مجله قلمــداران
#معرفی_کتاب
#دعبل_و_زلفا
خط اول را که خواندم گفتم:
چه حرفهای شروع شد!!
چون داستانهای حرفهای ، با یک نمای باز و (long shot )شروع میکنند و بعد به نمای متوسط(medum) و نهایتا به نمای بسته و نزدیک( close up) میرسند.
نمای باز از شهر بغداد در ابتدای داستان نوید یک کار حرفهای را داد. هرچقدر جلوتر رفتم نثر منسجم و متاثر از ادبیات کهن در عین حال روان و دلنشین بیشتر مجذوبم کرد.
اطلاعات تاریخی گاهی بر داستان چتر میانداخت اما چون داستان از پیرنگ خوبی برخوردار بود از جذابیت آن نمیکاست. در برخی صحنهها حس میشد که قیچی سانسور یا اصرار ناشر برای کوتاه شدن اثر بر آن تاثیر گذاشتهاست اما مجموعا صحنههای عاشقانه بینظیری خلق شدهبود.
اطلاعات خوبی از دوره امام موسیکاظم(ع) و امام رضا(ع) ارائه شدهاست.
بیشک تا مدتها ذهنم در گیر لحظهای می ماند که دعبل برای دیدن زلفا به پشت بام کاهگلی کاروانسرا رفت. چشمش به سگی خورد و از خودش خجالت کشید که در دل شب مانند سگی در حال پرسه زدن است.
و تصویر مست و لایعقل رفتن دعبل در کوچههای شهر تا کاخ موصلی و شعر "ای ماه که در بلندترین اتاق قصر ساکنی... "در ذهنم مرور میشود.
دریچهای که از آن فضلبنربیع به امام موسی کاظم(ع) نگاه میکرد، فراموش ناشدنیاست.
تصویرپردازی بینظیر، کارکرد دادن به همه حواس پنجگانه، متن مبتنی بر پژوهش در جزئیات، ایجاد موقعیتهای داراماتیک متکی بر پترن عشق، نقاط قوتی است که اثر را مثل حلوا شیرین کردهاست.
اگر دلتان یک کتاب میخواهد که در آن از کوچههای تاریخ بیهقی بگذرید، بوی شکوفه سیب و آویشن را حس کنید ، طعم توت و انجیر را بچشید از بالای برج جعفر بغداد را به نظاره بنشینید، از شوق کرامات امام رضا(ع)دلتان بهم فشرده شود، از اندوه امام موسی کاظم (ع)گریه کنید، از عشقبازی دلدادهای، قلبتان تند بزند
این کتاب را انتخاب کنید.
دعبل و زلفا
اثر #مظفر_سالاری
#انتشارات_به_شهر_آستان_قدس_رضوی
#اثر_فاخر
#تاریخ_به_شیرینی_حلوا
#دعبل
#شاعران_عرب
#ادبیات_داستانی