eitaa logo
مجله قلمــداران
5.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
308 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6023597598626022750.mp3
7.77M
امام حسینی ها، برای امام زمان علیهم السلام کار کنید... 🎧استاد محمدحسین یوسفی
وسط دعوا بهش بگید:«زمین دور خورشید میگرده، من دور اون سرت که اینجوری دیگه عصبانی نباشی»، رابطه‌تون حداقل تا شیش ماه بیمه میشه، صددرصد تضمینی :))))))) ول کن جهان را ☕️ات یخ کرد👇 https://eitaa.com/joinchat/3639345285C22eb5478b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
دعای هفتم صحیفه سجادیه🌱🥀 🎤علی فانی
🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀 چله‌ی دعای هفتم صحیفه سجادیه بسم الله الرحمن الرحیم یَا مَنْ تُحَلّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدّ الشّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلّتْ لِقُدْرَتِکَ الصّعَابُ، وَ تَسَبّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَهٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَهٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوّ لِلْمُهِمّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلّا مَا کَشَفْت‏ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبّ مَا قَدْ تَکَأّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجّهْتَهُ إِلَیّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسّرَ لِمَا عَسّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنّی سُلْطَانَ الْهَمّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. اللهم عجل لولیک الفرج 🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
یابن الحسن امیرِ دلیرِ سوارهـا معنا بده بہ حسرٺِ دلِ بیقرارهـا منجے، بیا، زمان و زمین در هم آمده از بس گناه پر شده در این دیارهـا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸انتشار قسمت اول🌸 داستان زیبای 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥🔱🔥🔱🔥🔱 🔱🔥🔱💀🔱 🔥🔱💀 🔱💀﷽ 🔥🔱 🔱 من وقتی که سرت عربده می‌کشید، آنجا بودم! اشک‌هایت را دیدم! توی گوشت گفتم غصه نخور! این مرد لیاقت تو را ندارد!‌ یادت هست؟ تو میان ضجه‌هات حرفم را بلند بلند تکرار کردی تا او بشنود و آتش بگیرد. من گفتم: «بله همین درسته!» خیلی حرف‌های دیگر هم یادت دادم. همه را گفتی. او عصبانی شد؛ خیلی عصبانی! که خب، قابل پیش‌بینی بود! تا دیدم سرت گرم داد و قال شده رفتم سراغ او! تشر زدم که:«واقعا که هیچ بویی از مردونگی نبردی! همین‌طوری راحت نشستی تا اون هرچی دلش می‌خواد بارت کند؟ می‌بینی؟! داره بهت می‌گه عوضی زن باز! تو که زن‌باز نیستی! تو فقط از راه حلالش با یکی خوابیدی؛ جنایت که نکردی! کجای دین خدا نوشته صیغه حرامه؟ تا چهار زن حلاله و چهل‌ صیغه مباح!» من همیشه در این‌طور مواقع خوب به داد دل و آبرویتان می‌رسم. دیوار حاشا را آجر آجر بالا می‌برم و در حال اضطرار کمکتان می‌کنم که از رویش بالا بروید. شوهرت هم از این قائله مستثنی نیست. دست به دستم از دیوار بالا رفت و کلماتم را با غیظ کوبید توی صورتت. تو از زور خشم قرمز شده بودی. نمی‌دانی چقدر در این حالت خوش‌گل می‌شوی! گفتی: « لعنت به تو و اون اسلامی که بهت چنین مجوزی داده! مرتیکه‌ی عیاش عوضی» از خنده ریسه رفتم! چه جواب دندان‌شکنی دادی زن! شنیدن این جواب از زبان زنی که خیلی ادعای مسلمانی‌اش می‌شد جذاب بود. نزدیک بود عذاب وجدان بگیری و استغفار کنی که دستپاچه رفتم سراغ شوهرت. بهش گفتم:« دِ خجالت بکش بی‌غیرت! هر چی توی دهنشه داره بارت می‌کنه» خیلی مرد حرف گوش‌کنی است! محکم کوباند توی دهنت تا دیگر زر اضافه نزنی. چه قدر هم لوس هستید شما آدم‌ها! یک چک ساده عذاب وجدان دارد؟ اصلا به‌نظر من وجدان زجرآورترین خلقت انسان است! چون آرامش را از آدم می‌گیرد. خواست بیاید بغلت کند؛ بگوید غلط کردم که کشیدمش کنار! گفتم:«حقشه! نازش‌و نکش!» احمق جواب دادکه « بابا گناه داره! نباید دست روش بلند می‌کردم!» یکی نبود بهش بگوید تو که به احساس و اعتمادش دست‌درازی کردی، حالا یکی هم توی صورتش زدی! دنیا که به آخر نرسیده! بهش گفتم:« اگه نمی‌زدی الان همین‌طوری روده‌درازی می‌کرد و بحث به جاهای باریک می‌کشید. آفرین مشت خوبی بود! حالا هم بی‌خود اینجا نمون. زیر لب فحشی بده. بعد بزن از خونه بیرون تا بفهمه خیلی از دستش کفری شدی! این‌طوری اصلاً شاید هم فکر کنه خیانتی در کار نبوده و تو بهت برخورده. آره اصلاً به‌نظرم همین‌کار بهتره! لزومی نداره با این روحیه‌ی حساس بفهمه داری چی کار می‌کنی! یه طوری رفتار کن که انگار بهت تهمت زده! یادت باشه اگه اشتباهت‌و قبول کنی تا آخر عمر باید بهش سواری بدی.» شوهرت حالش خوب نبود. بدجوری گیج می‌زد. توی این شرایط تنها کاری که می‌توانستم برای آرام کردنش کنم همین بود! ادامه دارد... ارسال این داستان بدون ذکر نام نویسنده و کپی بدون لینک کانال اشکال شرعی وقانونی دارد. 💥@ghalamdaaran💥 🔱 🔥 🔱💀 🔥🔱💀 🔱🔥🔱💀 🔥🔱🔥🔱🔥🔱
🔥🔱🔥🔱🔥🔱 🔱🔥🔱💀 🔥🔱💀 🔱💀﷽ 🔥🔱 🔱 او که رفت، آمدم سراغ تو! باید برات فکری می‌کردم. آخر بدجوری گریه می‌کردی. باورت نمی‌شد بعد از یازده سال از دست کسی که پیش همه بزرگش کرده بودی کتک بخوری! خب اگر نظر من را بخواهی حقت بود! بارها بهت گفته بودم به این مرد اعتماد نکن! چندبار گفتم موبایلش را چک کن؟ چند بار گفتم برو دنبالش تا محل کار ببین چه‌ غلطی می‌کند؟! چندبار گفتم حواست باشد با کی می‌رود با کی می‌آید؟ همه‌ی این‌ها را مادر و خواهرش یادش داده‌اند! اصلاً از کجا معلوم این ایکبیری را همان‌ها برایش پیدا نکرده باشند؟! بلند شو! بلند شو زنگ بزن به مادرشوهرت! هرچه بلد هستی بارش کن. برایشان خط و نشان بکش. تهدیدشان کن!» ریش و قیچی را دست خودت سپردم. یک‌چیزی را می‌دانستی؟ وقت‌هایی که عصبانی هستی رام‌تری. رفتی سراغ تلفن. اولش کمی تردید داشتی چون توی این مدت هیچ کس از جیک و پیک زندگی‌ات خبر نداشت. همه فکر می‌کردند خوشبختید! خوب البته این هنر من بود که زندگی شیرین‌تان را تلخ کردم. من توی این یازده سال کم زحمت نکشیدم! یازده سال باصبر و حوصله برای تو و شوهرت نقشه‌ کشیدم. حالا حالاها هم کارت دارم. من برخلاف شما آدم‌ها از زیر کار در نمی‌روم! تا کارم را تمام نکنم خوابم نمی‌برد. زنگ زدی بدون سلام شروع کردی! هرچی توی ذهن و‌ دهنت بود خالی کردی روی سر مادرشوهرت! تو واقعاً وقتی عصبانی می‌شوی خیلی جذاب‌تری! عاشق این روی دیگرت هستم! مادرشوهرت می‌خواست با چرندیاتش آرامت کند که اشاره کردم:«قطع کن» تو هم قطع کردی. پرسیدم:«حالت چطوره؟» نفس عمیقی کشیدی و گفتی:«دلم خنک شد. از فردا من می‌دونم و اونا. روزگارشونو به آتیش می‌کشم.» کیف کردم از جسارتت. انسان‌های جسور موجودات تحسین‌برانگیزی هستند. اولین‌باری که جسارتت حیرت‌زده‌ام کرد می‌دانی کجا بود؟ سر چهار راه. همان روزی که زن مو قرمز مانتو کوتاه را دیدی. یادت می‌آید؟ ندا هم پیشت بود! ادامه دارد... ارسال این داستان بدون ذکر نام نویسنده و کپی بدون لینک کانال اشکال شرعی وقانونی دارد. 💥@ghalamdaaran💥 🔱 🔥 🔱💀 🔥🔱💀 🔱🔥🔱💀 🔥🔱🔥🔱🔥🔱