#از_بین_شما
#تالاریها
#مهم
دوستان یه نکته ای رو خواستم درمورد فصل دو برگزیده بگم
ببینید فصل دو زبان داستان اول شخص هست و به تبعش توصیفی
یعنی خواننده اتفافات داستان رو از دریچه ی دید شخص داستان میبینه
حتی نوشتن در دفترخاطرات نیست که بشه جاهاییش رو ننوشت مثل بخشای فصل یک که یاس بنابر مصلحت اواخر دفترخاطراتش بعضی مسایل رو ننوشت
فصل دو توصیف صحنه ها و اتفاقات از دریچه ی چشم و احساسات سه شخصیت اصلی داستان هست
لئایی که حافظه ش پاک شده هیچ چیزی از گذشته ش به خاطر نداره در محیطی کاملا آزادغربی چشم باز کرده و برای پیداکردن خودش کاملا با دقت اطرافش رو رصد میکنه و ما رصدهای ذهنیش رو میخونیم
از دید ماتیاسی میخونیم که یک مرد غربیه و در محیط غربی زندگی میکنه و فقط طبق اخلاقیات خودش اهل انجام برخی کارهای رایج در غرب نیست و از دید بنیامینی که کاملا عیاش هست و منطبق با رفتارهای غرب
دوستان داستان در محیط پر از آزادی بدون قید و شرط غربی داره اتفاق میفته و ما از دید شخصیت ها داریم بهش نگاه میکنیم
چیزی که قریب به اتفاق ماها چون یا خارج نرفتیم یا اهل دیدن فیلم های بدون سانسور نبودیم و نهایتا فیلمهایی که از غرب دیدیم فیلمهای سانسورشده و نصف شده ی صدا و سیماست (اصلا مخالف سانسور در فیلمها نیستم) شناختی که این فیلمها به ما داده با چیزی که در غرب هست خیلی خیلی فاصله داره و چه بسا چیزهایی در جامعه ی خودمون من گاهی میشنوم که ندیدم و وجود داره که تعجب میکنم و البته سالهای اخیی اکثرا در خیابونهای خودمونم شاهد این حجم از آزادی و بی بند و باری هستیم
در واقع از این زاویه نگاه کنیم که شخصیت های داستان شخصیت های مقید با اصول دینی نیستن که روی مسائل چشم ببندن و به دنبالش ما هم چیزی نبینیم
اگر جایی کشش نداشتیم باید خودمون چشم ببندیم و اینکه بد نیست حالا که در شرایط یک داستان یک فرصتی پیدا شده غرب و یهود رو بهتر بشناسیم کمی تعصب رو کنار بذاریم و به دید شناخت غرب به اتفاقات نگاه کنیم
و بنا بر چیزی که من این مدت متوجه شدم مطمئن باشیم در ادامه صحنه های دیگه ای خواهد بود و خواهیم خوند که خیییلی زیاد با دیده ها و شنیده ها و اعتقادات ما فاصله داره پس یا کنار بیایم یا اون صحنه ها رو نخونیم البته من به قلم خانم مقیمی اطمینان دارم و مطمئنم در نوشته هاشون تمام سعیشون رو کردن و میکنن که صحنه ها محرک و خارج از شرع نباشه همونگونه که تا الان هم تا همینجاش توی خیلی از صحنه در عین توضیح سعی کردن اتفاقات رو در قالب کلمات پوشیده بیان کنن.
#از_بین_شما
#فصل_دوم
#مهم
سلام خانم مقیمی به نظرمن از همه ی ابعاد واقعا عالی بود
فقط دوستان توجه داشته باشیم ما الان با یاس طرف نیستیم که بخوایم غیرتی بشیم با ی دختر ی طرفیم که حافظه شو از دست داده و بهش گفتن تو ی یهودی هستی و تحت تعلیم عقاید افراطی یهود توسط خاخام اسحاقه پس انتظاری ازش نیست
از طرف دیگه با ی مرد ی طرفیم که تو فرهنگ غرب بزرگ شده و از اسلام چیزی جزء آموزه های رسانه های خودشون نداره پس تا این حد خود داری که حتی از ی مرد مسلمونم بعیده عالیه عالیه
وقتی این دو رو کنار هم میذاریم رمان بهتر از این نمیشد نوشته بشه
اگه بخوایم انتظاری در حده بچه مذهبی های دوآتیشه ی خودمون داشته باشیم رمان خیلی شعاری میشه
درسته دیدن یاس در این حالت درد داره ولی خب هدف نویسنده ی محترمم اینکه ما درد و حس کنیم
🌺🌺🌺🌺
#طهورا
دوستان یه نکته ای رو خواستم بگم که فک کنم حرف ته دل خیلی از ماها باشه که امروز خوشحالیم اینم این که این آغوش و ابراز احساسات مت و لئا آغوش مت و یاس فصل یک نبود
اگر این اتفاق توی اون صحنه ی آخر فصل یک می افتاد فک نکنم خوشحال میشدیم چون طرفمون یاس بود و متی که به اعتقادات یاس احترام میذاشته
الان طرفمون لئاس دختری که چیزی از گذشته ش نمیدونه و فک میکنه یه دختر یهودیه و مت هم داییشه و ابراز احساساتش فقط حس محبتش به داییش بود
مت هم تا قبل این آغوش چیزی فراتر از انتظار از یه غیرمسلمون بزرگ شده در غرب انجام داده و این واکنش و آغوش رو نمیشه بهش خرده بگیریم مت مسلمون نیست و عشقش رو بغل کرده اونم در پاسخ به ابراز احساسات لئا و خب واقعا توقع زیادیه ازش اگر انتظار داشته باشیم تو اون شرایط توی دشت، تنها با عشقش اونم دختری که حالا زیباتر شده بخواد خودداری بکنه
اگر مسلمون بود میشد بهش ایراد گرفت
در هر حال خیلی مزه داد😁
#کیقبادی
#مقیمی_نوشت
#به_جان_او
#مهم
همراهان خوب کانال لازم میدونم قبل از اینکه #جان امشب رو تقدیم کنم توضیحاتی بدم.
همونطور که میدونید اعتیاد جنسی معمولاً از سنین نوجوانی و جوانی آغاز میشه و گاهی پدرها و مادرها به دلیل تلخی این حقیقت، بجای اینکه در صدد آگاهی دادن به نوجوونشون بربیان از در کتمان و انکار وارد میشن.
اون چیزی که لازمه هر پدر و مادری بدونه اینه که این معضل اگر انکار شه فقط صورت مسأله نادیده گرفته میشه. چه بسیار نوجوونهایی که اگر در ابتدا با برخورد صحیح و اگاهانه والدین مواجه میشدند و پدر و مادر باهاشون همراهی و کنترل میکرد به این مشکل بر نمیخوردند.
این قسمت اگر چه تلخه اما باید به همون انداره برای تک تک ما تلنگری باشه تا بیشتر از اینها حواسمون به نوجوونمون باشه
پ ن: خدا میدونه چقدر سر این پست میترسم از شما..
از شمایی که از اونور بوم میفتی و اینقدر بابت ترسهات به نوجوون سخت میگیری که یه معضل دیگه ایجاد شه.
یادمون باشه کنترل به معنی سختگیری و تجسس نیست.
کنترل یعنی زمینهی گناه و تنهایی رو برا جوون و نوجوونت فراهم نکنی
در آخر بابت بارگزاری این پست از همتون عذرخواهی میکنم.
#ف_مقیمی