eitaa logo
مجله قلمــداران
5.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
308 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅هرچند به دیدار تو مایل بودیم... کمتر به زیارت تو نائل بودیم... 🔅امروز که در بسته شده میفهمیم... بسیار زمان گذشت و غافل بودیم... 🔅ما را به حرم روی نیاز است هنوز... سر رشتهٔ این قصه دراز است هنوز... 🔅از پرچم سبز گنبدت معلوم است... در بسته ، ولی روی تو باز است هنوز.... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷 🦋@ghalamdaaran🦋 🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏. سلام امام رضای مهربانم سلام پدر😭 وقتی ساعت ۸ صبح روز اول ماه رجب ماه زیارتیتون صدام کردین دعوتم کردین بردینم زیارت بازم مثل همیشه فهمیدم که شما چقدر از من به من مشتاق ترین😭 فهمیدم مثل همیشه هوامو دارین بازم بهم نشون دادین که اونی که سلام میکنه شمایین و من فقط جواب سلام شما رو میدم😭 آخ امام رضا چقدر دلتنگتونیم چقدر هوای نفس کشیدن تو هوای حرم داریم دلتنگ صدای نقاره خونه دلتنگ تک تک صحن‌ها و رواق‌ها شلوغی حرم دلتنگ اون قصری که برخلاف همه‌ی قصرهای دنیا برای فقیر و غنی یکسانه اون قصری که تک تک کاشی‌ها و آینه‌کاری‌هاش پر از روحه پر از معنویت پر از عشق دلتنگ خادم‌هایی که نظیرشون هیچ کجا نیست دلتنگ صحن انقلاب و سقاخونه و پنجره فولاش دلتنگ صحن آزادی و ایوون طلاش دلتنگ مسجد گوهرشاد و دو رکعت نماز عشق خوندن کنار منبر امام زمانش دلتنگ بوی غذای امام رضا و حسرت و آرزوی دعوتنامه برای گرفتنش گفته بودم چو حرم آیم غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون حرم آیم اللهم ارزقنا زیارت به زودی‌های زود😭
ماتیــاس عزیز ... یا نه بگذار خودمانے تر بگویم.. سید عمــاد.. اخوے لبــنانے مـا اری خوب بنگر .. بہ این آســتانه .. یـــا به گفته خویش.. نگاه کن این کاخ را.. ڪه جلالش مسخ کرده این جماعت کوخ نشین را.. ڪہ گرمی دستان با کرامت شاه این بارگـاه چه حاتم گونه انگشتــان یخ زده ے این حاجتمندان را میگیرد.. اندڪی هم .. به آن دیدگان هاے خیس نــگاه ڪن .. یــا به زمزمه های درد مندآنہ یاس گوش بده.. ڪه حبیب توس را برای جرعه ای التیام از زخم هایی ڪہ در آن شکنجه ها و آزارها دید .. با لغاتی نا آشــنا امامــش را فرا میخواند.. بارے لغــاتی که شایــد با زبان کنونی ات غریب باشد ولی زمانـے با نطق پدری ات عجین گشته بود.. ای سید عمــاد مـا... تو هـم بـہ پســر زهرا بگــو .. داســتان هــاے غمزدگے ات را... قصــہ ے ناله هاے خاموش شب هایت را یا بند بـند دلشڪستی هایت را.. بــرای او بــخوان داســتان غربت ات را.. ڪہ او خوب غریب نــواز است اے ستــون و تکیگاه یــاس .. بــیا و از زبــان قلب خود برای شه خراسان ســودای حزن بخوان .. ڪہ او میشنود و گوش دل می سپارد بــہ آن.. یــا عمــاد .. میگویمت تابا همان الفاظ مآبی ات .. صاحب این قصر را صــدا کن .. او را فریــاد بزن .. آری همینجــا.. در این نقطه از عالــم .. در قطعــہ اے از جنت.. او را بر خود بخوان و بدان.. ڪہ غرور و آقایی در برابر این ســلطان عطوفت و کرم بی معنــا ترین پدیده جهــان اجتماعی میشود... آری برادر.. تو گر ماتیاس باشے و گر سید عماد.. خواه ڪہ به این منزلگه عشاق علے بن موسے الرضا(ع) آن هم از مـــیان غلغله ے جان هاے تپیده بــہ این وادے آمده اے.. یعــنے ... او .. تـــورا این گونہ و در این حــال "برگزیــده" است می بینی داستــان زندگے است دیگــر.. امــا مرد خودت قیاس کن .. برگــزیده شدن یاس کجــا .. و برگزیده شدن تو کجـــا ... در همین افکــار قدم بر دار.. با رسول همراه شو وخودت را به "ضریح" برسان ... میدانم ڪہ همهمه ها و اشڪ ها تو را به عجب وا داشتہ.. میدانم ڪہ به این شلوغی ها عادت ندارے امــا بگذار ڪہ دستانت.. شیرینی لمس ضریح مشکبش را ذره ذره در جام جانت بچشاند .. حالیا انگشتانت را به آن آرامگه یار گره بزن و این صعب و سختی هاے مردانه .. را بــہ دامان مرد ترین این تبار.. دخیل ببند... تا مــا نیز با تو بگــویم ... الســلام علیک یا شمس شموس اسلام علیک یا غریب الغربا السلام علیک یا معین الضعفا السلام علیک یا شریڪ القران و قاطع البرهان و السلام عیلک یا علی بن موسی الرضا (ع)
عماد یا جوادی دیگر!؟ آقای عماد! نه شما که بار اولت هست به عظمت خیره موندی، ما هر بار حرم میریم خیره می‌مونیم. بدون دلیل اشک نمی‌ریزید! وقتی اذن دخول بخونی و اشکت راه باز کنه، یعنی از جانب صاحب‌خونه اجازه‌ی ورودت صادر شده. من نمی‌دونم قراره دوباره به حرم بری یا نه ولی اگه دفعه‌ی بعدی هم در کار بود، یادت باشه، تا وقتی اشکت نیومده وارد حرم نشی. انقدر بمون تا اشکت سرازیر بشه. یاس! مگه میشه تعلق خاطر نداشته باشیم به صاحب مملکتمون؟♥️ شوخی با عماد👇🏻 معلومه که باید زبون ما رو یاد بگیری. کارت اینجا لنگ زبون ماست. دور دور ماست. پس یادش بگیر😅 بفرما هادی هم که تایید کرد؛👌🏻 خانم مقیمی جان! خط دوم صحبت عماد با هادی لامفهموم. پی‌گیری کنید لطفا☺️ از جانب مادر یاس به هادی: معلومه که خوبس آ از سرشم زیادس😉 (هتل و پرواز) به ایمام رضا رسیدیم این رو عالی اومدی عمادخان! و من فکر می‌کنم شما و یاس تا پا تو مشهد گذاشتید به امام رسیدید. سیمتون وصل شد😢 و این‌جا نمی‌دونم ام آی سی از یاس و عماد خبر داره یا نه؟ یا در کل فروپاشیده.... و اون هدیه‌ی کوچیک که هادی در نظر گرفته🤔 شاید ژتون غدای حرمه😋 من این فکر رو میکنم شاید چون دیگه وقت ناهاره و گرسنه‌ام! خب خب شجره‌نامه رو هم که درآوردن ولی جناب عماد! باید بهتون بگم المومن کیّس رو شنیدی یا نه؟ ما که سادات نیستیم هم ائمه رو پدر خودمون میدونیم. اینجوریاس... زرنگیم! هر طوری باشه خودمون رو به ائمه نسبت میدیم. خودمون رو جا میدیم. بعله! امام‌های جانمون رو بیشتر از پدر و مادر دوست داریم و البته شما سادات رو روی تخم چشامون حفظ می‌کنیم. ذریه‌ی پیامبرید دیگه🌷 و حتما صحن انقلاب، تو دلتون یه انقلاب به پا خواهد کرد. (نصیب همه‌ی ما ان‌شاءالله ) صحن هم همین چهار دیواری‌هایی هست که سقفشون آسمونه و جون میده آدم یه گوشه‌اش کز کنه....💔 در رابطه با تعبیر حرم به قصر باشکوه و میهمانان و خدمتکاران هم واقعا زبونم نمی‌چرخه حرفی بزنم. دست مریزاد بانو مقیمی‌جان🌷 از زبون خدّام به زائرا: مهم نیست ایل و تبارت کی باشه یا چی تنت باشه. مهم اینه که تو مهمون شاهی! قدر خودت رو بدون مهمون مهم و اختصاصی رئوف‌ترین مخلوق خدا. اون هم پنجره فولاده! حالا یاس یادش نمیاد ما جور می ‌کشیم برا شما توضیح می‌دیم. خدا رو چه دیدی شاید صاحب این دارالشفا یه اشاره هم به مغز دستکاری شده‌ی یاس کرد و البته که اشاره می‌کنه. به هر حال مهم این هست که ما دردمون رو پیش آقا ببریم. خواه شفا بدند خواه نه. شفا همین توجهی هست که آقا به ما داشته باشه و ما رو بطلبه. آقارسول یه رایزنی کن و بچه‌ها رو ببر سر مزار اصلی. این ضریح چند متر بالاتر از سنگ اصلی هست. آقای پترسون! خوشحالم که پی بردی خرافه نیست بلکه نیروی فوق‌العاده‌ی جذبه آقاست؛ بمون همون جا پسر امام رضا! دیگه برنگرد. حل شو تو موجی که درش چرخیدی و به ضریح رسیدی! امن‌ترین آغوش دنیا رو بچسب. گرم‌ترین عطر ملکوتیش که شنل از ساختنش عاجزه رو به ریه‌هات ببخش. گریه کن. من فکر می‌کنم پدرت دست انداخته دور شونه‌هات و داره همرات گریه می‌کنه. تو خبر نداری چه به دل امام رضا اومده این چند سال که تو توغربت بودی. تو نمی‌دونی یاس رو فقط به خاطر نجات تو فرستادند آلمان. تو خبر نداری که شاید علاقه‌ی یاس به رشته‌ی پزشکی رو پدرجانت تو دل یاس انداخته! سیدعماد تو دیگه غریب نیستی، دقیقا از وقتی که دوباره مسلمان شدی! سلام پدر! دوباره جوادی به پدرش رسید.... خانم مقیمی عزیزم ممنون که من رو به زیارت امامم بردی. الآن زیارت رجبیه رو می‌خونم. از همین فاصله‌ی بیش از هزار کیلومتری. ایران و جهان متعلق به آقاست و دل هر کدوم از ما کنجی از از حرم باشکوهش. دعا می‌کنم برای موفقیتت و از خدا میخوام ثواب این پارت رو چراغی روشن کنه تو مسیر عزیزانت. عذر می‌خوام که وقت گرانبهای شما عزیزان رو بابت خوندن دلنوشتم گرفتم🌷🌷
توجه توجه داستان برگزیده در صورت تکمیل نگارش شب ارسال خواهد شد 🌺
توجه سهم آخر برگزیده ساعت ۸ امشب ، بارگذاری میشه 😊🌺
آخرین پوستر برگزیده آقای من! باورم نمی‌شود که این کشتی به ساحل رسید! آقای من! اگر تو ناخدا نبودی برگزیده از کجا سر در می‌آورد؟ آقای من! زیر هر سهم نوشتم مقیمی اما تو بخوان خودت! 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
4_187909122757231894.mp3
10.05M
آهنگ « سربازهای بی نشون »