتَکْذِیبِهِمْ لِنَبِیِّ اللَّهِ نُوحٍ وَ سَائِرُهُمْ أُغْرِقُوا بِرِضَاهُمْ بِتَکْذِیبِ الْمُکَذِّبِینَ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِیَ بِهِ کَانَ کَمَنْ شَاهَدَهُ وَ أَتَاهُ.
حرعاملی، وسائل الشیعة؛ ج16، ص: 139
هدایت شده از غدیر شناسنامه شیعه
🔸امام، آشنای به همه زبانها!
اباصلت هروى میگوید:
حضرت امام رضا علیهالسلام با مردم به زبان خودشان صحبت مىکرد، و به خدا قسم به هر زبانى، از اهل آن زبان، داناتر بود و رساتر سخن مىگفت.
روزى به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من از آشنایى شما به این زبانهاى گوناگون در شگفتم.
فرمودند: اى ابا صلت! من حجّت خدا بر آفریدگان او هستم و خداوند حجّتى را براى مردم قرار نمىدهد که زبان آنها را نداند. آیا نشنیدهاى که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «فصلالخطاب» به ما عطا شده است، و مگر فصلالخطاب چیزى جز دانستن زبانهاست؟
❖ــــــــــــــ❖
[عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: كَانَ الرِّضَا ع يُكَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَ كَانَ وَ اللَّهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطابِ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَاتِ]
📚عیون أخبار الرضا : ج2 / ص228 /ح3
هدایت شده از غدیر شناسنامه شیعه
🔹 عدهای از حضرت رضا علیهالسلام خواهش کردند که در حضور مأمون در مناظرهای در مورد امامت شرکت کند. امام پذیرفت، مجلسی تشکیل شد و «یحیی بن ضحاک سمرقندی» برای بحث با ایشان دعوت شد.
🔹 امام فرمود: «بپرس!»
او گفت: «شما بپرسید ای پسر رسول خدا تا ما به سؤال شما افتخار کنیم».
امام فرمود: «ای یحیی! نظر تو درباره کسی که ادعا میکند راستگوست ولی به راستگویان، نسبت دروغگویی میدهد، چیست؟ آیا چنین کسی راستگو و پیرو دین حق است یا دروغگو؟»
یحیی مدتی به فکر فرو رفت و چیزی نگفت.
مأمون گفت: «چرا جواب نمیدهی؟»
یحیی گفت: «سؤالی از من کرد که نمیتوانم پاسخ دهم».
🔹 مأمون از حضرت رضا علیهالسلام پرسید: «منظورتان از این سؤال چه بود؟»
امام فرمود: «من از یحیی با کنایه پرسیدم اگر ابوبکر راستگو بوده، پس راویان صادق و راستگو که گفتهاند ابوبکر بر فراز منبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اعلام کرد: «شما مرا امیر خود قرار دادید ولی من بهتر از شما نیستم». باید این سخن هم راست باشد و اگر این سخن ابوبکر راست است میگوییم امیر باید از رعیت بهتر باشد، پس ابوبکر امام نیست.
🔹 همچنین از قول ابوبکر نقل کردهاند که گفته است: «من شیطانی دارم که مرا وسوسه میکند و من گرفتار او هستم»، اگر ابوبکر راستگوست و این سخن هم راست است، پس نمیتواند امام باشد چون شیطان نمیتواند در امام تصرف کند و نیز از عمر نقل کردهاند که گفته است: «امامت ابوبکر یک کار ناگهانی و بدون مقدمه بود که خداوند ما را از شرّ آن حفظ کرد، پس هر کس این کار را تکرار کند، او را بکشید».
اگر عمر راستگو بود پس امامت ابوبکر به نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته که خودش برای زعامت و رهبری مسلمین لیاقت ندارد.»
🔹 سخن حضرت که به اینجا رسید مأمون آنچنان عصبانی و ناراحت شد که بیمقدمه فریادی کشید که همه آن عده متفرق شدند.
سپس رو کرد به بنی هاشم و گفت: «مگر من نگفتم حضرت رضا علیهالسلام را شروع کننده بحث قرار ندهید و علیه او جمع نشوید؟ اینها علمشان از علم رسول الله است».
بحار الأنوار، ج ۱۰، ص ۳۴۸ (باب۱۹، مناظرات علی بن موسی الرضا علیه السلام، ح ۶)
هدایت شده از غدیر شناسنامه شیعه
🔴 آنها از شما بهترند!
محمد بن عُبیده می گوید: امام رضا علیه السلام از من پرسید: شما بیشتر پیروِ امامتان هستید یا فلان گروه [منحرف]؟
محمد بن عُبیده می گوید: هر کس از امام خودش پیروی می کند.
امام علیه السلام فرمود: من از اصلِ پیروی سؤال نکردم. (محمد بن عبیده با خود می گوید من جوابی بیش از این نداشتم).
امام رضا علیه السلام فرمودند: آنها از کسی پیروی و اطاعت می کنند که خدا او را تعیین نکرده است، اما شما از کسی که خدا او را تعیین کرده و خودتان هم قبول دارید که از طرف خدا تعیین شده، اطاعت و پیروی نمی کنید. بنابراین آنها از شما مطیع ترند.
(کافی، ج 1، ص 53، ح 2).
امام رضا علیه السلام
کار شایسته و کوشش در عبادت را با تکیه بر محبّت آل محمد رها نکنید و محبّت آل محمد و تسلیم نسبت به امر آنان را با تکیه بر عبادت وامگذارید زیرا یکی از آن دو بدون دیگری پذیرفته نخواهد شد.
لا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الاجْتِهادَ فی الْعِبادَةِ إِتِّکالًا عَلی حُبِّ آل مُحَمَّدٍ لا تَدَعُوا حُبَّ آلَ مُحَمَّدٍ و التَّسْلِیمَ لأمْرِهِمْ إِتِّکالًا عَلی الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا یقْبَلُ أَحَدُهُما دُوْنَ الآخَرِ.