درد مشترکی در میان چادرها
قسمت دوم...
✍زينب نجیب
همچنین برخی دیگر از دانشجویان و اساتید حوزه علوم انسانی در این تجمعات نیز انتظاراتی داشتند که مطرح میکردند. آنها اظهار کردند که بخش عمدهای از هزینههای دانشگاههای آمریکا از کمکهایی است که از شرکتها و موسسات اسرائیلی تأمین میشود و همین سبب شده تا استقلال در هر اظهارنظری از آنها گرفته شود.
استعمار تفکر، چیزی است که بیش از پیش جامعه نخبگانی آمریکا را برآشفته است و این، بار اولی نیست که آنها با این نوع از استعمار مبارزه میکنند.
چند دهه به عقب برگردیم.
دههی ۶۰ بود که موجی از جنبشها، شکل گرفت. جنبش حقوق مدنی، جنبش آزادی بیانِ برکلی و جنبش ضدجنگ ویتنام، از آن جمله بودند.
در این سالها، که به "دهه طولانی آمریکا" معروف شد، جوانان از بیعدالتی موجود در جامعه و جنگ ویتنام ناراضی بودند و تمایل به برقراری عدالت اجتماعی و حقوق مدنی داشتند. جنبشها با زیر سؤالبردن اقتدار و ارزشهای سنتی هدایت شدند. بر خلاف تنوع جنبشهای دانشجویی، همه آنها با یک رشته مشترک، متحد شدند؛ و آن میل به چالش کشیدن وضعیت موجود و ایجاد جامعهای عادلانهتر بود.
هرچند مخالفینی، همچنان احساس میکردند محکوم به پذیرش وضع موجود هستند اما گروه تحولخواه، در سراسر این دهه برای حمایت از حقوق بشر، صلح، آزادی و اصلاحات، مبارزه کردند. در این میان دانشجویان رنگینپوست و زنان، بیش از باقی، از درد تبعیض میرنجیدند، لذا آنان نیز به این جنبشها پیوستند.
این بیداری در میان دانشجویان و جوانان، با اوجگرفتن درگیری آمریکا در جنگ با ویتنام در سال ۱۹۶۸ شدت گرفت. از آنجا که رؤسای جمهور آمریکا یکی پس از دیگری سربازان بیشتری به ویتنام اعزام میکردند، هر روز تعداد بیشتری از دانشجویان، علیه جنگ به مبارزه و اعتراض پرداختند. اعضای هیئت علمی همچنین، به مشارکت دانشگاهها در پژوهشهای نظامی و جنگ، معترض بودند.
درست در همان زمان بود که دانشگاه کلمبیا به یکی از کانونهای اعتراضات ضد جنگ تبدیل شد.
این اعتراضات سبب شد تا ارتش ایالات متحده در می ۱۹۷۰ در برابر فشار افکار عمومی داخلی مجبور به عقب نشینی از جنگ با ویتنام شود.
البته این اولین و آخرین تأثیرات جنبشهای دانشجویان آمریکایی نبود. در سال ۱۹۷۰ گارد ملی اوهایو به سوی معترضان در دانشگاه تیراندازی کرد که در جریان آنچه به کشتار ایالت کنت معروف شد، چهار دانشجو کشته و ۹ دانشجو زخمی شدند.
تظاهرات دانشجویان این دانشگاه عمدتا به این خاطر بود که همان هفته نیروهای آمریکایی مستقر در ویتنام جنوبی به بهانه تعقیب ویتکنگ وارد کامبوج شده بودند و بیم گسترش جنگ و طولانی شدن آن می رفت.
در سال ۱۹۸۵ نیز اعتراضات دانشجویی، مسئولان دانشگاه کالیفرنیا را مجبور کرد تا بیش از ۳ میلیارد دلار از دارایی شرکتهایی که با رژیم آپارتاید، در آفریقای جنوبی سر و کار داشتند را واگذار کند و دانشگاه کلمبیا اولین دانشگاه معروفی بود که با این واگذاری موافقت کرد.
دانشجویان "دهه طولانی آمریکا" به واسطه بلوغ آرمانگرایی و نیز تعهد به مسائل فراتر از منافع شخصیشان، تغییراتی پدید آوردند که هنوز هم با وجود گذشت بیش از نیم قرن، آثارش در ایالت متحده احساس میشود.
آنجا که فریاد از "نهر تا بحر" و "فلسطین آزاد خواهد شد"، از زبان دانشجویان دانشگاه کلمبیا که، سرمایهگذار اصلی غولهای فناوری آمازون و گوگل است و قرارداد ۱/۲ میلیارد دلاری با دولت نتانیاهو دارد، شنیده میشود. شعاری که بازتاب سخنان "آیت الله" بود و تام کاتن، سناتور جمهوری خواه آمریکایی برنتافت.
این دانشجویان همچون نسل بیداریِ دهه ۶۰ در آمریکا، علیرغم تهدید و تعلیق و دستگیری و از دستدادن فرصتهای شغلی، علیه نسلکشی اسرائیل در غزه به حمایت از فلسطین، کمر همت بستند، این در حالی بود که صهیونیستها سعی داشتند با امپراتوری رسانهای روایت دیگری را جا بیندازند. رهبر انقلاب دراین باره میفرمایند:«صهیونیستها از آغاز شروع کار خود، به سمت رسانههای خبری و تبلیغی رفتند؛ یکی از سیاستهای آنها این بود که رسانههای تبلیغی دنیا را قبضه کنند... آنها از اول کار یک شگرد تبلیغی را انتخاب کردند که بسیار مهم و تعیین کننده بود و تا امروز تأثیرگذار بوده است؛ آن شگرد تبلیغی عبارت هست از مظلومنمایی... اینها مسئله نگرانی روانی یهودیان را مطرح کردند و گفتند چون یهودیان در طول قرنهای متمادی زیر فشار بودند از لحاظ روانی دچار نگرانیاند و به امنیت روانی احتیاج دارند.»۱
با همین شگرد بود که دولت و کشوری جعلی بهعنوان یک پديده جغرافیایی و سرزمینی، برای ملیت یهود ساخته شد.
ارجاع:
۱.بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین
@ghalamenajib
درد مشترکی در میان چادرها
قسمت سوم...
✍زينب نجیب
امروز نیز مهمانان صهیونیستی در نشست رسانههای غربی، با تهمت یهودستیزی و با برچسب نازیسم، به وجههی نیروهای حماس، و هیتلرخواندن آنان، مسئلهی حمله به غزه را تئوریزه کرده و هر قیامی منسوب به آنان را سرکوب میکنند.
از همین رو رهبر انقلاب نیز تأکید کرد که «سردمداران صهیونیسم بینالمللی که بیشترین بنگاههای رسانهای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوهی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند.»1403/03/10
با وجود تمام این فضاسازیها و انگارههای ساختگی، اولین جرقههای اعتراضات و تحصنهای دانشجویان آمریکایی از دانشگاه کلمبیا زده شد.
دانشجویان دانشگاه کلمبیا با هر دین و مسلک و رنگی برای غزه "اردوی ضد جنگ" برپا کردند.
دانشجویی در کلمبیا و دو نفر در بارنارد، پردیس این دانشگاه، علت حضور خود در تحصن را چنین بیان کردند: «ما تصمیم گرفتیم در جنبش آزادی فلسطین دستگیر شویم، زیرا از اجداد یهودی خود الهام گرفتهایم که 4000 سال پیش برای آزادی جنگیدند. وقتی پلیس وارد اردوگاه ما شد، دستها را قفل کردیم و ترانههای دوران حقوق مدنی را خواندیم که بسیاری از اجداد اخیر ما در دهه ۶۰ خواندهاند.»(میدل ایست آی)
این دانشجویان با خواندن همین ترانهها سرکوب میشوند چراکه امثال کریس کار، دادستان کل جورجیا به حمایت از سرکوبگران دانشجویان معترض میگوید؛ ما با افتخار در کنار هر دانشگاهی که برای محافظت از سلامت و ایمنی دانشجویان جورجیا اقدامات لازم را انجام دهد، خواهیم ایستاد.
با تمام این موانع و حتی ایجاد شرایط سخت، همچون تهیه غذا، لباس و امکانات بهداشتی برای ادامه تحصن، دانشجویان آمریکایی همچنان معتقدند که اردوگاههای همبستگی غزه در آمریکا آخرین اقدامی است که به رهبری دانشجویان انجام میشود تا مدیران را مجبور کنند از شرکتها و مؤسساتی که فکر میکنند از "آپارتاید، نسلکشی و اشغال" اسرائیل در فلسطین سود میبرند، صرف نظر کنند.
چادرهایی که در محوطهی دانشگاههای آمریکا و اروپا برپا شد امروز آینهایست در مقابل دانشجویان تا چهرهی معترض خود را هرگز فراموش نکنند و با همین چادرها پیمان برادری با مظلومان غزه را بیش از پیش محکم ببندند.
چادرهایی که حالا، پیام امید صادر میکنند. پیام امید بهسوی چادرهایی در منطقه رفح و خانیونس که تنها پناه آوارگان است.
رفح، منطقهای در جنوب نوار غزه که در طول ماهها، پذیرای آوارگان غزه شده است.
فروردین امسال بود که کانال عبری زبان «کان» خبر داد؛ رژیم صهیونیستی دههزار چادر در خارج از رفح برپا خواهد کرد.او همچنین گفته بود که ۳۰ هزار چادر دیگر در دست خرید است که بعداً در منطقه نصب میشود. بعد از مدتی مجموعا ۴۰ هزار چادر برپا کردند. چادرهایی که نه میتوانست کسی را در برابر سرمای زمستان حفظ کند و نه در گرمای امروز تابستان مکان مناسبی برای اسکان است. نه برق دارند و نه آب. چادرهایی که از کمترین امکانات برای یک زندگی عادی مانند شستشو و سرویس بهداشتی و...برخوردار نیست.
در چنین شرایطی بود که اشغالگران به این منطقه به بهانه وجود "آخرین سنگر جنبش حماس" حمله کردند.
در ۲۷ می(۷ خرداد)، رژیم صهیونیستی با شلیک چند موشک سنگین و قدرتمند، این منطقه را هدف قرار داد که بیش از ۱۰۰ هزار آواره فلسطینی در آن پناه گرفته بودند. این منطقه را، پیش از آن، منطقهای امن میخواندند. اما وقتی ۴۵ نفر در آن شب خونین در آتش سوختند دیگر همه میدانستند هیچجای امنی برای مردم غزه باقی نمانده است.
صهیونیستها نیز برای فرار از پاسخگویی به بررسی نقشه منطقه پرداخته و ادعا کردند این منطقه را، هرگز امن معرفی نکرده بودند. آنها در بیان علت این حمله باز هم نیروهای حماس را مقصران اصلی معرفی کردند و تسلیحات مخفی حماس در آن منطقه را مسبب این آتشسوزی هولناک خواندند.
ادعایی که از سوی هیچ نهاد و سازمان و کشوری پذیرفته نشد و نتانیاهو مجبور شد آن را حادثهای غمانگیز بنامد.
بسیاری از زنان و کودکان در این عملیات سوختند این را امانی قدیح؛ دختر نوجوان فلسطینی و از شاهدان عینی این جنایت میگفت که با صدای انفجار از خواب بیدار شده بود و دیده بود؛ آتش زبانه میکشد و مردم جیغ میزدند. 11 ماشین آتش نشانی آمده بود تا آتش را خاموش کنند، اما موفق نشدند. تعداد شهدا به 50 نفر رسیده بود. یکی پایش قطع شده بود، یکی دستش را از دست داده بود. یکی از زنان صورتش کاملا نابود شده بود.
در میان خاکسترها چند صفحه قرآن هم به چشم میخورد همان آیاتی که امروز ذهن بسیاری از جوانان و دانشجویان را برای فهم حقایق و اصلاح ارتباطات بشری به خود فرا میخواند؛ نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون.
(سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۷۹)
@ghalamenajib
درد مشترکی در میان چادرها
قسمت چهارم...
✍زينب نجیب
مردم آواره غزه دیگر رفح را برای ادامه اسکان مناسب ندیدند.
قبل از آغاز این حملات ، این شهر محل زندگی بیش از 1.5 میلیون آواره فلسطینی بود. حال که ارتش رژیم صهیونیستی، حملات خمپارهای و بمباران رفح را تشدید کرده، هزاران فلسطینی مجبور شدهاند از غرب رفح به سمت خان یونس و مناطقی در مرکز باریکه غزه فرار کنند. خانیونس منطقهای در جنوب نوار غزه و البته بالاتر از رفح ،که چندی قبل، میزبان ارتش اسرائیل بود و یک نقطه سالم در شهر باقی نگذاشته بودند. وقتی مردم آواره به خان یونس برگشتند در کوچه پس کوچههای آن قدم زده اشک میریختند و میگفتند که شهر بوی مرگ میدهد. سربازان اسرائیلی جایی برای زندگی باقی نگذاشته بودند. وقتی خبرنگار الجزیره از جلوی خانههای ویرانشده رد میشد تعبیر جالبی داشت. او میگفت: امروز درب اتاقهای پذیرایی در خانیونس به روی همه باز است و سقف خانهها رو به آسمان.
شاید به سختی بتوان از میان وسایل تخریبشده اتاق و آشپزخانه را از هم تشخیص داد.
نزدیک به ۴۰۰ هزار فلسطینی تا پیش از آغاز جنگ، در شهر خان یونس زندگی میکردند. و حالا آن شهر، به تلی از خاک و مخروبه تبدیل شده است.
با وجود همین شرایط، باز هم مردم مقاوم غزه، چادرهای خود را برپا کردند و برای ادامه مقاومت، محافل قرآنی خود را آغاز نمودند. آب بر اهالی منطقه بسته است اما آب شرب در مقدار محدود از طریق کمکهای بشردوستانه تامین میشود. برق در دسترس نیست اما گاهی با استفاده از ژنراتورهای کوچک به تولید برق مبادرت میورزند. کمکهای بشردوستانه بسیار محدود وارد شهر میشود اما نمیتواند جواب بیش از یک و نیم میلیون آواره و جنگزده را دهد. گاهی کودکان غزه برای گرفتن بستههای غذا مجبورند مدتها در دریا شنا کنند که بستهای سالم به دستشان برسد. اما وقتی با هزار امید بستهها را باز میکنند یا با غذاهای فاسد مواجه هستند یا غذاهای ریخته. ناگفته نماند که برخی در همین مسیر غرق شده و جان خود را از دست میدهند.
به همین دلیل اکثر افراد در اکثر اوقات گرسنه و تشنه به سر میبرند. این وضعیت را دانشجویان آمریکایی هم درک کردهاند. آن زمانی که تعداد محدودی غذا بصورت مخفیانه و به دور از چشم پلیس به دست متحصنین میرسید و آنان چند لقمهای با هزار دلهره برای ادامه تحصن میل میکردند.
مردم غزه برای پخت و پز، به درون شهر رفته و میان آوارها تکههای چوب برای آتش زدن مییابند.
آنها چیزی بنام فاضلاب ندارند و در برخی کوچهها تپههای بزرگی از زباله، صحنههای منزجر کنندهای خلق کرده است. و این موضوع، وضعیت بهداشتی مردم غزه را بهحدی رسانده که از بسیاری امراض عفونی رنج میبرند.
هرگاه به این دو جبههی مقاوت یکی در غزه و دیگری در دانشگاههای آمریکا مینگرم چیزی جز درد مشترک نمییابم. درد مشترکی که هیچ چیز به اندازه چادرها نتوانست به تصویر بکشد.
آن درد مشترک چیزی نیست جز تروریسم.
تروریسمی که مردم مظلوم و بیدفاع را در گوشهای از این کرهی خاکی به خاک و خون میکشد، همان تروریسمی است که، جوانانی بیدفاع و حامل پیام آزادی را در نزدیکترین مقر مدعیان حفظ حقوق بشر، سیلی میزند.
او به ظلم چادرهایی را برپا میکند و به زور چادرهایی را جمع میکند.
او یک هدف دارد، ترور بشریت
@ghalamenajib
اینکه مهمان ما بودی، داغ را سنگینتر میکند؛
حالا خون تو روی خاک ایران ریخته شده؛
و این یعنی ما هم خونخواه تو هستیم...
#شهید_هنیه
@ghalamenajib
هدایت شده از خط رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم | لحظاتی از آخرین دیدار روز گذشته (سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳) شهید اسماعیل هنیه با رهبر انقلاب اسلامی
@rahbari_Plus
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست عزیزم خانم افشاری امروز پیام داد و گفت:
"سه سال پیش که استانبول بودم، تو همایش همبستگی با مردم فلسطین شهید اسماعیل هنیه بعد صحبت کوتاه یهو شروع کرد به سرودخوانی. همه تعجب کردند، و صداشون رو تیز کردند که بشنون ایشون چی می خونه:
و مرگ در هر لحظه برای من میرقصد...
🔹زندگی ما آهنگی است که با لحن مبارزه ساخته شده است و راه ما پر از خار و خون و نیزه است...
🔹ای مسیر ما، ای گذرگاه دلاوران، ای راه رستگاری، اگر ما سلاح به زمین بگذاریم؛ به روی ما سلاح کشیده میشود و اگر روزی لب هایمان لکنت بگیرد، جراحتهای ما از طرف ما سخن میگویند.
آری مرگ برای تو و برای کودکان غزه هر لحظه می رقصد😭😭
سال ۱۴۰۰ .استانبول
افشاری
#قائد_الأمة
#اسماعیل_هنیة
#دلتنگتم
@ghalamenajib
مهمان شهید ما
خوشا به عاقبتت
نزد خداوند چه جایگاهی داشتی که سعادت یافتی، ولی امر مسلمین بر پیکر پاکت نماز بگذارد؟...
خوشا به سعادتت ...
خوشا به جایگاهت ...
برای ما هم دعا کن😭
@ghalamenajib
چه سعادتی بود برایم تا لحظهی پیوستن به دوستان شهیدتان، بدرقهتان کنم...
ما امروز به زیارت پارهی تن اسلام آمده بودیم...
@ghalamenajib
هرچند مسیر، مشکل و باریک است
با این که بهظاهر آسمان تاریک است
در چشم تو پرچمِ فلسطین پیداست
یعنی به امید حق، سحر نزدیک است
شاعر: سورنا جوکار
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی حیف شد...
اما خدا جبران میکنه...انشاءالله.
#مکتب_ابراهیم
@ghalamenajib
عاقبت مشروطیت، عبرتی برای ما
🌱 شکست به خاطر سلب اعتماد متدینان
یک جریان فساد هم فسادهای اخلاقی و رواج منکرات است. با این هم باید مقابله و مبارزه کرد. ما خوب میدانیم، این جزو تعالیم اسلام است که با زبان و تبیین باید مردم را با فضایل اخلاقی آشنا کرد و از منکرات دور نگهداشت. این به جای خود درست؛ اما با شیوع منکرات و با تظاهرِ به آن باید مقابله کرد. اسلام مرتکبِ منکر را نصیحت و هدایت میکند؛ اما حد هم برای او میگذارد. با صِرف زبان و توصیه نمیشود کاری کرد. قدرت نظام باید جلوِ سیرِ فحشا و فساد را بگیرد. اجازه ندهید که هوسهای یک عدّهی معدود و یک گروه کوچک و اندک در داخل جامعه، موجب اغوای ذهن و فکر دختر و پسر جوان و مرد و زن مؤمنی شود که هیچ انگیزهی فسادی ندارند. شما باید جلوِ آنگونه افراد را بگیرید. همهی مسؤولان بخشهای مختلف کشور در این زمینه مسؤولند. اجازه ندهید عدّهای با تکیه به نام آزادی - که واقعاً باید بر عنوان مظلوم آزادی گریست که چه سوء استفادههایی از این نام میشود - منکرات و فحشا و بیبندوباری را در جامعه رایج کنند. عکسالعملِ آن این است که عدّهای به نظام بدبین شوند؛ مثل اوّل مشروطه.
🌱یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدیّنین بعد از مدتی احساس کردند کأنّه کار به سمت بیدینی پیش میرود. جنجال زیاد مطبوعاتی که آن وقت همهی انگیزهی خودشان را این قرار داده بودند که به مقدّسات دینی حمله کنند - البته کسانی که در مشروطیت با اساس دین و مظاهر دینی و اعتقادات دینی و روحانیت و با اینطور چیزها در مجامع به صورت قلمی و شعاری مقابله و اهانت میکردند، عدّهی زیادی نبودند، اما جنجالشان زیاد بود - موجب شد که متدیّنین و علما که در صفوف اول مبارزهی مشروطیت بودند، بتدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست میخورد؛ و مشروطیت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطیت، دیکتاتورىِ رضاخانی به وجود آمد. این بسیار عبرتانگیز است. رضاخانِ قلدر و چکمهپوش کجا، شعار مشروطیت کجا؛ چقدر اینها با هم فاصله دارند! چرا اینطور شد؟ چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند. مسؤولان نباید بگذارند چنین حالتی در مؤمنین به وجود آید.
🌱البته این هیچ مجوّز آن نیست که کسانی به بهانهی اینکه اطمینانشان سلب شده، قانونشکنی کنند. قانونشکنی جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونی برای مقابله با هر چیزی که به نظر انسان منکر میآید - بدون اجازهی حکومت - خودش یک جرم است؛ مگر نهی از منکر زبانی، که بارها گفتیم نهی از منکر زبانی جایز و واجب و وظیفهی همه است و در هیچ شرایطی هم ساقط نمیشود؛ اما آنجایی که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوّهی قضایّیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزی که لازم باشد مردم برای حادثهای خودشان وارد عمل شوند، رهبری صریحاً به آنها خواهد گفت.
بیانات پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای سیدمحمد خاتمی 11/05/1380
#مشروطیت
@ghalamenajib