eitaa logo
قبسات
188 دنبال‌کننده
630 عکس
62 ویدیو
9 فایل
قبسات یعنی پاره‌های نور @ghabasat 📚 ارتباط: @ghabasat_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بمناسبت اول اردیبهشت روز آغاز نگارش گلستان روز «کلیات سعدی شیرازی» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/411
پنج یا شش سال قبل، این متن را بمناسبت اول اردیبهشت نوشته بودم شاید بازنشر و خواندنش خالی از لطف نباشد ✍🏻✍🏻✍🏻✍🏻✍🏻✍🏻✍🏻✍🏻 شاعر شیرین سخن پارسی گو، سعدی شیرازی در دیباچه‌ی کتابش درباره‌ی چند و چون نگاشته شدن گلستان اینجوری میگه: ...یک شب تأمل ایام گذشته می کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می‌خوردم و سنگ سراچه‌ی دل به الماس آب دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم هر دم از عمر می‌رود نفسی چون نگه می‌کنم نمانده بسی ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز دریابی... بعد از تأمل این معنی مصلحت چنان دیدم که در نشیمن عزلت نشینم و دامن صحبت فراهم چینم و دفتر از گفت‌های پریشان بشویم و من‌بعد پریشان نگویم خلاصه اینکه تصمیم می‌گیره یه گوشه بشینه و کمتر بگه و بیشتر بنویسه تا اینکه یهو یکی از رفقاش میاد و میگه پاشو با هم بریم یه دوری بزنیم، اما سعدی چون قسم خورده بود که دیگه «زبان بریده بکنجی نشسته صمٌّ بکمٌ» باشه، جواب درست و درمونی بهش نمیده، اما رفیقش از رو نمیره و بهش میگه «آزردن دوستان جهلست وکفّارت یمین سهل»، یه جورایی یعنی پاشو خودتو لوس نکن بیا بریم یه خرده بگردیم و از بهار لذت ببریم سعدی هم قبول می‌کنه و با هم می‌رن گشت و گذار ...تفرج کنان بیرون رفتیم در فصل ربیع که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده پیراهن برگ بر درختان چون جامه عید نیکبختان اول اردیبهشت ماه جلالی بلبل گوینده بر منابر قضبان بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی همچو عرق بر عذار شاهد غضبان شب را به بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد موضعی خوش و خرّم و درختان درهم گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تارکش آویخته، القصه صبح که شد، خواستن راهی بشن که دید رفیقش یه عالمه گل و سبزی چیده، سعدی هم نه گذاشت نه برداشت گفت آخه چرا به طبیعت خدا آسیب می‌زنی؟ مگه این گل و گیاه، عمرشون چند روزه؟ رفیقشم می‌گه کاریه که شده، خب حالا تکلیف چیه، سعدی هم جواب میده بیا خودم ببرمت یه باغی که هرگز دست خزان بهش نمیرسه گفتم برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را به طیش خریف مبدل نکند به چه کار آیدت ز گل طبقی از گلستان من ببر ورقی گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد بعله، اینجوری شد که سعدی همون روز شروع کرد به نوشتن و هنوز پاییز نرسیده بود که کتاب رو به پایان رسوند و تمام آنگه شود به حقیقت که پسندیده آید در بارگاه شاه جهان‌پناه سایه کردگار و پرتو لطف پروردگار.. از سال ۱۳۸۱ شمسی، اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی‌ نامگذاری شد @ghabasat
برای اول اردیبهشت که است همین هشتگ را ببینید👆🏻