eitaa logo
کانال محتوایی غدیر
2.2هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
5.2هزار ویدیو
139 فایل
اینجا یک رسانه است برای کسانی که منتظر یک اتفاق تازه اند.سامانه محتوایی غدیر اخلاقی/ معرفتی/ فرهنگی/ بصیرتی/ واخبارصالحین کرمان ارتباط با ما 🆔 @ahmadnm
مشاهده در ایتا
دانلود
مرد عراقی به پسرش گفت برود دست حاج قاسم را ببوسد ، پسر رفت بین جمعیت، ولی نتوانست نزدیک حاجی بشود. وقتی نشست توی ماشین، گفتم مردم عراق این‌قدر دوستت دارند که پدری به پسرش امر کرد بیاید دستت را ببوسد، ولی محافظ‌ها نگذاشتند.خواست ببیندشان؛ از ماشین پیاده شد، پسر و پدرش را غرق بوسه کرد. 🆔@ghadir_ch
مأمور شده بودیم برای فتح بستان. تیپ تازه تشکیل شده بود و از شهرهای مختلف نیرو داشت. یکی از گردان های ما سیصد نفر از بچه‌های کرمان بودند. مسئول این رزمنده‌ها جوانی بود به نام قاسم سلیمانی. اولین بار در سوسنگرد دیدمش؛ زیر آتش توپخانه های دشمن. وقتی با هم صحبت کردیم گفت:« سخت ترین جای عملیات را به من بدید.» سمت چپ جاده سوسنگرد به دهلاویه تا برسد به پل سابله و شهر بستان، مشکل ترین محور عملیات بود. تیپ ما با تیپ عاشورا و تیپ کربلا درست در همین نقطه الحاق می‌کرد. این محور حساس را دادیم به قاسم سلیمانی. آن روزها جنگ کمبودهای زیادی داشت. خود قاسم باید آب و نان و مهمات و مایحتاج گردان را جور می کرد، از طرفی هم باید دنبال آموزش نیروها می افتاد؛ نیروهای بسیجی تازه به جنگ آمده، آموزش ندیده و از همه قشر و طیف. فرماندهی این گردان کار ساده‌ای نبود. در فرصتی که تا عملیات باقی بود گردنش را رو به راه کرد. 🎙 راوی: سردار مرتضی قربانی 📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص۱۴ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌🆔@ghadir_ch
مأمور شده بودیم برای فتح بستان. تیپ تازه تشکیل شده بود و از شهرهای مختلف نیرو داشت. یکی از گردان های ما سیصد نفر از بچه‌های کرمان بودند. مسئول این رزمنده‌ها جوانی بود به نام قاسم سلیمانی. اولین بار در سوسنگرد دیدمش؛ زیر آتش توپخانه های دشمن. وقتی با هم صحبت کردیم گفت:« سخت ترین جای عملیات را به من بدید.» سمت چپ جاده سوسنگرد به دهلاویه تا برسد به پل سابله و شهر بستان، مشکل ترین محور عملیات بود. تیپ ما با تیپ عاشورا و تیپ کربلا درست در همین نقطه الحاق می‌کرد. این محور حساس را دادیم به قاسم سلیمانی. آن روزها جنگ کمبودهای زیادی داشت. خود قاسم باید آب و نان و مهمات و مایحتاج گردان را جور می کرد، از طرفی هم باید دنبال آموزش نیروها می افتاد؛ نیروهای بسیجی تازه به جنگ آمده، آموزش ندیده و از همه قشر و طیف. فرماندهی این گردان کار ساده‌ای نبود. در فرصتی که تا عملیات باقی بود گردانش را رو به راه کرد. 🎙 راوی: سردار مرتضی قربانی 📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص۱۴ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌🆔@ghadir_ch