🍁🌺🍁
🌺🍁
🍁
✅شش ویژگی شیعه
✍️حضرت امام صادق (ع) فرمود:
شیعه جعفری کسی است که:
1️⃣ حلال خور
2️⃣ پاکدامن
3️⃣ جهادگر باشد
4️⃣ برای رضای خدای خود کار کند
5️⃣ به پاداش الهی امیدوار
6️⃣ از مجازات او بترسد
این چنین افرادی شیعیان جعفری هستند
📚الخصال (شیخ صدوق) ج۱،ص۲۹۶
🍁
🌺🍁
🍁🌺🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ «تماشاچیِ ظلم»، شریک جرمِ «ظالم» است
💬 قیام امام حسین (ع)، دعوای با یزید نبود، دعوای با نظام ظلم بود...
💬 در پیشگاه پروردگار، هم ظالم، هم ستمپذیر (کسی که ظلم را میپذیرد و اقدامی نمیکند) و هم #تماشاچی_بیطرف، منفور و شریک جرم هستند. این درس امام حسین (ع) است...
🎙آیتالله خامنهای، ۲۱ شهریور ۱۳۶۵
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ معرفی اربعین و امام حسین علیه السلام در شبکه تله سور (اسپانیایی
4_5807928195269263951.mp3
633.3K
امام علی از امام حسین شجاع تر بود چون در شب بدون سلاح در جای پیامبر خوابید .
🔸امشب لیلة المبیت
شب خوابیدن امام علی در بستر پیامبر
🔸 آيت الله جوادی آملی مدظله العالی
⏱ 00:01:39 دقیقه
چرا پیامبر(ص) با ابوبکر به غار حرا رفتند؟
چرا با حضرت علی(ع) به غار نرفتند؟ ایا در غار جبرئیل بر پیامبر(ص) و ابوبکر نازل شد؟
ديدگاه اهل سنت :
در کتابهای اهل سنت آمده که مسلمانان به مرور زمان، از مکه به مدینه میرفتند، ابوبکر نیز تصمیم گرفت که به مدینه هجرت کند. پیامبر (ص) به وی فرمود: صبر کن. شاید من هم مامور به خروج از مکه شوم، ابوبکر گفت: امید داری که به شما هم ( از سوی خدا) اجازه هجرت داده شود؟ پیامبر فرمود: بلی،
عایشه نقل میکند: در ظهر یکی از روزها، پیامبر به خانه ما آمد. در خانه ما جز من و پدرم ابوبکر و خواهرم اسماء کس دیگری نبود، پیامبر فرمود: افرادی که در خانه هستند ، بیرون بفرست، ابوبکر گفت: این دو، دختران من هستند و جاسوسی در این جا نیست ، پیامبر فرمود: به من اجازه داده شد که به مدینه هجرت نمایم، ابوبکر تقاضا کرد که همراه پیامبر باشد، حضرت هم پذیرفت . پیامبر و ابوبکر از خانه ابوبکر، خارج و رهسبار غار ثور شدند (1) .
در کامل ابن اثیر، نیز مشابه همین روایت از عایشه نقل میکند و می افزاید که پیامبر و ابوبکر، از پنجرهای که پشت خانه ابوبکر بود ،خارج شدند (2)
در برخی نقلها آمده که ابوبکر، نزد علی رفت و جویای حال پیامبر شد ،حضرت فرمود: به سوی غار ثور رفت. اگر به حضرت کاری داری، به سوی او برو، ابوبکر با سرعت به سوی پیامبر شتافت و در مسیر راه به پیامبر ملحق شد. (3)
از داده های تاریخی نمی توان به روشنی دلیل همراهی ابوبکر با پیامبر را یافت. اما از برخی متون اين همراهي را اقدامي پیشگیرانه بيان مي كند، مانند روایتی که سید بن طاووس نقل می کند .وی می نویسد: از روایاتی که دلالت می کند پیامبر اکرم (ص) از ترس این که ابوبکر جای اختفا را به کفار نشان ندهد، او را با خود به غار بردند، روایتی است که شیخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان ، باب : ما أنزل الله علی نبیه ،ذیل آیه « قم فأنذر» و آیه « فاصدع بما تؤمر» و باب« ما ضمن رسول الله لمن أجابه و صدقه » می آورد :
حسان می گوید: برای انجام حج عمرة به مکه آمدم . دیدم مردمی از قریش به اصحاب رسول خدا فحش می دادند.... پس این گونه می گویند : رسول خدا به علی علیه السلام (در شب لیلة المبیت) امر نمود ( که در جای ایشان بخوابد) .علی علیه السلام نیز اجابت نمود ،ولی از ابن ابی قحافة ( کنیه ابوبکر) ترسید که مبادا جای ایشان را به کسانی که دنبال پیامبر بودند ،نشان دهد، به همین خاطر او را با خود به غار بردند .(4)
اما اينكه فرموديد چرا پيامبر علي را به همراه خود نبرد، بايد گفت: امام علي در شب هجرت پيامبر براي آن كه مشركان از حركت پيامبر با خبر نشوند، در بستر حضرت خوابيد، با وجود اينکه اين عمل خطرناك بود اما امام علي جان خود را به خطر انداخت تا جان پیامبر محفوظ بماند. از اين رو بنا بر روایاتی که عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی نقل کرده اند، آیه 207 بقره در این مورد نازل شد(5) :
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد؛
بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على (ع) در «لیلة المبیت» هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
نسبت به نزول جبرييل كسي احتمال نداده كه بر ابوبكر نازل شده باشد .جبرئيل بر پيامبر نازل شده، برخي از اهل سنت معتقدند كه آیه« الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فانزل سکینته علیه و ایده بجنود لم تروها »(6)حكايت از نزول آرامش بر ابوبكر دارد.
محل بحث مرجع ضمیر در جمله "فانزل سکینته علیه"می باشد که خدا آرامش را بر چه کسی نازل کرد؟
دانشمندان شیعه اتفاق دارند که مرجع ضمیر رسول خداست . معنای جمله این است که خدا آرامش را بر پیامبر نازل کرد و....
در اين باره به كتاب هاي تفسيري مراجعه نماييد.
پی نوشت ها:
1. ابي جعفر محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري،تحقيق : مراجعة و تصحيح و ضبط : نخبة من العلماء الأجلاء،بيروت ،مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - ، ج 2، ص 101- 102.
2. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر للطباعه و النشر، 1385 ق ، ج 2، ص 103-104.
3. تاریخ طبری، ج 2، ص100.
4. سید ابن طاووس ، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف،چاپ اول،1399،خيام - قم ،ص 410.
5.طبرسي،مجمع البیان،،تهران ، وزارت فرهنگ، 1380،
6.توبه(9)آیه 40.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
پرسش
1.چرا پیامبر اسلام(ص) تنها هجرت کردند؟ 2. چرا مشرکان علی(ع) و اولاد پیامبر را بعد از هجرت آنحضرت نکشتند؟ 3. چرا بعد از هجرت، مشرکان دیگر مسلمانان را اذیت نکردند؟
پاسخ اجمالی
هجرت پیامبر (ص) به دستور خدای متعال برای شکست نقشه شوم مشرکان مکه برای قتل پیامبر (ص) صورت گرفت. طبیعی است که این کار باید با رعایت تمام نکات امنیتی و در کمال اختفاء انجام می شد؛ زیرا حضرت مأمور بودند از راه های طبیعی و عادی فرمان الهی را عملی کنند بنابر این روشن است که اگر افراد زیادی همراه حضرت مهاجرت می کردند دشمنان متوجه شده و امکان موفقیت کامل پیامبر (ص) نبود. همانطوری که مشرکان بعد از حرکت حضرت، با تمام امکانات خود به جستجو پرداختند، اما حضرت را نیافتند و بعد از ناامیدی به سراغ حضرت علی (ع) رفته و ایشان را مورد اذیت قرار دادند. البته عده زیادی از مسلمانان قبل از پیامبر، به مدینه هجرت کرده و جز عده معدودی از آنان، کسی در مکه نبود که آنان نیز از اذیت مشرکان در امان نماندند و اموال شان در مکه توقیف شد و پس از مهاجرت به مدینه در تنگنای فقر مالی بودند.
پاسخ تفصیلی
بر اثر دعوت پیامبر (ص) در ایام حج و فرصت های مناسب دیگر[1] بسیاری از مردم مدینه به سوی اسلام گرایش پیدا کرده و نفوذ اسلام در مدینه گسترش یافت.[2] پس از آنکه اسلام در میان مردم مدینه گسترش یافت قریش مکه احساس خطر کرده و بر فشارهای خود نسبت به مسلمانان افزودند، بگونه ای که سخت گیری آنان تا آن زمان بی سابقه بوده است[3] و از آنجایی که دو قبیله اوس و خزرج که جمعیت مدینه را تشکیل می دادند، جنگ های طولانی با هم داشتند، زمانی که پیامبر آنها را به دین حنیف اسلام دعوت نمود و بر آموزه های آسان دین و شخصیت ایشان آگاهی یافتند آن حضرت را برای خاتمه دادن به آن جنگ و نزاع شخصیت مناسبی یافتند.[4] به دنبال آن مسلمانان درخواست هجرت به مدینه کردند بگونه ای که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت که مهاجرت پیامبر (ص) در آن ماه اتفاق افتاد در مکه از مسلمانان جز پیامبر (ص) و علی و ابوبکر و عده معدودی از مسلمانان بازداشت شده و یا بیمار و پیر، کس دیگری باقی نمانده بود.[5] خروج مسلمانان از مکه، مشرکان را به وحشت انداخت. زیرا آنان احساس کردند که اکنون جمعیتی از مسلمانان در یک شهر فراهم آمده و می توانند تهدیدی جدی برای آنان و کاروان های تجاریشان باشند، از این رو مصمم شدند تا درباره پیامبر که هنوز در مکه به سر می برد تصمیمی جدی بگیرند، آنان در این تصمیم گیری سه راه داشتند: 1. بگذارند تا پیامبر به مدینه هجرت کند، 2. پیامبر (ص) را حبس کنند، 3. پیامبر (ص) را به قتل برسانند. در آغاز تصمیم کشتن رسول خدا را نداشته و تنها سخن از حبس یا اخراج وی بوده است که طبعاً این دو اقدام نمی توانست مشکل را حل کند؛ زیرا رفتن پیامبر (ص) از مکه می توانست جبهه یثرب را کاملاً آماده مقابله سازد و حبس وی نیز ممکن بود مسلمانان را تحریک بر نجات وی کند.[6]
لذا تصمیم بر قتل پیامبر (ص) گرفتند که بنا شد از تمام قبایل افرادی انتخاب شوند و شبانه به طور دستجمعی به خانه پیامبر (ص) یورش برده و پیامبر را به شهادت برسانند.[7]
فرشته وحی نازل گردید و پیامبر (ص) را از نقشه های شوم مشرکان آگاه ساخت که در قرآن این گونه به آن اشاره شده است :" (به خاطر بیاور) هنگامى را که کافران نقشه مىکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکّه) خارج سازند آنها چاره مىاندیشیدند (و نقشه مىکشیدند)، و خداوند هم تدبیر مىکرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!"[8] پیامبر (ص) از طرف خدا مأمور شد آهنگ سفر نموده و به سوی مدینه حرکت کند، لازم بود هجرت بسیار مخفیانه و با رعایت کامل مسائل حفاظتی صورت گیرد تا پیامبر (ص) به سلامت وارد مدینه شوند زیرا بقای آئین نوپای اسلام در آن شرایط شدیداً وابسته به حیات آن حضرت بود به همین خاطر آن شب علی (ع) را در بستر خود به جای خود گذاشته تا در همان ابتدا کسی متوجه عدم حضور حضرتش در بستر نشده و حضرت بتواند قبل از هر گونه اطلاع دشمن از حلقه محاصره آنان خارج شود و خود به همراه ابوبکر به طرف مدینه هجرت نماید. [9] در صورتی که اگر پیامبر (ص) افراد زیادی را به همراه خود می برد ممکن بود آنان از جایگاه حضرت و هجرت او با خبر شده و در بین راه مدینه حضرت را به شهادت برسانند.
اما این که چرا مشرکان بعد از هجرت پیامبر (ص) خاندان حضرت را اذیت نکرده اند باید گفت:
1. وقتی مشرکان متوجه شدند که پیامبر (ص) از مکه خارج شده و نقشه آنان نقش بر آب شده است به سوی علی (ع) یورش بردند و حضرت را به سوی مسجد الحرام کشیدند و پس از بازداشت و اذیت مختصری او را آزاد ساخته اند.[10]
2. مشرکان همه هدفشان کشتن شخص پیامبر (ص) بود، زیرا تنها از این راه بود که می توانستند به زعم خود اسلام را نابود سازند به همین خاطر در این مرحله با دیگران کاری نداشتند و خود را درگیر دیگران نکردند.[11]
اما این که چرا مشرکان بعد از هجرت پیامبر (ص) مسلمانان را اذیت نکردند؟
اولا: بسیاری از مسلمانان قبل از هجرت پیامبر (ص) به مدینه هجرت کرده بودند و اصولا علت نقشه قتل پیامبر (ص) توسط قریش، هجرت مسلمانان به مدینه و انتشار اسلام در شهر مدینه بوده است.
ثانیا: مسلمانانی که از اهل مکه (قریش ) بودند اقوام و خویشان و نزدیکانی داشتند و همین پیوندهای خانوادگی در بسیاری موارد مانع اذیت و آزار مسلمانان می شد و مشرکین از ترس قبیله و طایفه فرد مسلمان، از اذیت و آزار او خود داری می کردند، اما با این حال مسلمانانی بعد از هجرت پیامبر (ص) در مکه باقی بودند که از آزار و اذیت مشرکان در امان نبودند تا جایی که اموال بسیاری از آنان از طرف مشرکان توقیف شد به گونه ای که این مسلمانان بعد از هجرت به مدینه در فقر شدیدی به سر می بردند و حتی تعدادی از آنان به نام (اصحاب صفه) نتوانستند در مدینه مکانی برای استراحت خود فراهم کنند و در مسجد به سر می بردند.
بنابراین مشرکان بعد از هجرت پیامبر تا جایی که می توانستند مسلمانان را مورد اذیت و آزار قرار دادند.
[1] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، ص 374 – 375، دلیل ما، قم، 1382 ه ش.
[2] ابن سعد، طبقات الکبری، ج 3، ص 622.
[3] طبقات الکبری، ج 5، ص 225 – 226.
[4] ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 446 (با اندکی اضافات) .
[5] سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، نشر مشعر، تیرماه 1378، ص 191.
[6] سیره رسول خدا، ص 405.
[7] سیره ابن هشام، ج 1، ص 480 – 482.
[8] انفال،30: "وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ
اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ"
[9] فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، ص 194 – 198.
[10] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص 39.
[11] السیرة الحلبیة، ج 2، ص 37.
🌹حلول ماه ربیع مبارک باد. 🌹
🔰 #لیلة_المبیت شبی است که علی (ع) در بستر پیامبر اکرم (ص) خوابید تا از جان ایشان در مقابل سوء قصد مشرکان محافظت کند.
✅و خداوند اینچین از او این جانفشانی را می پذیرد.
🍃وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
🍃و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است.
https://basirat.ir/fa/news/270653/تبیین-نقش-مذهب-از-منظر-ژئوپلیتیک-در-خاورمیانه-مطالعه-موردی-مذهب-شیعه
ویژگیهای مذهب شیعه را از منظر ژئوپلیتیک این گونه میتوان بیان کرد:
1. از نظر جمعیتی، شیعیان (بیش از 100 میلیون نفر) نسبت به اهل تسنن در منطقه خلیج فارس افزایش قابل ملاحظه و چشمگیری را دارند؛
2. عربستان سعودی به عنوان اولین کشور در جهان از نظر داشتن ذخایر نفت میباشد، از این رو سکونت شیعیان در شرق این کشور و اشتغال آنها در صنعت نفت عربستان سعودی، که به عنوان یک پارامتر کلیدی است، توانایی نقشآفرینی دارند؛
3. ایران به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند از منظر ژئوپلیتیک در خاورمیانه، با توجه به جمعیت غالب شیعه، توانایی حمایت و هدایت آنها را دارد؛
4. از نظر جغرافیایی ـ ژئوپلیتیکی شیعیان در خاورمیانه دارای موقعیت برتری نسبت به اهل تسنن قرار دارند؛ حضور در منطقه خلیج فارس، دریای خزر (کشور آذربایجان) به عنوان یک موقعیت برتر توانایی ایفای نقش بیشتری را برای آنها فراهم میکند.
آیتالله شبیری زنجانی در دیدار با قائم مقام تولیت حرم امامین عسکریین علیهماالسلام، به بیان سیره علمای شیعه برای ایجاد الفت میان شیعه و سنی و جلوگیری از اختلاف و تفرقه بین مسلمانان پرداخت و فرمود: علمای بزرگ و تأثیرگذار شیعه در طول تاریخ، همواره تلاش کردهاند تا احترام اهل تسنن را حفظ کنند.
آیتالله شبیری زنجانی در این دیدار در تایید سخنان خود به بیان نمونههایی از این تلاشها پرداخت و گفت: یکی از آقایان اخوان مرعشی نقل میکرد که مرحوم میرزای شیرازی برای حکم به اول ماه از شیعیان استفسار کرد آیا کسی ماه را دیده است یا نه؟ به ایشان گفتند نه اما یک نفر سنّی مدعی است که ماه را دیده است. میرزا میگوید به آن سنی بگویید بیاید. از او میپرسد ماه را دیدهای؟ جواب میدهد آری. میرزا حکم میکند که فردا اول ماه است. همه تعجب میکنند که چرا با شهادت یک نفر از عامه، حکم به اول ماه شده درحالی که اگر قرار بود شیعه شهادت دهد شاید میگفت دو نفر باید شهادت دهند. از ایشان علت را میپرسند. میفرماید از پلههای منزل که بالا میرفتم خودم ماه را دیدم ولی میخواستم از آنها دلجویی کنم و احترام آنان را حفظ کنم.
آیتالله شبیری زنجانی افزود: از مرحوم آیتالله حائری موسس حوزه قم داستان دیگری درباره کیاست میرزا نقل شده است. میرزای شیرازی در اواخر عمر عظمت زیادی پیدا کرده بود. مشاغل او و سن او زیاد شده و لذا برای او مشکل شده بود که بتواند در دسترس مردم باشد و ایشان از این راضی نبودند و بنابراین چند روزی را برای پاسخگویی و ملاقات عمومی مشخص کرده بود. در یکی از این دیدارها میبینند که میرزا فقط به یک نقطه خیره شده و به هیچ کسی توجه ندارد. درحالی که از خصوصیات میرزا این بوده که با هرکسی روبرو میشد، چنان با او گرم برخورد میکرد و از خانواده و دوستان فرد سراغ میگرفت که آن شخص گمان میکرد میرزا فقط با او رفیق است.
معظم له ادامه داد: در این دیدار شخصی به زیارت میرزا میآید. میرزا از او میپرسد اهل کجایی؟ میگوید اهل کربلا. میگوید برای زیارت به سامرا آمدهای یا برای تحصیل؟ میگوید برای تحصیل آمدهام. میرزا میگوید همین الان به کربلا بروید و ما هم دستور میدهیم همان شهریهای را که به طلاب سامرا میدهند به شما هم بدهند. به خادمش میگوید این طلبه را با وسیله به کربلا بفرستد. میرزا دائماً میپرسد که آیا خادم آمده است یا نه؟ خادم میآید و از او میپرسد که آیا آن طلبه رفت یا نه؟ میگوید بلی. میپرسد خودت او را سوار بر قطار کردی؟ جواب میدهد بلی. میگوید دیدی که قطار حرکت کرد؟ میگوید بلی. از میرزا میپرسند که جریان چه بود؟ میرزا میگوید من از قیافه این شخص فهمیدم که او برای ما مشکل درست میکند و زحمتی را که برای ایجاد آرامش در سامرا و ایجاد الفت با اهل تسنن کشیدهایم همه را از بین میبرد لذا خواستم از سکونتش در سامرا ممانعت کنم.
12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ استاد ادبیات عرب از علت شیعه شدن خود میگوید:
🔹شش سال فقط تحقیق کردم.
به نقل از پایگاه خبری المسله، محمد مبلغ سعودی گفت، هرگاه پیروزی چشمگیر در فلوجه و موصل علیه داعش را می بینم، می خواهم از شیعیان که منبع اعتماد و قدرت و توانمندی هستند، درس بگیرم.
وی با اشاره به حرکت و تحقیقات خود در مسیری مشخص ادامه داد: بعد از پنجاه سال حرکت در یک مسیر، اکنون می خواهم در مسیری متفاوت گام برداشته و در مورد شیعیان بیشتر بدانم.
کنجکاوی در مورد دلایل قدرت شیعیان
العنزی گفت: با مطالعه در این خصوص متوجه شدم که رهبران شیعیان باهوش و زیرک هستند و به عنوان یک محقق و تحلیلگر برای پی بردن به دلیل قدرت و موفقیت شیعه کنجکاو هستم زیرا گمان می کنم اگر به عنوان اهل تسنن اصول قدرت و موفقیت شیعیان را به کار بگیریم، سنی و شیعه بزرگترین قدرت دنیا خواهد بود.
وی سپس با اشاره به نام دانشمندانی مانند ابن سینا، فارابی، رازی و جابربن حیان گفت، همه این افراد شیعه بودند و وهابیت آنان را کافر دانست حال آنکه برخی نمی دانند بهترین و باهوش ترین دانشمندان مسلمان، شیعه بودند.
العنزی در ادامه با بیان اینکه داعش و النصره و گروههای مشابه بهترین مثال برای افراط گرایی و تروریسم هستند این سوال ار مطرح کرد: چرا احزاب شیعه هیچ گاه به سمت افراط گرایی حرکت نکردند؟
این مبلغ سعودی گفت، از تمام دانشمندان اهل تسنن می خواهم به میراث شیعه مراجعه کنند زیرا موفقیت های پی در پی آنان شایسته تامل، تحقیق و بررسی است و اگر ما راه آنان را در پیش بگیریم، بزرگترین قدرت را تشکیل خواهیم داد.
العنزی تاکید کرد، سنی و شیعه برادر هستند و با وجود اختلاف امکان کافر دانستن یکدیگر وجود ندارد، زیرا همه مسلمان و متحد هستند.