eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
160 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
45 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
📌فریب حلوای و را نخوریم روزی ، زعفرانی برای دُؤلی فرستاد. ابوالاسود حلوا را کنار گذاشته بود، اما دختر وی نادانسته انگشتی از آن را خورده بود. ابوالاسود به دخترش اعتراض کرد که چرا حلوای معاویه را خورده است؛ زیرا معاویه قصد دارد دل ما را از سیاه کند تا امیرمؤمنان (ع) از آن گرفته شود. دختربچه گفت: پدر جان، هنوز حلوا جذب بدن من نشده است. پاهایم را بگیر و من را وارونه کن تا آن را بالا بیاورم. ابولاسود چنین کرد و در قابل شعری گفت: «ای پسر هند! ایا با حلوای زعفرانی، میخواهی و خود را به تو بفروشیم؟ پناه بر خدا! چگونه این کار عملی خواهد شد، در حالیکه سرور ما امیرمؤمنان علی(ع) است.» 📚عباس قمی، الكنى والألقاب، ج1، ص10. 📚منتجب الدين بن بابويه، الاربعون حدیثا، ص81.
📌گزارش امیرمؤمنان علی(ع) از یک امیرمؤمنان (ع) گزارشی از یک رشوه را چنین نقل می کند: «شب هنگام كسى ما را ديدار كرد و ظرفى سرپوشيده آورد.- درون آن ظرف - سرشته،- با روغن و قند آغشته- بود که من آن را دوست نداشتم؛ زیرا گويى آب دهان مار به آن آميخته است. گفتم: است يا ، يا براى رضاى خدا است؟ میدانی که گرفتن بر ما ناروا است؟ آن مرد گفت: نه اين است و نه آن است، بلكه ارمغان(رشوه) است. گفتم: مادرت بر تو بگريد! آمده‏اى من را از راه دين خدا برگردانى؟ يا بی عقلی يا به بيهوده سخن مي رانى؟ به خدا قسم، اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمانها است به من دهند، تا خدا را نافرمانى نمايم و پوست جوى را از مورچه‏اى به ناروا بربايم، چنين نخواهم كرد.» 📚سیدرضی، نهج‏ البلاغه، خطبه: 224، ص374.
📌رابطه رزق حلال با محبت امیرمومنان علی علیه السلام روزی ، زعفرانی برای دُؤلی فرستاد. ابوالاسود حلوا را کنار گذاشته بود، اما دختر وی نادانسته انگشتی از آن را خورده بود. ابوالاسود به دخترش اعتراض کرد که چرا حلوای معاویه را خورده است؛ زیرا معاویه قصد دارد دل ما را از سیاه کند تا امیرمؤمنان (ع) از آن گرفته شود. دختربچه گفت: پدر جان، هنوز حلوا جذب بدن من نشده است. پاهایم را بگیر و من را وارونه کن تا آن را بالا بیاورم. ابولاسود چنین کرد و در قابل شعری گفت: «ای پسر هند! ایا با حلوای زعفرانی، میخواهی و خود را به تو بفروشیم؟ پناه بر خدا! چگونه این کار عملی خواهد شد، در حالیکه سرور ما امیرمؤمنان علی(ع) است.» 📚عباس قمی، الكنى والألقاب، ج1، ص10. 📚منتجب الدين بن بابويه، الاربعون حدیثا، ص81.