🏴 چهارده گفتار پیرامون قیام موعود (۲/۳)
#هفت
مطلب مهم دیگر آنکه اگر متخصصین مهدویت، ترتیب حوادث آخرالزمان در جغرافیای ظهور را فهرست کنند و همزمان مستقلا چند استراتژیست، آینده پژوه و متخصص مسائل منطقه بخواهند بر اساس دادههای سیاسی، شرایط منطقه را پیشبینی نمایند به طور زیادی به نتیجه واحدی میرسند!
یعنی اکنون حوادث پیشروی منطقه، هم مستقلا بر اساس سیر تحولات سیاسی و هم بر اساس تطبیق روایات قابل تبیین و ترسیم است.
چنانچه اگر از فردی که حتی کاملا با ادبیات دینی و آخرالزمانی بیگانه است بپرسید با اخراج آمریکا از منطقه چه اتفاقی خواهد افتاد؟
میگوید یک دیکتاتور را با رویکرد به ظاهر اسلامی، تقویت و حاکم میکنند تا منطقه دست ایران و مقاومت نیفتد.
حال شما این واقعیت را بیاورید در قالب دینی و روایی و نامش را بگذارید «سفیانی».
یا در نمونهای دیگر شکی نیست که اگر ملک سلمان بمیرد و فصل حکومت نوادگان عبدالعزیز فرارسد، آل سعود روی آرامش را نخواهد دید و جنگ قدرتِ توأم با خشونت عیان خواهد گشت.
حال این گزاره مستقل سیاسی را بگذارید کنار بحث روایی و وضعیت متزلزل و متشتت حکومت حجاز در عصر ظهور.
دقت کنید که این حتی فراتر از تطبیق است. در تطبیق شما میخواهید یک موضوع را به موضوعی دیگر ربط دهید و دغدغه این است که این ربط بلاوجه و ناموجه نباشد؛ اما اینجا علائم ظهور و حوادث سیاسی اساسا حیات و واقعیتی مستقل و موازی دارند.
#هشت
اما در باب ماهیت علائم حتمی و غیرحتمی باید بدانیم که اهل بیت حوادث آخرالزمان را انشاء و ایجاد نکردهاند؛ بلکه صرفا آنچه در شبکه قضا و قدر الهی وجود دارد را بیان فرمودهاند.
در واقع آنچه واقع میشود بیان شده، نه آنچه باید واقع شود؛ که در آن صورت شرط میبود.
در نسبت میان علائم قیام و عمل قیام، هیچ علیتی در کار نیست؛ بلکه صرفا وصف است.
#نه
مطلب دیگر آنکه علائم غیرحتمی چرا بیان شده، وقتی هم ممکن است محقق شود و هم نشود؟
باید دقت کنیم که غیرحتمی به معنای احتمالِ بعید و حتی احتمال برابر در وقوع و عدم وقوع نیست؛ بلکه پررنگترین و محتملترین خط در میان خطوط متعدد و درهم تنیده قضا و قدر است که بیان شده.
علائم آخرالزمان عنایتی است از جانب اهل بیت به عنوان خبر و هشدار به شیعیان برای مصون داشتنشان از بلایا و کمک به ما برای مدیریت بهتر تحولات و حتی تغییر صحنه و چهبسا ممانعت از وقوع حادثه.
#ده
گفتیم که غیبت یک استثناء و ضرورتی برای حفظ جان امام و نگهداشتن برگ برنده قیام برای روز موعود است. این استثناء باید در حد استثناء بماند. یعنی قرار نیست حضرت دخالتی نداشته باشند و فقط اگر شرایط مهیای قیام بود، اعلام قیام کنند!
حضرت دخالت، مدیریت و مشورت دارند در اموری که به قیام و مقدمات آن مرتبط است.
ماجرای محمدبنعیسی بحرینی و شیخ مفید، دو نمونه مشهور از دخالت حضرت و حساسیت نسبت به امور شیعیان است.
اولی پس از مراجعه محمدبنعیسی و دومی با ابتکار عمل خود حضرت.
مورد مشهور متأخر هم ماجرای امام و مرحوم طالقانی است.
امام خمینی پس از اعلام حکومت نظامی توسط شاه، فرمان داد همه به خیابانها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند.
آقای طالقانی با امام تماس میگیرد و اصرار میکند که این کار خطرناک است و نباید بشود. امام در نهایت پاسخی میدهد که آقای طالقانی حیرت میکند «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان است».
خلاصه اینکه حضرت، بر اساس دلایل عقلی و نقلی امکان ندارد در مقدرات و مقدمات انقلابِ خود دخالتی نداشته باشند؛ خصوصا که در طول انقلاب دهها بحران خطرناک را تجربه کردهایم که هر کدام کافی بود برای شکست نهضت مقدماتی قیام و قتلعام شیعیان ایران و منطقه و از بین رفتن تلاش همه انبیاء در طول تاریخ.
#یازده
چه چیز این حرفها را احتمالا برای شما عجیب کرده است؟ کلیشه غیبت!
اینکه معنا و فلسفه غیبت را بد فهمیدهایم و تصور فضایی و ماورائی از موضوع ظهور داریم.
غیبت را غیب و نامرئی و ماورائی بودن معنا نکنیم! غیبت یعنی ناشناسی.
همانطور که سقیفه و عاشورا را تحلیل سیاسی-اجتماعی میکنیم، ظهور را هم باید با مؤلفههای نظامی-سیاسی-اجتماعی تحلیل نماییم.
دقت کنید که نه تنها منکر امدادهای غیبی نیستم بلکه اگر چیزی از اسلام و انقلاب اسلامی الان هست، تماما مدیون امدادهای ویژه الهی است. اما این امدادهای مهم و مؤثر در سنت الهی جنبه استثناء دارد و همه چیز حول محور طبیعت و نظام علیت است.
شاید علت نگرش ماورائی عموم این باشد که آنقدر در علائم آخرالزمان مسائل محیرالعقول داریم در روایات که ذهنیتها غیرسیاسی شکل گرفته!
مانند مواردی که به پدیدههایی چون هواپیما، اینترنت، موبایل اشاره شده و از قرنها پیش همه این را در ژانر تخیلی و ماورائی تصور کردهاند! درحالیکه اتفاقا اهل بیت دارند از موضوعات طبیعی و علمی صحبت میکنند.
متن کامل:
eitaa.com/ghadirinetwork/4370