eitaa logo
قهرمانشهر
320 دنبال‌کننده
419 عکس
226 ویدیو
2 فایل
قهرمانشهر ما در اینجا از کرمانشاه، برای تمام ایران🇮🇷 می‌گوییم ارتباط با ادمین @ghahremanshahr
مشاهده در ایتا
دانلود
از راهپیمایی جمعه خشم و نصر (۷) ✊ مسجد جامع کرمانشاه، موقع نماز جمعه همدلی و ایستادگی، مملو از جمعیت بود. 🎙 روایت یک شهروند: «کل مسجد طوری پر شده بود که ما به زور تو شبستانای آخر مسجد جامع جا پیدا کردیم.» 🔥 «بیچاره خواهید شد | תהיו אומללים.» 📲 @ghahrmanshahr
👤 سردار سپهبد پاسدار علی شادمانی 🪖 فرمانده شهید قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا 📌 شهرستان پاوه - استان 📆 دهه شصت - دفاع مقدس ۱ 📲 @ghahrmanshahr
قهرمانشهر
#سفر_در_زمان 👤 سردار سپهبد پاسدار علی شادمانی 🪖 فرمانده شهید قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا 📌 شهرستان
📝 روایتی از سیره شهید علی شادمانی 🔸 بمباران و موشکباران‌ها نگران و ناراحتم نمیکرد. بالاخره جنگ است. بیشتر غصه این سردارهایی که شهید شدند را خوردم. 🔹 بعضی‌هاشان را میشناختم. سردار شادمانی بعد از جنگ فرمانده‌مان بود (فرمانده لشکر ۴ بعثت ). 🔸 آن موقع تازه سپاه به نیروها درجه داد. خب بعضی‌ها از این درجه گرفتن و دادن‌ها خوششان نمی‌آمد. بعضی‌ها هم باهاش به بقیه فخر می‌فروختند. 🔹 همین علی شادمانی یک روز که همه توی صبحگاه جمع بودند، گفت: «برادرا خیال نکنید حالا که درجه گرفتیم فرق کردیم یا خدایی ناکرده این پارچه‌ها باعث بشه گذشته‌مان یادمان برود! یادمان نرود کی بودیم و از کجا آمدیم. خودم دیپلم قدیم دارم. بنایی هم کردم. هنوز کمچه‌ای که باهاش کارگری و بنایی میکردم را نگه داشتم. وارد خانه‌ام میشوم، یه نگاه بهش میندازم تا یادم بمانه کی بودم. تا این درجه ها و عنوان ها کاری نکنه غرور بگیردم و خیال کنم الان اتفاقی افتاده و عوض شدم. من همان بنا و کارگرم. شما هم یه وقت طوری نشه که نگاه به درجه‌تان بکنید و غرور بگیردتان. هی یاد گذشته‌تان بیافتید.» 📲 @ghahrmanshahr
🇮🇷🇵🇸 تصاویر اختصاصی از تشییع باشکوه پیکر شهید حاج سعید ایزدی () بر روی دوش مردم در سنقر و کلیاییِ - صبح امروز 📲 @ghahrmanshahr
🇮🇷🇵🇸 ❤️ سجاده نماز کسی که ۳۰ سال کابوس حرامیان صهیون بوده... 👤 سردار شهید سرلشکر پاسدار محمدسعید ایزدی() مسئول میز فلسطین سپاه قدس و اصالتاً اهل شهرستان سنقر و کلیایی استان بود. 📲 @ghahrmanshahr
💔 آقای امیر علی! ✍️ راوی: خانم پروانه نوری ♦️ قسمت یکم 🔸 خیلی وقت بود نماز جمعه نرفته بودم؛ از ۲۲ بهمن ۱۴۰۳. نه که نخواهم، دوری مسافت تا مسجد جامع ، نبود وسیله نقلیه شخصی و اینکه سر ظهر روزهای جمعه تاکسی به ندرت گیر آدم می آید بهانه هایی بودند برای از دست دادن توفیق شرکت در نماز جمعه. 🔹 اما جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ فرق داشت باید میرفتم مثل همیشه غسل جمعه و شهادت کردم و حاضر شدم. خواهرم گفت: «نمیشه امروز نری نماز جمعه ؟!» - چرا؟ + آخه چند وقته نرفتی امروز که این اتفاق افتاده میخوای بری؟ خطرناکه! - دقیقاً چون این اتفاق افتاده باید حتماً برم! 🔸 دختر همسایه مان اینجور وقت‌ها پایه است. نوجوان است و دل پاک مادرش قبلاً چند بار گفته بود: «پدرش نمیذاره حتی با خواهرام بره جایی تنهایی هم که اصلاً ولی با تو نه نمیگه!» دلم خواست ستایش خانه بود و با خودم میبردمش البته اگر هم بود قصد نداشتم از رفتنم با خبر شود. چون به هر حال بچه مردم بود. اگر خدای نکرده اتفاقی برایش می افتاد من باید جوابگو می بودم. 🔹 خیلی منتظر تاکسی شدم. چندتا رد شدند و با اینکه خالی بودند توقف نکردند. بالاخره یک تاکسی پراید جلوی پایم ایستاد. توی دلم دعایش کردم که از آن گرما نجاتم داد. فقط یک خانم جلو نشسته بود. نشستم عقب. 🔸 نرسیده به میدان آزادی خانم از راننده که پسر جوان هیکلی‌ای بود پرسید: «آقا! مسجد جامع کجاست؟» راننده جواب داد: «کمی جلوتره.» رسیدیم ایستگاه تاکسی‌ها. پرسیدم: «آقا! تا میدان میرین؟» جواب داد: «بله! میرم.» از آینه ماشین نیم نگاهی به صندلی عقب انداخت و پرسید: «خانم شما هم مسجد جامع میرین؟» فکر کردم منظورش این است که اگر مسیر هر دو مسافرش مسجد جامع است، تا دور میدان برود. سریع جواب دادم: «بله» راننده به خانم گفت: «با این خانم برین، ایشان هم میرن مسجد جامع.» رسیدیم میدان آزادی. دور میدان، جایی که خیابان را بسته بودند ایستاد. مؤدبانه و با لحن متشخصانه‌ای خطاب به من گفت: «لطفاً این خانم رو همراهی کنید؛ میخواد بره مسجد جامع.» - حتماً! 🔹 تشکر کردیم و پیاده شدیم. تند تند راه افتادیم. به خانم گفتم: «اهل کرمانشاه نیستین؟» چادر عربی اش را روی سر مرتب کرد و گفت: «چرا! ولی هر وقت آمدم با ماشین خودمان با همسرم آمدیم. اصلاً تو ذهنم نمانده از کدام خیابان میرفتیم.» صدای اذان مسجد بلند شد. خیلی برایم عجیب بود با خودم گفتم: «چی شد؟ یعنی تا این حد آدم چیزی یادش نباشه؟!» به روی خودم نیاوردم. 🔸 رسیدیم مسجد. از در اصلی وارد شدیم. خانم‌ها تند تند بازرسی کردند. خطبه اول شروع شده بود. هیچ پلاستیکی نمانده بود. کفش‌هایمان را توی آن بگذاریم توی کیفم همیشه یک پلاستیک تمیز و شیک دارم. دلم نیامد برای جای کفش از آن استفاده کنم اما چاره‌ای نبود. رفتم داخل حسینیه. موقع درآوردن کفش و داخل رفتن آن خانم را گم کردم. عوضش دو تا از همکلاسی‌های دوران دبیرستانم را دیدم و سلام و علیکی باهم کردیم و بعد رفتم دنبال جایی برای نشستن گشتم. "ادامه دارد..." 📲 @ghahrmanshahr
❤🇮🇷 ؛ سینه ستبر ایران 📋 آمارهای اعلامی اولیه از سوی مراکز رسمی بدین شرح می‌باشد؛ 🏞 استان کرمانشاه 2⃣ دومین استان 🩸 با داشتن بیشترین تعداد شهید و جانباز 🔍 با دستگیری موفق بیش از ۱۲۰ جاسوس و وطن‌فروش 📲 @ghahrmanshahr
🇮🇷🇵🇸 ❤ یکی از بلوارهای شهر مقدس قم به نام مبارک شهید نام‌گذاری شد. 🔻 این بلوار، در امتداد بلوار فردوسی و بعد از پل شهید سید حسن نصرالله واقع شده است. ✅ انتظار میرود مجموعه‌های شورای شهر و شهرداری و نیز، به جهت پاسداشت مقام این قهرمان بزرگ ایران و جهان اسلام، همچین اقدامی کنند. 📲 @ghahrmanshahr
🇮🇷🇵🇸 📌 📌 "عمو" از کودکی آرزو داشتم کاش اجازه می‌دادند به همه بگویم عموی من کیست! و این حس غرور را فریاد بزنم، درحالی که خودم هم نمی‌دانستم دقیقا چه باید بگویم، فقط می‌دانستم شخصیت مهمی هستند و برای ما بچه‌ها که فقط در طول سال چند روز با خبر آمدنشان در منزل پدربزرگم جمع بودیم و عشق می‌کردیم. همه چیز بود از سوغاتی و هدایای‌ دوست داشتنی تا شخصیت کاریزماتیک خودشان که در عین پایبندی به یکسری اصول آنقدر جذاب بود که هیچوقت از دیدنش و از بودنش سیر نشدیم. و روزی که آسمانی شد آرزو کردم کاش هیچوقت کسی متوجه نمی‌شد عموی مهربان من چه کسی‌ست ولی در عوض دلم خوش بود که باز هم می‌توانم در آغوش مهربانش آرام بگیرم. محمدجواد ایزدی شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | تاسوعا | به نقل از: 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir 📲 @ghahrmanshahr
🇮🇷🇵🇸 🔴 فعال رسانه‌ای کُرد: به مشتی خود فروخته مثل کومله و دمکرات نگاه نکنید ما کُردها خط نگه داریم. بچه بود؛ کُردها جبهه را پشتیبانی و هدایت میکردند. 📲 @ghahrmanshahr
🇮🇷🇵🇸 👈 مجتمع فرهنگی اولین مجتمعی است که به نام این بزرگوار در جمهوری اسلامی ایران و شهرستان سنقر و کلیایی استان به ثبت رسید. 👈 کار ساخت این بنا در سال ۱۳۹۱ به اتمام رسید. 👈 در سالروز جنگ سی و سه روزه و پیروزی لبنان بر ولد نامشروع استعمار در خاورمیانه یعنی اسرائیل غاصب، به شهداء حزب الله مخصوصا شهید عماد مغنیه و سردار ولایتمدار شیعه حضرت سید حسن نصرالله اهداء گردید. 👈 شهید سرلشکر سعید ایزدی () و بعضی از اعضاء حزب الله لبنان با مال شخصی خودشان از بانیان ساخت این مجموعه ماندگار بودند. 📲 @ghahrmanshahr
❇️ شناسایی معلمان و مربیان بازی‌محور استان 📌در حوزه بازی‌های حرکتی، محیطی، رومیزی و پرونده‌ای ✅ محورهای موضوعی فراخوان را در پوستر بالا ببینید. ✴️ پس از ثبت‌نام در فراخوان و‌ انجام مصاحبه، منتخبین، تجربیات خود را در رویداد روایت بازی استان ، ارائه خواهند ‌کرد. 📆مهلت ثبت نام: ۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۴ 📋ثبت نام و جزئیات بیشتر 👇 🔗 https://vk8.ir/evt/45 📱آی‌دی راهنما: 🆔@babazi_admin 🔆 بابازی، باشگاه نوآوران بازی 🆔 https://eitaa.com/babazi_to