#دلنوشتهیپارتامروز
عماد یا جوادی دیگر!؟
آقای عماد! نه شما که بار اولت هست به عظمت خیره موندی، ما هر بار حرم میریم خیره میمونیم.
بدون دلیل اشک نمیریزید!
وقتی اذن دخول بخونی و اشکت راه باز کنه، یعنی از جانب صاحبخونه اجازهی ورودت صادر شده.
من نمیدونم قراره دوباره به حرم بری یا نه ولی اگه دفعهی بعدی هم در کار بود، یادت باشه، تا وقتی اشکت نیومده وارد حرم نشی. انقدر بمون تا اشکت سرازیر بشه.
یاس!
مگه میشه تعلق خاطر نداشته باشیم به صاحب مملکتمون؟♥️
شوخی با عماد👇🏻
معلومه که باید زبون ما رو یاد بگیری.
کارت اینجا لنگ زبون ماست. دور دور ماست. پس یادش بگیر😅
بفرما هادی هم که تایید کرد؛👌🏻
خانم مقیمی جان! خط دوم صحبت عماد با هادی لامفهموم. پیگیری کنید لطفا☺️
از جانب مادر یاس به هادی:
معلومه که خوبس آ از سرشم زیادس😉 (هتل و پرواز)
به ایمام رضا رسیدیم
این رو عالی اومدی عمادخان!
و من فکر میکنم شما و یاس تا پا تو مشهد گذاشتید به امام رسیدید. سیمتون وصل شد😢
و اینجا نمیدونم ام آی سی از یاس و عماد خبر داره یا نه؟ یا در کل فروپاشیده....
و اون هدیهی کوچیک که هادی در نظر گرفته🤔
شاید ژتون غدای حرمه😋
من این فکر رو میکنم شاید چون دیگه وقت ناهاره و گرسنهام!
خب خب شجرهنامه رو هم که درآوردن ولی جناب عماد! باید بهتون بگم المومن کیّس رو شنیدی یا نه؟
ما که سادات نیستیم هم ائمه رو پدر خودمون میدونیم. اینجوریاس... زرنگیم! هر طوری باشه خودمون رو به ائمه نسبت میدیم. خودمون رو جا میدیم. بعله! امامهای جانمون رو بیشتر از پدر و مادر دوست داریم و البته شما سادات رو روی تخم چشامون حفظ میکنیم. ذریهی پیامبرید دیگه🌷
و حتما صحن انقلاب، تو دلتون یه انقلاب به پا خواهد کرد. (نصیب همهی ما انشاءالله )
صحن هم همین چهار دیواریهایی هست که سقفشون آسمونه و جون میده آدم یه گوشهاش کز کنه....💔
در رابطه با تعبیر حرم به قصر باشکوه و میهمانان و خدمتکاران هم واقعا زبونم نمیچرخه حرفی بزنم. دست مریزاد بانو مقیمیجان🌷
از زبون خدّام به زائرا:
مهم نیست ایل و تبارت کی باشه یا چی تنت باشه. مهم اینه که تو مهمون شاهی!
قدر خودت رو بدون مهمون مهم و اختصاصی رئوفترین مخلوق خدا.
اون هم پنجره فولاده!
حالا یاس یادش نمیاد ما جور می کشیم برا شما توضیح میدیم. خدا رو چه دیدی شاید صاحب این دارالشفا یه اشاره هم به مغز دستکاری شدهی یاس کرد و البته که اشاره میکنه.
به هر حال مهم این هست که ما دردمون رو پیش آقا ببریم. خواه شفا بدند خواه نه. شفا همین توجهی هست که آقا به ما داشته باشه و ما رو بطلبه.
آقارسول یه رایزنی کن و بچهها رو ببر سر مزار اصلی. این ضریح چند متر بالاتر از سنگ اصلی هست.
آقای پترسون!
خوشحالم که پی بردی خرافه نیست بلکه نیروی فوقالعادهی جذبه آقاست؛
بمون همون جا پسر امام رضا!
دیگه برنگرد. حل شو تو موجی که درش چرخیدی و به ضریح رسیدی!
امنترین آغوش دنیا رو بچسب. گرمترین عطر ملکوتیش که شنل از ساختنش عاجزه رو به ریههات ببخش.
گریه کن. من فکر میکنم پدرت دست انداخته دور شونههات و داره همرات گریه میکنه.
تو خبر نداری چه به دل امام رضا اومده این چند سال که تو توغربت بودی.
تو نمیدونی یاس رو فقط به خاطر نجات تو فرستادند آلمان. تو خبر نداری که شاید علاقهی یاس به رشتهی پزشکی رو پدرجانت تو دل یاس انداخته!
سیدعماد تو دیگه غریب نیستی، دقیقا از وقتی که دوباره مسلمان شدی!
سلام پدر!
دوباره جوادی به پدرش رسید....
خانم مقیمی عزیزم ممنون که من رو به زیارت امامم بردی. الآن زیارت رجبیه رو میخونم. از همین فاصلهی بیش از هزار کیلومتری.
ایران و جهان متعلق به آقاست و دل هر کدوم از ما کنجی از از حرم باشکوهش.
دعا میکنم برای موفقیتت و از خدا میخوام ثواب این پارت رو چراغی روشن کنه تو مسیر عزیزانت.
عذر میخوام که وقت گرانبهای شما عزیزان رو بابت خوندن دلنوشتم گرفتم🌷🌷
#مٻــممـہاجـر
#برگزیده