eitaa logo
قدیما (نوستالژی)😊
24.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
سلام دوستان عزیز و متولدین دهه ۴۰ و ۵۰ و ۶۰☺️ دور هم جمع شدیم تا خاطرات قدیمی رو مرور کنیم و با حال خوشِ شکرگزاری و عبرت‌گیری، برای ادامه‌ی راه، انرژی جدید و تازه بگیریم😊 ارتباط با ما/مجموعه تبليغاتی تاج👇 https://eitaa.com/joinchat/2103444011C4a2042706
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوستالژی برنامه کودک پنجره‌های شادی به روی ما واشده😉 یه آسمون آبی دوباره پیدا شده😁 خجالت نکش با صدای بلند بخون 😂 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
🧙‍♂🧙 😉 🔴 قدیمیای شیراز بر این باور بوده‌اند که: اگر بزرگتر خانه شب هنگامی که سرش را روی بالش گذاشته عطسه کند مهمان می‌آید😉 🔴 قدیمیای بیجار استان گیلان بر این باور بوده‌اند که: اگر دختران دم‌بخت، شبی که از یک مهمانی عروسی یا نامزدی برمی‌گردند یک سیب‌زمینی را پوست بکنند که پوست آن از هم جدا و تکه تکه نشود و این پوست را درون جوراب خود گذاشته و هنگام خواب آن را زیر بالش بگذارند، شوهر آینده خود را در خواب می‌بینند.🥸 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima1100
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون بخیر و شادی☺️ عیدتون مبارک😉🌺 یه دقیقه با خدای خودت و امام زمانت نجوا کن و مشغول کارات شو😍 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
بازی‌ها ساده و با وسایل اولیه بود اما اینقدر هیجان زیادی داشت که شکست و پیروزی به معنای واقعی خودش در بازی لمس می‌شد. 😉 مثل بازی هفت سنگ که هم مهارتی بود هم برد و باخت داشت. 😂😩 البته بعضی مثل من هیچ وقت نبردم چون محکوم به پذیرش حرف زور بچه‌های بزرگتر بودم😂 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
18.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 برنامه عروسکی و خاطره‌انگیز هادی و هدی 👦🧒 هادی و هدی نام مجموعهٔ عروسکی است که در دههٔ ۶۰ از شبکهٔ دو سیما در قالب برنامهٔ کودک از تلویزیون پخش شد. اولین قسمت این مجموعه در سال ۱۳۶۴ از شبکه دو سیما به روی آنتن رفت. نویسنده: رضا فیاضی تهیه کننده: مریم محمدی کارگردان: ساسان امیرپور و اردشیر کشاورزی به عهده داشتند. دلو بزن به دریا با کودک درونت ببین😉 بزار حالت خوب بشه 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
وقتی این بازی گروهی انجام می‌دادیم با خیال راحت می‌ باختیم.😂 اصلا هیجانش به این بود که دونه آخر بیرون میموند و ادامه بازی باعث می‌شد بقیه‌‌ی حلقه‌ها هم بیرون بیان🤣 فضای مجازی الان شده نابودی ذهن بچه‌هامون هیچ واقعیتی از درستی و صداقت نداره، برد و باختش هم بی‌لذت هست. 🙁 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل مواجه شدن با چنین حرفهایی برای من تازگی نداشت. بارها در جاهای مختلف این حرفها را شنیده بودم و همیشه برای خودم در اینگونه فضاها وظیفه‌ای تعریف کرده ام به خودم تلنگر میزنم و با خود میگویم: حواست باشد طرف مقابلت یک جوان پاک طینت و با فطرت الهی است. اگر حرف تند و تیزی میزند نباید در دلت باعث کوچکترین دشمنی و کینه شود تو باید با تأسی از پیامبر مهربانیها سعه ی صدر خود را بالا ببری و بدون تعصب و با منطق و دلسوزی حرف خدا و اهل بیت ع را مانند بذری در قلب آماده‌ی این جوانها بکاری، بقیّه اش دست تو نیست. مسئولیت تو فقط ابلاغ مشفقانه و مهربانانه است. کلاس، آماده عکس العمل من بود نگاهها تیز شده بود. همان طور که آرام قدم میزدم شمرده شمرده گفتم من از دانش آموزی که با جرأت و شجاعت سؤال و انتقادی مربوط به بحث میکند خیلی خوشم میآید. آفرین به شما که به موقع حرف دلت را در قالب سؤال و نقد مطرح کردی. نگاهی همراه با لبخند به این دانش‌آموز کردم و پرسیدم: اسم شما چیه؟ گفت: حمید. گفتم: حمید آقای عزیز از ذهن امثال شما استقبال خوبی میکنم. چون سؤال به جا میپرسید و باعث غنی شدن و کامل شدن بحث میشوید. البته منتظر چنین سؤالات و نقدهایی بودم و معلوم است که بحث را خوب گوش میدهید. - بچه ها سؤال حمید ،آقا سؤال خیلی از جوانهای ماست. در واقع، آقا حمید یک بسته از سؤال و شبهه مطرح کرد که باید یک به یک به آنها جواب بدهیم، منتها همین طور که تا الان پله پله و گام به گام بحث را پیش بردیم اکنون نیز باید با حوصله و مستدلّ مرحله به مرحله سؤالات آقا حمید را حلاجی کرده و پنبه اش را بزنیم. - خب محکم بشینید که میخواهیم حرکت کنیم. فقط قبل از حرکت برای سلامتی حمید آقا یک صلوات آرام بفرستید. بی هوا بعد از صلوات بچه ها نگاهم به حمید افتاد. از چشمانش میشد فهمید که با این تکریمی که از او شد خیلی به وجد آمده و چهره ی متعصب و مخالف بودنش را تعدیل کرده بود انگار آماده بود تا منصفانه به جوابهای من گوش دهد. ببینید بچه ها برای رسیدن به هر هدف و آرمانی در زندگی خود حتماً باید مراحل و گامهایی را طی کنیم تا به قله ی مد نظر برسیم. مثلاً فرض کنید شما یک زمین چند هزار هکتاری دارید که عده ای بدون اجازه ی شما دارند داخل آن ساخت و ساز یا کشاورزی میکنند. هدف شما نیز این است که در این زمین شهرک مسکونی یا صنعتی بزرگ بسازید. خب، همه ی ما میدانیم اوّلاً باید گام به گام برای رسیدن به این هدف، پیش برویم. یعنی روال عادی این کار این است که هر اقدامی در این پروژه، به وقت خودش باید انجام گیرد و نمیشود یکدفعه و یکجا همه ی کارها را پیش برد. ترتیب انجام کارها یک قانون فراگیر است. ثانیاً هر گام و مرحله، محدوده ی زمانی مشخص و طبیعی را به خود اختصاص میدهد. مثلاً شما برای ساختن یک واحد مسکونی به فرض یک سال باید زمان داشته باشید تا آن را بسازید. پس نمیتوانیم توقع داشته باشیم در عرض یک ماه یا بیست روز ساخته شود. - خب، من از شما سؤال میکنم اگر بخواهیم چنین شهرکی بسازیم اولاً چه مراحلی را باید طی کنیم و در ثانی حدوداً چقدر زمان لازم داریم تا به این هدف برسیم؟ بچه ها شروع کردند به پاسخ دادن یکی گفت اوّل باید این آدمهایی که زمین ما را غصب کردند، بیرون بیاندازیم. یکی گفت: برای ساخت شهرک مجوّز شهرداری لازم است. گفتم: احسنت و در تأیید کلامش گفتم و شاید همین مجوز را ماه ها یا یکی دو سال طول بکشد به شما بدهند. دیگری گفت نقشه مهندسی هم نیاز داریم. یکی دیگر از بچه ها گفت حاج آقا سرمایه و پول، اصل کار است و تا اسکناس نباشد کاری نمی شود کرد. از ته کلاس یک نفر گفت اوّل باید زمین را برای ساخت شهرک مسکونی هموار کنیم. ماژیک به دست رفتم پای تخته و شروع کردم به نوشتن: هدف: ساخت شهرک مسکونی مراحل رسیدن به هدف ۱_ رفع موانع مثل آزاد سازی زمین از دست غاصبان ۲- اخذ مجوز شهرداری ۳_ تأمین سرمایه و بودجه مثل گرفتن تسهیلات از بانک ۴- تخصیص بودجه و سرمایه برای هر مرحله ۵- نقشه مهندسی۶- مصالح ساختمانی و نیروی انسانی ساخت و ساز ۸- اخذ مجوز انشعابات آب، برق، گاز و تلفن ۹ - فروش سهام و به مزایده گذاشتن منازل مسکونی و تجاری ١٠- سیستم مدیریت شهری و خدمات رسانی عمومی در شهرک مثل شهرداری ،ادارات درمانگاه ،بیمارستان ،فروشگاه، مسجد، مدرسه، دانشگاه راهنمایی رانندگی فضای ورزشی و تفریحی و غیره ببینید بچه‌ها این یک مثال ساده و قابل فهم برای همه ی شماست. اگر به این مثال دقت کنید میبینید که برای اتمام ساخت این شهرک شاید ۵ سال یا ۱۰ سال زمان نیاز داشته باشیم. پس اگر مثلاً در مرحله طراحی نقشه مهندسی هستیم نمیتوانیم توقع داشته باشیم که چرا تا الان شهرک ساخته نشده است چون سیر طبیعی و زمان لازم برای ساخته شدن شهرک همین است. ادامه دارد ...🌱 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
49.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
🧙‍♂🧙 😉 🔴 قدیمیای استان لرستان و ایلام بر این باور بوده‌اند که: زن‌ها برای اینکه بوی تند پیاز و دود پیاز چشم آن‌ها را نیازارد هنگام بریدن پیاز به او وعده می‌دهند که در آن دنیا زن پیاز شوند.😉 🔴 قدیمیای استان فارس و اردکان استان یزد بر این باور بوده‌اند که: اگر کسی هنگام خرد کردن پیاز آب از چشمش بیاید، حسود و بخیل است. بنابراین پوستی از پیاز را روی سرش می‌گذارد تا از سوزش چشمش جلوگیری شود.🥲 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون سلامت💗 هر روز صبح وقت اونه که از پله‌های زندگیمون یا بالا بریم یا پایین بیایم، به هر حال توقف، پوچ‌ترین حالت زندگیه، ولی در فراز و فرود بودن نشانِ زنده بودنه. ای نور چشم خدا، بنده‌ی دهه‌ی چهل یا پنجاه یا شصت، روزت خوش🌺😊 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
کنار بخاری هیزمی با چای دم کشیده و نان تازه از تنور آمده 🌸 نوش جان، انگار همین دیروز بود. مزه یک مشت قند خودن‌ها هنوز در دهانمان طلب چای می‌کند.☺️ اون چوب‌های کنار دیوار کلاس کار بود برای خراب نشدن گچ دیوار، به ظرافت دیوار کاری نداشته باش، میخواستن داغ نشه کَنده بشه😂 البته الان شدن پارکت زیر پا خبری هم از اون زیلوهای پشمی و گرم نیست.😌 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
14.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه کودک ‌"جزیره‌ی ناشناخته‌" "سرنتیپیتی" برنامه‌ی کودکی با تخیلات و فانتزی‌های ذهنی که اون موقع خیلی جدید بود.😉 میدونی شاید فانتزی ذهن شما هم مثل من این بود که یکی از این سرنتیپیتی‌ها داشته باشم، 😂 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110