🍂🍂زمان ما انقدر امکانات وجود نداشت که
کرم دور چشم و ضد چروک و شب و روز و عصر و بعدازظهرو اینا نبود اصلا
کلا یه کرم کاسهای نیوآ بود، با همون خشکی لوزالمعده رو هم برطرف میکرد🤣🤣
کرم افسون هم ک دیگه نگم براتون چقد چرب بود 🤦♀️
📌کانال قدیم ندیما
👇__________________
@Ghadim_ir
🍂🍂وقتی گرسنه ای یه لقمه نون خوشبختیه
وقتی تشنه ای یه قطره آب خوشبختیه
وقتی خوابت میاد یه چرت کوچیک خوشبختیه
خوشبختی یه مشتی از لحظاته
یه مشت از نقطههای ریز که وقتی کنار هم قرار میگیرن
یه خط رو میسازن به اسم زندگی
قدر خوشبختیهاتونو بدونید...✨🤍
📌کانال قدیم ندیما
👇__________________
@Ghadim_ir
🍂🍂با یه دهه شصتی از وفا داری حرف نزنید که نیست رو دستشون اینو از دمپایی هاشون هم میشه فهمید 🥺😍
📌کانال قدیم ندیما
👇___________________
@Ghadim_ir
🍂🍂بیاید باورهاتون رو خراب کنم
در حقیقت اینا کره خوری بود نه جا سیگاری 😁😁
📌کانال قدیم ندیما
👇____________________
@Ghadim_ir
🍂🍂يادش بخير مامانا صبح كه ميشد اينارو زير چادرشون ميگرفتن ميرفتن خريد تو خونه همه پيدا ميشد اون روزا خبرى از هايپر استار و سرويس دهی رايگان مغازه ها نبود با اينكه امكانات نبود اما يه دنيا عشق و محبت تو اينا بود❤️
كجا رفتند اون روزا ...😢
📌کانال قدیم ندیما
👇_____________________
@Ghadim_ir
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🍂اصن هرچی رقص هندی و عروسی دیدین فراموش کنید همه ی طرف این عروسی یه طرف 😁
چرا حس میکنم سر ظهر عروسی گرفتن؟؟🤔🤔
📌کانال قدیم ندیما
👇_________________
@Ghadim_ir
الهـــے ✨
چتر مهربانے ات رابر سرهمۂ مان✨
نگاہ دار تا آسودہ بخوابیم✨
بیشتر از همیشہ
دڸ بستہ ایم بہ رحمت و حمایتت✨
شبتون بخیر 🌙✨
📌کانال قدیم ندیما
👇_______________
@Ghadim_ir
🍂🍂هر صبح طلوع دوباره خوشبختی
و امید دیگری است
بگشای دلت را به مهربانی
و عشق را در قلبت مهمان کن
بیشک شکوفههای خوشبختی در زندگیت گل خواهد کرد.
آدینه اتون بخیر💖
📌کانال قدیم ندیما
👇__________________
@Ghadim_ir
❣سلام_امام_زمانم❣
📖 السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام...
🌱 سلام بر تو ای مولایی که صفای آمدنت، زمستان دلها را بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو.
🌱سلام برتو و بر بهار آمدنت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
📌کانال قدیم ندیما
👇__________________
@Ghadim_ir
🍂🍂روزهایی که برای بی مادر شدن این دو تا غصه میخوردیم،بهترین روزهای عمرمون بود و خودمون خبر نداشتیم!!!
#نوستالژی
📌کانال قدیم ندیما
👇_________________
@Ghadim_ir
#داستانک
🍂🍂مامان هیچوقت لباس عروس نپوشیده بود،
حتی روز عروسیش!
یعنی عمه کوچیکه م نذاشته بود که بپوشه، گفته بود ما مادرمون مریضه و جا واسه این تشریفات نداریم فعلا و با همین بهونه ی الکی، یه عمر حسرت رخت سفیدِ عروس پوشیدنو گذاشته بود به دلِ مادرِ تازه عروسِ من!
بچه تر که بودم، موقع بافتن موهام برام از اون موقعا می گفت که حتی نذاشته بودن بره آرایشگاه و براش مشاطه گر آورده بودن خونه...
دست می کشید توی موهامو با خنده تعریف می کرد که چقدر دلش میخواسته روز عروسیش موهاشو شینیون کنه و تاج عروس بذاره، اما مشاطهگر پیر و اختصاصی خانواده ی پدری بلد نبوده و کلی با اتوی موی قدیمی کف سرشو سوزونده بوده تا موهای موج دارشو فرتر کنه!
یه وقتایی که به شوخی می گفتم مامان بذار از نو برای تو و بابا یه عروسیِ مفصل بگیریم که لباس عروس و شینیون و تاج عروس و آرایشگاه و کلی مهمون و بزن بکوبم داشته باشه، می خندید و می گفت:
دیگه خیلی دیره!
میگفت:
توی زندگیِ هر آدمی یه حسرتای کوچیکی هستن که هیچوقت از یاد نمیرن، هیچوقت آتیششون توی دل آدم خاموش نمیشه، دردشون فراموش نمیشه، تا ابد حسرت میمونن...
می گفت:
درسته الان دیگه اون جوون ۱۸ ساله نیستم که واسه یه لباس سفید اونقدر ذوق و شوق داشته باشم و برام مهم باشه اما بعد این همه سال، بار حسرتِ اون یه روز رو دوشِ دلمه هنوز!
میگفت:
بعضی حسرتا شاید خیلی کوچیک و سطحی به نظر بیان،
اما اندازه ی یه اقیانوس عمیقن،
غرق می کنن آدمو!
راستشو بخوای این روزا بیشتر فکر می کنم به مامان و حسرتاش،
به عمه ی کوچیکم و کاراش،
به خودم،
به تو،
به حسرتای کوچیکی که تا ابد به دلم میمونن،
به حسرتای کوچیکی که خیلی بزرگن...
مثل جانم شنیدن از لبات،
مثل ترکیب اسمم با صدات،
مثلِ...
مثلِ گرفتن دستات!
📌کانال قدیم ندیما
👇____________________
@Ghadim_ir